آشپزی و آشپزخانه
نحوه و محل پختوپز و وعده های غذایی اسیران ایرانی در اردوگاه های عراق
روند تغذیه اسیران
روند اسارت از لحظه دستگیری شروع میشد. اسیران پس از گذشت چند ساعت از اسارت، از خط مقدم به عقبه مقر تیپ یا لشکر منتقل میشدند. بعد از یک یا دو روز، به استخبارات یا پادگان شهر عقبه دشمن منتقل و پس از بازجویی اولیه، در صورت مهم بهنظر رسیدن فرد، به استخبارات در بغداد یا به نزدیكترین مركز مهم استخباراتی منتقل میشدند و حدود 20 تا 30 روز بعد، از آنجا به اردوگاه منتقل میشدند و بقیه دوران اسارت را در اردوگاه میگذراندند.
اگر تغذیه در این ایام را به دو بخش آب و خوراک تقسیمبندی کنیم، باید گفت به اندازهای غذا و آب میدادند که اسیر از گرسنگی و تشنگی تلف نشود. از بابت نوع غذا، شاید بتوان گفت در آغاز اسارت، آنچه در دسترس بود داده میشد که عموماً بهصورت کنسرو بود؛ بدون توجه به اینکه آیا میتوان درِ آن را باز کرد یا نه. اسرا با ساییدن درِ کنسرو به کف سیمانی محل نگه داری، در را باز میکردند.
در زندان الرشید، که استخبارات مرکزی در ارتش عراق محسوب میشد، از اسرا بازجویی میکردند. غذا در آشپزخانههای عراقی، که كاركنان آشپزخانه هم خود آنها بودند، تهیه و به زندان فرستاده میشد. برای خوردن آب در این زندان، شیر آبی وجود داشت با فشار بسیار کم که از این آب برای خوردن و شستوشوی لباس و باندهای زخم استفاده میشد، چرا که دسترسی به باند نو وجود نداشت.
آشپزخانه در اسارت
آشپزخانه از محوطهای برای آشپزی، انباری برای نگه داری جیره خشک و اتاقی که مسئول عراقی آشپزخانه در آن حضور داشت، تشکیل میشد. چند دیگ بزرگ و چند پرموس نفتی و لوازمی همچون ملاقه، کفگیر و آبکش حداقل وسایل موردنیاز آشپزی بود. باوجوداین، فضای آشپزی و امکانات آن عموماً متناسب با تعداد اسیران موجود در اردوگاه نبود. این کمبود امکانات در اردوگاههای ثبتنشده در مقایسه با اردوگاههای ثبتشده محسوستر بود.
کلیه كاركنان موردنیاز آشپزخانه از اسیران ایرانی تشکیل شده بود که عموماً شامل رئیس آشپزخانه، معاون و سرآشپز و کادر آشپزی بودند که معمولاً یک رئیس عراقی درجهدار هم آنها را کنترل میکرد. کل اردوگاه یک افسر تدارکات داشت که تأمین وسایل موردنیاز آشپزخانه هم بخشی از وظایف ایشان محسوب میشد. درخصوص امکانات داخلی آشپزخانه بهعنوان یک تجربه شخصی میتوان گفت که در اردوگاه 12 تکریت(← اردوگاه تکریت 12)در استان صلاحالدین، بهقدری کمبود وجود داشت که برنج پختهشده بهوسیله اسیران، بر روی گونیهای برنجِ پهنشده بر روی زمین ریخته میشد تا از آن دیگها برای پختن خورشت استفاده مجدد شود. به گفته سایر اسیران ایرانی که در اردوگاههای ثبتشده بودهاند، این کمبود امکانات در اردوگاههای آنها نیز کموبیش مشهود بود.
توزیع روزانه غذا به اینصورت انجام میشد که از هریک از آسایشگاهها، نمایندگانی در صفهای منظم میآمدند که ظرفی به همراه داشتند که به آن «قُصعه» میگفتند. آنها با نظم خاصی در جلوی ظروف اصلی غذا قرار می گرفتند، سهم خود را دریافت و به صف اصلی خود بازمیگشتند و در انتهای توزیع غذا با همان نظم، بهسمت آسایشگاه خودشان برمیگشتند.(←آشپزخانه در اسارت).
غذای اسارت
صبحانه
در اردوگاههای ثبت شده صلیب سرخ ، اسرا عموماً اذعان میدارند صبحانه دوسوم یک لیوان پلاستیکی یا 7 الی 8 قاشق شوربای دال عدس بود که گاهی به آن لپه هم افزوده میشد. اما در اردوگاههای ثبتنشده وضعیت کمی فرق میکرد؛ به اینصورت که در اوایل اسارت، یک لیوان چای بین چهار الی پنج نفر توزیع میشد که در اواخر اسارت این مقدار بین حدود سه نفر پخش میشد. بههمینترتیب، شوربای اسارت (عموماً شامل دال عدس و کمی برنج) در اردوگاهها حدود یک کاسه متوسط شوربا به هر گروه غذایی که در اوایل اسارت سیزده الی پانزدهنفره بودند و در اواخر اسارت گروههای دهنفره بود- میدادند که در تقسیم بین نفرات به هرکس تقریباً معادل با یک پیاله میرسید[۱].
ناهار
غذای ناهار، که برای هر فرد، حدود یک لیوان معمولی برنج پختهشده میدادند، حدوداً 8 الی 10 قاشق برنج بود که هر روز با یک نوع خورشت آبکی ساده از کلم، بامیه، بادمجان، چغندر و گوجهفرنگی همراه بود. برای هر 8 الی 10 نفر یک ملاقه بزرگ خورشت میریختند که بنابر اظهارات آزادگان، برای هر دو نفر 2 الی 3 تکه کوچک گوشت بود و مابقی آب یا کرفس یا... باید گفت که این مورد در اردوگاههای ثبتنشده هم تقریباً بههمینگونه بود. تفاوت شاید در تعداد نفرات هر گروه بود و تقریباً به هیچکس گوشتی نمیرسید، شاید تکهای بادمجان... در ضمن، غذای روز جمعه کمی با روزهای دیگر تفاوت داشت که البته خود این مسئله به اردوگاه بستگی داشت؛ در روزهای جمعه خورشت از حبوبات آماده شامل عدس و لوبیا و... تهیه میشد.
شام
در ماههای اول اسارت كه وضعیت اسرا و اردوگاهها تثبیت نشده بود، از وعده غذایی خبری نبود. شام، اردوگاه به اردوگاه متفاوت بود. برای مثال، در اردوگاههای رمادی (←اردوگاه )سه وعده غذایی توزیع میشد. چون عراقیها در دیگر اردوگاهها دو وعده غذا و جیره غذایی میدادند و ایرانیها عادت به سه وعده غذا خوردن داشتند، با تدبیر آشپزهای ایرانی در اردوگاههای ثبتشده از مخلفات خورشت ناهار کم و برای شام مقداری آبگوشت درست میکردند، و در برخی اردوگاهها که شیر خشک میخریدند، آن را با آب مخلوط کرده و با این کار بچهها از پوست پرتقال، مایه تخمیر ماست درست میكردند که با آن، ماست میزدند و از جمع کردن ماستها برای مدت 10 شب در ماه، شام نان و ماست درست میکردند. یا پوست پرتقالها را میجوشاندند و با جیره خود، شکر میخریدند و چند شب نان و مربا میخوردند. البته در عموم اردوگاهها شام همان آب و گوشت کمتر از دوسوم لیوان برای هر نفر بود. در ارتباط با اردوگاههای ثبتنشده، باید گفت در بیشتر ایام شام از آبگوشت تشکیل شده بود؛ از گوشت گاو، همراه با رب گوجهفرنگی و در موارد محدودی مرغ.
تقریباً هیچگونه امکانی برای تهیه شام بهوسیله خود اسیران وجود نداشت. ازآنجاکه اسرای ثبتنشده هیچگونه وجهی در اردوگاه دریافت نمیکردند، بنابراین برای آنها هیچ گزینهای جز آنچه که در اردوگاه داده میشد، فراهم نبود که این مورد برای سیگار هم صدق میکرد. مقدار گوشتی که به هر اسیر میرسید، یک تکه کمتر از چهل گرم بود. ازنظر مقدار مرغ هم نصف مرغ با حدود دو کاسه معمولی آب، كه آن را بین ده نفر تقسیم میکردند؛ بهطوریکه به هر فرد حدود یکسوم الی نصف پیاله آب مرغ و تکهای گوشت میرسید. در بعضی از ایام، بهعلت آنکه شام بعدازظهر پخت میشد و هوا گرم بود و ازطرفدیگر، گوشت مرغ زود فاسد میشد، فساد شام سبب شیوع اسهال در بین اسرا میشد؛ باید مشکلات توصیفنشدنی اسرا را بهسبب محدودیتهای زیاد در استفاده از دستشویی نیز درنظر گرفت؛ این محدودیتها هنگام ابتلا به اسهال، بیشتر نمایان میشد.
نان
سهمیه نان روزانه هر اسیر، معمولاً دو عدد نان کوچک به نام «سمون» در شکل تقریباً بیضی شبیه به شیرینی شستی بود. به گفته آزادگان، عموماً وسط آن نپخته و خمیر بود که عدهای نمیتوانستند آن را بخورند و خمیر آن را درمیآوردند و در آفتاب خشک میکردند؛ سپس آن را با دست آسیاب میكردند و در غذای شام یا با برنج ظهر مخلوط میكردند و میخوردند. در اردوگاههای ثبتشده گاهی خمیرها را جمعآوری و در مناسبتها، با آن حلوا و زولبیا درست میکردند. این دو نان، سهمیه روزانه هر فرد بود.
توزیع نان به اینصورت بود که با یک ماشین نظامی ایفا به داخل اردوگاه میآمد؛ مسئولان نان هر آسایشگاه، با در دست داشتن آمار برای تحویل نان بهصورت دستهجمعی، به کنار ماشین میرفتند و نان خود را تحویل میگرفتند. بعد از توزیع کل نان، نمایندگان برمیگشتند و نان را بین اسرا تقسیم میکردند. این کار در ساعت حدود ده تا دوازده ظهر صورت میگرفت. معمولاً مسئولان مختلف در آسایشگاه، یک نان اضافی میگرفتند؛ برخی از مسئولان از گرفتن این سهمیه اضافی امتناع میكردند و کل نان به نسبت مساوی، با درنظر گرفتن کیفیت و بزرگی یا کوچکی نان، بین اسرا تقسیم میشد.
چای
برای هر نفر یکسوم لیوان پلاستیکی یا آلومینیومی چای شیرین داده میشد. در اردوگاههای ثبتنشده، مقدار این چای کمتر بود. مسئولان آسایشگاه سهمیهای برای خود دریافت میکردند و برخی از آنان، از دریافت سهمیه امتناع و به نسبت مساوی بین اسیران تقسیم میکردند. در انتهای توزیع چای یا هر خوراکی دیگر، از چایی که بیشتر از سهمیه تعیینشده میآمد، بهصورت نوبتی بین گروههای غذایی توزیع میکردند یا احیاناً در آسایشگاه کسی با شرایط خاص مانند بیماری اسهال و... قرار داشت، چای اضافی را به او میدادند. اهمیت چای در اردوگاههای صلیب سرخ ندیده در آن بود که تقریباً تنها چیز شیرینی بود که اسیران در روز مصرف میکردند و برای آنها بسیار لذتبخش بود.
گوشت
گوشتهایی که به اردوگاه آورده میشد، در بیشتر موارد بهصورت لاشهای یخزده بود که عموماً از کشورهایی مانند برزیل و استرالیا و فرانسه وارد میکردند. مرغهای واردشده به اردوگاه حدود نصف به نصف مرغ گرم و مرغ منجمد بود که در بیشتر موارد، مرغهای منجمد از کشور برزیل و فرانسه وارد میشد. حبوبات ازجمله عدس و لوبیا و برنج مصرفی اردوگاهها، عمدتاً از امریكا و آرژانتین وارد شده بود. جالب آنکه نمک هم از مصر، عربستان و یا سایر کشورها وارد میشد.
میوه و تنقلات
در اردوگاههای ثبتشده میوه از هر ده روز، بهطور متوسط، یک هندوانه کوچک برای ده نفر یا سیبهای بسیار ریز برای هر نفر یک عدد یا برای هر سه نفر یک پرتقال میدادند که گاهی برخی از میوهها خراب بودند. تنقلات در اردوگاهها نبوده است. در بعضی از اردوگاه ها بهندرت، مثلاً برای کریسمس، شکلات توزیع میکردند؛ آن هم برای چند نفر یک شکلات. در اردوگاههای ثبتنشده، توزیع میوه بهصورت نامنظم بود؛ گاهی در فاصلههای ده روزه و بیشتر موارد، در فاصلههای بیشتر، اما در برخی موارد نیز در هفته میوه داده میشد. از نظر کمّی، میوههایی مانند سیب و پرتقال برای سه یا چهار نفر، یکی میدادند و بهطور متوسط شاید بتوان گفت که هندوانه به هر پانزده الی بیست نفر، یک عدد میرسید که البته در اوایل اسارت مقدار میوه و تعداد وعدههای آن، به مراتب کمتر بود. درخصوص تنقلات دیگر، باید گفت که بهطور متوسط هر شش ماه یا بیشتر ممکن بود به مناسبت خاص شکلاتی بدهند؛ طوریکه یکی از اسیران ثبتنشده بیان داشت که فقط در طول اسارت یکبار شکلات نقلی و آن هم به تعداد یک عدد برای هر ده نفر داده شده که با شکستن آن بر روی زمین سیمانی، بین اسرا تقسیم شد. تنقلات دیگری ازجمله کیک و شیرینی و... در مخیّله اسرا نمیگنجید. البته در بعضی از روزها، خرماخشك برای هر نفر یك عدد میدادند.( ←غذای اسارت)
مناسبتها
مهمترین مناسبت، ماه مبارک رمضان بود که در اردوگاهها برای سحری دال عدس، و وعده ناهار را هم بهعنوان افطاری میدادند. خود اسرا در اردوگاههای ثبتشده با خمیر و شکر زولبیا میپختند. درهمه اردوگاهها، امکان روزه گرفتن در ایام ماه مبارک فراهم بود، طوریکه زمان توزیع غذا با ایام ماه مبارک تنظیم میشد، اما ازنظر مقدار و نوع غذا، هیچگونه فرقی با سایر ایام نداشت؛ فقط زمان توزیع غذا را عوض میکردند. گاهی غذای سحری را قبل از بسته شدن درِ آسایشگاهها میدادند که ارتباط با درجه امنیتی بودن اردوگاه داشت.
برای ایام محرم، خود اسرا گاهی با خمیر نان و شکر، حلوا میپختند. برای عید نوروز هم این امر تکرار میشد. با حقوق 1500 فلسی کمی بیسکوئیت و شکر و روغن، از حانوت تهیه میکردند تا با آن حلوا و شیرینی تهیه کنند. در اردوگاههای ثبتنشده بهعلت آنکه حقوقی به اسرا تعلق نمیگرفت، تقریباً داشتن غذایی غیر از آنچه میدادند، ممکن نبود و داشتن اختیار برای خوردن، بهندرت پیش میآمد؛ طوریکه در طول اسارت، به تعداد کمتر از انگشتان یک دست گفته شد که معادل با مقدار خاصی پول عراقی میتوانید اقلامی ازقبیل شیره خرما خریداری کنید که بعد از تهیه شیره، برخی از اسرا شیرینی درست میكردند و به مناسبت جشن نیمه شعبان بین سایرین پخش میشد. این قضیه از دیدگاه عراقیها هم اینقدر غیرمنتظره بود که بعضی از مسئولین عراقی نسبت به موضوع حساسیت نشان دادند. ازطرف عراقیها برای برخی مناسبتها، که مربوط به خودشان بود، ازقبیل جشن تأسیس ارتش عراق، سالگرد تأسیس حزب بعث، یا سالگرد به قدرت رسیدن صدام، شکلاتی به اسیران میدادند[۲][۳].
کتابشناسی
- ↑ ضیایی بیگدلی، محمدرضا (1366). «حقوق جنگ و رفتار با اسیران جنگی». مجله حقوق، نشریه دفتر حقوق بین الملل، شماره ۸، ، بهار و تابستان.
- ↑ ایزدی، حجت و رزمخواه، علی (۱۳۸۹). «حقوق اسیران جنگی از منظر حقوق بینالملل بشردوستانه و اسلام». همایش منطقهای علوم سیاسی و روابط بینالملل از دیدگاه اسلام. شهرضا: دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا بازیابی ازhttp://www.civilica.com/Paper-SHAREZAPOLITIC01-SHAREZAPOLITIC01_049.html
- ↑ نگارش این مقاله براساس گفتوگو با آزادگان جنگ تحمیلی آقایان: مجید ازهاری، مرتضی اصلانی، سید خلیل بطحایی، مصطفی بهرامیون، کریم خانعمو، محمد رمضانی، تورج ستاریان، محمدحسین صیادیان، مبین غایبلو، و نادر فاضل اللهی انجام شده است.
مرتضی واحدپور