هنر در اسارت
هنر در دوران مقاومت آزادگان در زندانهای رژیم صدام، در ایجاد نشاط و پویایی اسرا نقش بسزایی داشت و در بیشتر مناسبتها، از ابزار هنر به شکل مناسبی برای حفظ و ارتقای روحیه اسرا و بیاثر کردن تبلیغات مسموم رژیم صدام استفاده میشد. البته این موضوع بسته به فضای اردوگاه و کمیت حضور اهل هنر متفاوت بود. در برخی از اردوگاهها مانند اردوگاههای موصل بهعلت حضور افراد هنرمند، این مقوله از کمیت و کیفیت بهتری برخوردار بود و در برخی اردوگاههای دیگر بهجهت فضای عمومی و نیز کمیت اهل هنر رونق کمتری داشت. ولی آنچه حائز اهمیت است، استفاده از این ابزار در همه دوران مقاومت در اسارت بوده است.
انواع
نمایش
از تأثیرگذارترین مقولات در بخش هنر، که علاقهمندان زیادی داشت، نمایش بود. نمایشها با مضامین سیاسی، دینی و طنز طراحی و اجرا میشدند. نمایشهای سیاسی متأثر از فضا و شرایط انقلابی بودند و در برخی از مواقع سال به اجرا درمیآمدند. نمایشهای دینی نیز بهصورت محدود طراحی و اجرا میشدند. نمایشهای طنز کاربرد بیشتری داشتند و اجرای آن در طول سال و به مناسبت اعیاد مذهبی و ملی صورت میگرفت. بنابه شرایط سخت دوران مقاومت و فشارهای روحی که بعثیها بر اسرا وارد میکردند و با تأكید سید آزادگان در اردوگاههایی که حضور پیدا میکرد، ساخت این نمایشها بیشتر موردتوجه بود و درخواست بیشتری هم دراینخصوص ازسوی مخاطبان وجود داشت. در اینگونه نمایشها، سعی میشد در کنار خنداندن تماشاگران، پیامهای اخلاقی نیز گنجانده شود تا ضمن ایجاد شادی و نشاط در جمع، نوعی پرورش فکری و اخلاقی صورت گیرد.
طراحی و اجرای نمایش با توجه به شرایط خاص اردوگاهها بسیار دشوار و طاقتفرسا بود. تهیه متن، جدا کردن متن هر نقش، تمرین، تدارکات و گریم همواره اسرا را با موانع و تنگناهای شدیدی مواجه میکرد. از همه این مراحل دشوارتر، اجرا بود. در روز یا شب اجرای نمایش، باید رفتوآمد نگهبانان، با دقت کنترل میشد. قطع مکرر نمایش و برهمخوردن صحنه و بازسازی دوباره آن پس از عادی شدن وضعیت موجب خستگی کارگردان، بازیگران و تماشاچیان میشد. در مواقعی یک نمایش بهعلت رفتوآمد نگهبانان و اعلان وضعیت «قرمز» بارها متوقف میشد. گاهی نیز بازیگران بهعلت داشتن گریم مختصر و عدم امکان از میان بردن آن، شناسایی و روانه زندان انفرادی میشدند. تدارکات نیز بهخاطر محدودیت شدید با سختیهایی همراه بود. باوجوداین، مسئولان تدارکات با ذوق و انگیزهای ستودنی ابزار موردنیاز را با همان وسایل بسیار ابتدایی که در اختیار داشتند، به شکل تحسینبرانگیزی فراهم میکردند و گاهی صحنهآرایی خیرهکنندهای را بهوجود میآوردند.
«وسایل گریم و لباسها را از دشداشههایی تهیه میکردیم که به ما میدادند. رنگ دشداشهها با هم فرق داشت؛ ما برای هر گروه یک رنگی انتخاب میکردیم. وقتی دشداشه را پیراهن و شلوارش میکردیم، اگر سفید بود، بچههای گروه سرود تکهپارچهای مثل روبان یا پاپیون با رنگی دیگر دور یقه گره میزدند یا به لباس میدوختند... همه این کارها مخفیانه بود و بچههای گروه نگهبان بهشدت مواظب بودند که عراقیها متوجه نشوند؛ تا میگفتند: «سیاه... سیاه...» جمع میکردیم. وقتی وضعیت سفید بود، دوباره پرده تئاتر را وصل میکردیم و برنامه ادامه پیدا میکرد. نمایش یک تئاتر 20 دقیقهای شاید دو سه روز طول میکشید.»[۱](← نمایش اسرای ایرانی در عراق)
ازجمله نمایشهای خیلی خوب و ماندگار در اردوگاههای موصل، میتوان به نمایش «فاصله» در اردوگاه موصل 4 به کارگردانی محمدباقر عباسی و نمایشهای «رئیسعلی» و «توکل» یا «شاهعباس» در موصل 1 به کارگردانی رضا معماری و احمد رضایی و بیژن کیانی اشاره کرد. نمایش توکل طی شش ماه و در سه قسمت سریالی و با گویش شعری و مضمون طنز به اجرا درآمد و پس از گذشت قریب به سه دهه از اجرای آن، هنوز هم در ذهن اسرایی که آن را تماشا کردند، مانده است و در مواجهه با بازیگرانش، آنان را با نقشهای نمایش یادشده خطاب میکنند.
خطاطی
در میان اسرای هر اردوگاه، تعدادی خطاط وجود داشت. خطاطان با ابزار اندکی که در اختیار داشتند، به علاقهمندان، خطاطی آموزش میدادند. خطاطان علاوهبر آموزش افراد، در تهیه جزوههای آموزشی و نسخهبرداری از قرآن، نهجالبلاغه و مفاتیحالجنان که به شکل محدودی در اردوگاه موجود بود، نقش داشتند. در برخی اردوگاهها بهعلت نبود قلم و کاغذ، آنان با قلمی که از چوب درختچههای حیاط اردوگاه تهیه میشد و بر سطحی از خاک نرم، به افراد آموزش خطاطی میدادند. در مواقعی نیز بر سطح تختهای که با مقوا و یک تکه پارچه مشکی یا سرمهای و پوششی از پلاستیک تهیه شده بود و سطح آن با روغن نباتی و خمیرِ ریش آغشته شده بود و کار تختهسفیدهای امروزی (وایتبرد) را میکرد به افراد آموزش میدادند. نوشتهها با برداشتن لایه پلاستیکی از سطح مقوا بهسرعت محو و تخته برای نوشتههای بعدی آماده میشد (این مدل تخته امروز در فروشگاههای لوازمالتحریر یافت میشود، درصورتیکه در زمان اسارت در بازار موجود نبود). خط نستعلیق، نسخ و شکسته، بیشتر از سایر خطوط آموزش داده میشد. این شیوه آموزش در اردوگاه موصل 1 رایج بود و با انتقال برخی اسرا به اردوگاههای دیگر كاربرد پیدا كرد.
طراحی
طراحی کاربرد محدودی داشت و عمدتاً در حاشیه بعضی نسخههای خطی قرآن و یا نهجالبلاغه و ادعیه بهکار میرفت. بعضی از طراحان، در ایام نوروز یا دهه فجر، کارتهای زیبایی طراحی میکردند. این کارتها به افرادی که فعالیت قابلتوجهی داشتند هدیه میشد یا طراح خود به برخی از دوستانش هدیه میداد. برخی استادان طراح، به شاگران خود طراحی قالی آموزش میدادند که هرچند در آن محیط کاربردی نداشت، ولی در ایجاد سرگرمی مؤثر بود و افراد با نگاه به زمان پس از آزادی، این هنر را فرا میگرفتند. ازجمله طراحان آزاده که چیرگی خیرهکنندهای در این زمینه داشت میتوان به دکتر محمدرضا شایق اشاره کرد که در اردوگاه موصل 1 و اردوگاه موصل 2 حضور داشت. او علاوهبر طراحی، خطاط و شاعر توانمندی بود.
نقاشی
نقاشی در کنار دیگر انواع هنر، کاربرد نسبتاً محدودی داشت و طرفداران خاصی را به خود اختصاص داد. عمدهترین علت کمرونقی این هنر در دوران اسارت، نبود ابزار موردنیاز بود. نقاشان گاهی تصویر امامخمینی(ره) را بهصورت ذهنی نقاشی میکردند و پنهان از چشم بعثیها در برخی مناسبتها بر دیوار زندان به نمایش میگذاشتند.
در بعضی مواقع نیز تصویر دوستان خود را نقاشی میکردند و به آنان هدیه میدادند. گاهی هم طبیعت، سوژه نقاشی میشد و نقاش از نیروی خیال برای ترسیم آن بهره میبرد. نقاشی در حکاکی و گلدوزی بیشترین کاربرد را داشت. کسانی که به این امور علاقه داشتند، با مراجعه به نقاشان، تصویر موردنیاز را سفارش میدادند و نقاشان هم تصویر درخواستی را بر سطح پارچه یا یک تکه سنگ رسم میکردند. در بیشتر اردوگاههای صلیب سرخ دیده بهخصوص اردوگاههای موصل و رمادی (←اردوگاه)، این شیوه نقاشی رایج بود. برخی از آزادگان، حاشیه نامههای خود را نقاشی میکردند و برای خانوادههای خود میفرستادند.
حکاکی و گلدوزی
هنرمندان در طول دوران اسارت، آثار چشمگیری را در این زمینه خلق کردند. ازآنجاکه بعثیها نسبت به این دو موضوع حساسیت نشان نمیدادند و ازطرفی وسیله مؤثری برای سرگرمی و گذران ایام بود، رونق خوبی داشت و تعدادی از اسرا به حکاکی و گلدوزی توجه نشان دادند. البته گلدوزی بهعلت اینکه آسانتر از حکاکی بود بیشتر طرفدار داشت. همانطور که گفته شد حکاکها و گلدوزها با مراجعه به اسیران نقاش، تصویر موردنظر خود را سفارش میدادند و پس از اینکه آماده میشد، کار خود را بر روی آن آغاز میکردند. بخشی از آثار گلدوزیشده را نمایندگان صلیب سرخ به ایران فرستادند، ولی بیشتر آثار حکاکیشده بهعلت اینکه احتمال داده میشد توسط بعثیها ضبط شوند، نزد اسرا باقی ماندند و پس از آزادی به ایران منتقل شدند.
بهطورکلی موضوعهای موردتوجه در حکاکی و گلدوزی را میتوان بدینشرح بیان کرد: تصویر حضرت امامخمینی(ره) و برخی از سران جمهوری اسلامی مثل حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت و آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، کعبه، بارگاه حضرت امام رضا(ع)، حافظیه، میدان آزادی، عبارت مادر، نام فرزند یا فرزندان، عبارت «تولدت مبارک»، شمع و گل و پروانه، تصویر شمشیر ذوالفقار، ماهی، حلقه نامزدی، تصویر قلب، گل، تصاویر طبیعت، تصویر انسان در بند، نقشه ایران، تاریخ تولد، تاریخ دستگیری، کلمه وطن، خنجر، تبر، کشکول و ابریق. گاهی نیز برخی آیات قرآن کریم و روایات معصومین یا یک بیت شعر و یک عبارت بر سطح پارچه یا یک تکه سنگ خطاطی میشد و سپس آن را به شکل زیبایی گلدوزی یا حکاکی میکردند[۲].
نیز نگاه کنید به
- ادبیات و هنر
- هنرهای دستی در اسارت
- خطاطی در اسارت
- نقاشی در اسارت
- حکاکی و گلدوزی در اسارت
- نمایش در اسارت
کتابشناسی
- ↑ کاشانیزاده پروین (1395). من علیرضا متولد اوپاتان، تهران: پیام آزادگان.
- ↑ این مقاله حاصل مشاهدهها و تجربههای شخصی نویسنده در دوران اسارت و نیز بررسی مجموعهای از خاطرات شفاهی آزادگان است که در بانک اطلاعاتی مؤسسة فرهنگی هنری پیام آزادگان موجود است.