هنرهای دستی در اسارت
خیاطی یكی از هنرهای دستی بود كه به یک سرگرمی نیز تبدیل شد. کسانی که از قبل حرفه خیاطی داشتند، برای بقیه کلاس آموزشی گذاشتند. سوزن خیاطی را یا از سیمخاردار و یا از فروشگاه اردوگاه تهیه میکردند. داشتن قیچی برای همه ممنوع بود و فقط سلمانیها و خیاطها، اجازه دسترسی به قیچی داشتند. کمکم کار از خیاطی هم فراتر رفت و برای سرگرمی، گلدوزی بر روی لباسها و جانماز را شروع کردند. نخهای حولههای رنگی را، که عراقیها به آنها میدادند، میکشیدند و دور سیمخاردار یا مقوا میپیچیدند و طرحهایی شبیه الله و به یاد مادر را گلدوزی میکردند.
گیوهبافی از دیگر هنرهای سرگرمكننده در اردوگاه بود. برای روی گیوه از زیرپوش نخ میکشیدند و میدانستند که هر زیرپوش صدویک سر دارد. کافی بود سرنخ را پیدا کنند و همه را به دور سیمخاردار یا صابون بپیچند، آنگاه دوک درست میکردند و روی گیوه را با درفش یا قلاب میبافتند. برای قسمت زیرین گیوه هم از لاستیک ته دمپایی، که هر ششماه یکبار از عراقیها میگرفتند، استفاده میکردند. وصل کردن روی گیوه به قسمت زیرین آن شیرازه نیاز داشت که استادان کُرد زحمت آن را میکشیدند. این گیوه دو سال کار میكرد. در ادامه بقیه هم یاد گرفتند برای سرگرمی گیوه ببافند.
آرایشگری هم در ابتدا مربوط به تعدادی از اسرا بود که این حرفه را بلد بودند، ولی با آموزش آن به اسرای دیگر، تبدیل به یک سرگرمی شد و افراد بهصورت چرخشی در آن حرفه فعالیت میکردند و ساعات روزانه خود را پر میکردند.بعضی از اسرای خلاق برای عکسهایی که از ایران به دستشان میرسید قاب درست میکردند. آنها از پلاستیک طرحدار مواد غذایی و قوطی روغن استفاده میکردند. با تیغ، قوطی را به شکلهای لوزی یا مربع میبریدند و حاشیهها را هم با پلاستیک طرحدار تزئین میکردند.خطاطی و نقاشی از دیگر هنرهای دستی بود که برخی اسرا با کمترین امکانات به دیگران آموزش میدادند.[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.