ما هشت نفر(معرفی کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
* [[اسارت و اسیران]] | * [[اسارت و اسیران]] | ||
* [[اسرا]] | |||
* [[خاطرات خود نگاشت]] | * [[خاطرات خود نگاشت]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:اسارت و اسیران]] | [[رده:اسارت و اسیران]] | ||
[[رده:اسرا]] | |||
[[رده:افراد (آزادهها)]] | |||
[[رده:کتاب]] | [[رده:کتاب]] |
نسخهٔ ۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۲
این کتاب را مسعود خرمی جانباز و آزاده خوزستانی در 7 فصل به نگارش درآورده است.
فراداده کتاب
نویسنده: مسعود خرمیپور
ویراستار: علی زندی
حروفچین و صفحهآرا: مریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: پرتو ـ باقری
نوبت و سال چاپ: اول، 1389
شمارگان: 2000
قیمت پشت جلد: 70000 ریال
تعداد صفحات: 488/ مصور
شابک: 8-49-5013-600-978
قطع کتاب: وزیری
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
این کتاب را مسعود خرمی جانباز و آزاده خوزستانی در 7 فصل به نگارش درآورده است: فصل اول: فعالیتهای فرهنگی و اسارت؛ فصل دوم: از دستگیری تا محکومیت؛ فصل سوم: دوران زندان محجر؛ فصل چهارم: دوران زندان مأمن؛ فصل پنجم: دوران زندان مشروع؛ فصل ششم: دوران اردوگاه رمادی 9؛ فصل هفتم: آزادی.
ما هشت نفر خاطرات جمعی از اسرای محكوم قضایی اردوگاه موصل 4 است. منظور از محكومین قضایی، اسرایی هستند كه در اردوگاه و در حین اسارت مرتكب اعمالی شدهاند كه از نظر ارتش عراق جرم محسوب میشده است؛ این گروه هشت نفره، به خاطر اجرای برنامههای دهه فجر سال 1367 و همراه داشتن لوازمی كه عمدتاً شامل نقشه و انواع نوشتههای مربوط به این ایام و تصاویر نقاشی شده امام بود، محكوم شدهاند. ازجمله مواردی كه در این میان بدان پرداخته شده میتوان به این موارد اشاره نمود: خاطرات اسارت در زندان الرشید بغداد، قرار گرفتن در مجاورت عراقیهای مبارزی كه روزهای آخر عمر خود را میگذراندند و همسلولشدن با آزادگان مفقودی كه هرگز به اردوگاه ها منتقل نشدند.
مسعود خرمیپور سال 1361 در عملیات بیت المقدس به اسارت درآمد. سالهای اسارت این آزاده در اردوگاه موصل 1 و اردوگاه موصل 4(جدید) و اردوگاه رمادی 9 سپری شد.
گزیدهای از محتوای کتاب
در سالن انتظار غیر از ما، دو، سه نفر عراقی هم بودند که منتظر نوبت دادگاهشان بودند. جرم یکی از آنها فرار از خدمت سربازی و دیگری جرم شخصی داشت. دادگاه الثوره به کلیه جرایم نظامی و غیرنظامی رسیدگی میکرد. آن دو، سه نفر زندانی عراقی هم کنجکاو بودند بدانند ما را برای چه به دادگاه آوردهاند. وقتی گفتیم چند سال است اسیر هستیم تعجب کردند که دادگاه آوردن ما برای چیست؟ اسیر که خودش به نوعی زندانی است. تازه محرومتر از زندانیان عراقی هم هستند. [۱]