آزموده، حلیمه
بانوی آزاده ایرانی
حلیمه آزموده متولد 1335 و از اهالی آبادان است. او در شروع جنگ تحمیلی عراق با ایران، مامای بیمارستان سوم شعبان آبادان بود. پس از اصابت راکتی به بیمارستان محل کارش، مسئولان بیمارستان تعدادی از نیروها را به مرخصی میفرستند تا در حملات بعد همة نیروها بهیکباره کشته نشوند. با گذشت حدود یک ماه از جنگ، او مرخصی میگیرد و برای دیدن خانواده به شیراز میرود، اما یادآوری صحنههایی که در این مدت کوتاه از جنگ دیده، لحظهای رهایش نمیکند: «نوزادی را دیدم كه رودهاش آویزان بود؛ زن، مرد، بزرگ و كوچك زخمی میشدند؛ قلب مردی را دیدم كه از پشت كمرش بیرون افتاده بود و تپشهایش دیده میشد... .» بنابراین، با اینکه میدانست شهر آبادان در منطقهای حساس قرار دارد و در حال سقوط است، کانون گرم خانواده را رها میکند و به آبادان بازمیگردد. پافشاری خانواده هم تأثیری در تصمیمش نداشت.
حلیمه آزموده هنگام برگشت، در جادة ماهشهر- آبادان به اسارت نیروهای بعثیها درمیآید. او را به همراه 19 مرد اسیر سوار ولوو میکنند و به عراق میبرند. آنها را ابتدا به تنومة عراق، که نزدیک بصره است، میبرند. یك هفته را بدون آب و غذا در تنومه سر میكند و در نهایت به استخبارات عراق منتقل میشود. دشمن، با ارعاب، از او میخواهد نیروهای پاسدار را معرفی کند، اما او مقاومت میكند و حرفی نمیزند.
آزموده همراه با سه بانوی اسیر دیگر به مدت یک سال و هفت ماه لحظههای سخت و توانفرسایی را در زندان تاریک و مخوف الرشید سپری میکنند. آنها، که در این مدت شاهد شکنجههای مردان اسیر بودند، در اعتراض به رفتار عراقیها و نیز برای آنکه صلیب سرخ از حضورشان مطلع شود و نامشان را ثبت کند، به مدت 20 روز دست به اعتصاب غذا میزنند. حلیمه برای پایان دادن به اعتصاب کتکهای زیادی را تحمل میکند. در نهایت، او را از بقیه جدا می كنند و به اتاق دیگری میبرند. با گذشت 20 روز از اعتصاب غذا، او و بانوان دیگر را به بیمارستان الرشید منتقل میكنند.
حلیمه آزموده، مانند دیگر بانوان اسیر، شجاعانه در مقابل دشمن بعثی میایستد و بدون واهمه به سرگرد ناجی، افسر عراقی، میگوید: «شما وارد مملكت ما شدید و ما را میكشید. چرا دادگاهی برای ما تشكیل نمیدهید؟ طبق قوانین بینالمللی ما زنان، كه اسیر جنگی هستیم، باید آزاد شویم.»
حلیمه آزموده، سرانجام پس از گذراندنِ چهار سال طاقتفرسا در تنومه، زندان الرشید، موصل و الانبار، در ۲۲ بهمن ۱۳۶۲ همراه با معصومه آباد، شمسی بهرامی و فاطمه ناهیدی آزاد شد و به وطن بازگشت.
نویسنده مقاله :فرزانه قلعهقوند