مدیریت و رهبری

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۲:۴۸ توسط M-jafari (بحث | مشارکت‌ها)

چگونگی راه‌اندازی تشكیلات مدیریتی اردوگاه و شرح وظایف و اقدامات آن.

مقدمه

در میان تعاریف متعددی كه برای مدیریت ارائه شده است، «هنر هماهنگی كوشش‌های اعضای یك سازمان یا مجتمع انسانی در استفاده از منابع موجود برای نیل به اهداف تعیین‌شده» مطابقت زیادی با مدیریت اِعمال‌شده در دوران اسارت دارد. «در شرایط خاص دوران اسارت، امكان اعمال مدیریت براساس تعاریف كلاسیك و آكادمیك وجود نداشت. آنچه وجود داشت، مبتنی‌بر روابط انسانی و چهره‌به‌چهره بود و اكمل آن در آموزه‌های دینی، الفت و اخوت دینی بود.» [۱].رهبری فرایندی است از ارتباط میان گروهی از افراد كه طی آن، شخص می‌كوشد دیگران را به‌سمت هدف مشخصی سوق دهد.در اکثر اردوگاه‌های اسیران ایرانی در عراق، اداره امور داخلی اردوگاه در دو سطح كاملاً متفاوت اعمال می‌شد: مدیریت آشکار و مدیریت پنهان.

مدیریت و رهبری آشكار

مدیریت آشکار به‌وسیله افراد اردوگاه و ترجیحاً از فرماندهان سپاه یا بسیج یا از نظامیان باتجربه ارتشی انتخاب، و سپس برای هماهنگی و ارتباط با عراقی‌ها و اجرای مجموعه‌ای از قوانین و مقررات اردوگاه معرفی می‌شدند که البته به‌علت آنکه افسران و فرماندهان نظامی در بدو اسارت شناسایی و در اردوگاه‌های خاصی به نام اردوگاه افسران نگه‌داری می‌شدند، دسترسی به آنها برای انتخاب امکان نداشت. در اردوگاه‌های ثبت‌شده صلیب سرخ ، فرمانده آشکار یک معاون داشت و زیرمجموعه مدیریتی او شامل مسئول انتظامات اردوگاه، مسئولان آسایشگاه‌ها، مسئول ورزش اردوگاه، بیمارستان، کتابخانه، آشپزخانه، خیاط‌خانه، و شهرداری اردوگاه بودند. هر اردوگاه به تناسب وسعت دارای دوازده تا چهارده آسایشگاه بود. تعداد نفرات هر آسایشگاه بین یک‌صد تا یک‌صدوده نفر و فضای موجود برای هر نفر از هفتادو‌سه سانتی‌متر تجاوز نمی‌کرد. هر آسایشگاه یک نفر مسئول داشت که او نیز، یک معاون داشت و زیرمجموعه آن شامل مسئول نظافت، مسئول ورزش، مسئول سرود و مسئول تئاتر بودند.وظیفه مسئول آسایشگاه، ضمن نظارت بر امور جاری و روزمره آسایشگاه، هماهنگی و ابلاغ دستور‌العمل‌های فرماندهی اردوگاه و شرکت در جلسات تصمیم‌گیری کلان اردوگاه، با رهبری آشکار و پنهان بود.

    مسئول انتظامات، که در اصل مسئول اطلاعات و امنیت اردوگاه بود، چهارده نفر نیرو داشت که هریک نشانه مسئول انتظامات را بر بازو داشتند و مسئول برقراری نظم و انضباط در اردوگاه بودند. با شروع هر روز، یکی از آنها به بیمارستان برای هدایت مریض‌ها، یکی به آشپزخانه برای تقسیم غذا و جیره نان می‌رفت و بقیه آنها به گشت‌زنی در اردوگاه مشغول بودند که البته این وظایف آشکار آنها بود، ولی وظایف پنهان آنها شامل تأمین امنیت و مراقبت در هنگام گوش دادن به رادیو و گرفتن اخبار برای افراد اردوگاه بود، که به‌خاطر مسائل امنیتی هر روز در مکان خاصی انجام می‌شد. مراقبت و کنترل تعداد سربازان گشتی عراقی برای جلوگیری از غافلگیری و تفتیش‌های ناگهانی (به‌خاطر آنکه با افزایش سربازان امکان تفتیش‌های ناگهانی نیز افزایش می‌یافت)، مراقبت و کمک به نگهبان هر آسایشگاه برای برقراری کلاس ورزش‌های رزمی و سایر کلاس‌های درسی که به‌طور منظم از صبح تا پایان مدت هواخوری بیرون آسایشگاه در اردوگاه برقرار می‌شد؛ ازنظر عراقی‌ها، برگزاری هر نوع ورزش رزمی و هر کلاس درسی در اردوگاه ممنوع بود. کلاس‌های درسی و مذهبی به‌وسیله افراد تحصیل‌کرده دانشگاهی و حوزوی و کلاس‌های رزمی به‌وسیله مربیان ورزش اداره می‌شد. مراقبت از افراد اردوگاه در برقراری ارتباط با سربازان عراقی برای پیشگیری از افشای اطلاعات سرّی اردوگاه و مراقبت و سرکشی به مکان‌های خاص و خلوت مانند حمام‌ها و توالت‌ها... این نیروها که به‌نوعی مورد اطمینان عراقی‌ها بودند، در مواقع کمک به عراقی‌ها برای نظافت آسایشگاه‌های آنها در خارج از محوطه اردوگاه از هیچ فرصتی جهت دستیابی به وسایل موردنیاز اردوگاه مثل کاغذ و خودکار و به‌خصوص باتری برای رادیو دریغ نمی‌کردند.

    مسئول ورزش اردوگاه هماهنگ‌کننده و تنظیم‌کننده زمان استفاده از زمین فوتبال و والیبال و میز پینگ‌پنگ به‌صورت مساوی بین آسایشگاه‌ها بود که این مسئولیت آشکار، و مسئولیت پنهان او انتخاب مربیان آزموده در رشته‌های رزمی مانند کونگ‌فو، بوکس، کیک‌بوکسینگ، کشتی و جودو، و همچنین انتخاب ورزشکاران برتر برای شرکت در مسابقات اردوگاهی و اجرای مراسم در جشن‌های ملی بود، که مسئولان ورزش هر آسایشگاه زیر نظر و با هماهنگی و برنامه‌ریزی آموزشی مسئول ورزش اردوگاه فعالیت می‌کردند.مسئول آشپزخانه که شش نفر آشپز، و هر روز ده نفر از یکی از آسایشگاه‌ها به‌عنوان بیگاری با آنها همکاری می‌کردند. بیمارستان چهار تخت داشت و مقدار کمی داروهای مسکّن که به‌وسیله یک پزشکیار ایرانی و یک کمک‌پزشکیار اداره می‌شد. خیاط‌خانه یک چرخ خیاطی داشت و یک نفر هم در آنجا مشغول به‌کار بود.کتابخانه یک نفر مسئول داشت و کتاب‌هایی را که صلیب سرخ به اردوگاه می‌آورد، در آنجا نگه‌داری و سپس به‌طور مساوی بین آسایشگاه‌ها تقسیم می‌شد.

    شهرداری اردوگاه چهار نفر نیرو داشت و مسئول نظارت بر نظافت اردوگاه بودند و خود نیز به آنها کمک می‌کردند. کلیه افراد اردوگاه براساس اصل برادری و گاهاً شرعی موظف به اطاعت از دستورات مسئولان اردوگاه بودند.( ← مدیریت و رهبری آشکار)

مدیریت و رهبری پنهان

مدیریت پنهان اردوگاه از چند نفر افراد شاخص كه غالباً روحانی یا نظامی بودند در قالب شورای رهبری یا یك نفر شکل می‌گرفت که نه تنها مدیریت آشکار و تمام زیرمجموعه آن بلکه كلّ اسرای جنگ براساس اصل برادری و شرعاً موظف به اطاعت از دستورهای رهبری پنهان بودند. فعالیت‌های عادی رهبری پنهان اردوگاه را می‌توان به موارد زیر تقسیم كرد:

1. برگزاری جلسات منظم با مدیریت آشکار، مسئولان آسایشگاه‌ها، مسئولان گروهای فرهنگی اردوگاه و آسایشگاه‌ها برای بررسی گزارش‌ها و تصمیم‌گیری جامع و آینده‌نگری؛

2. دیدار با افراد اردوگاه با قرار قبلی و پاسخ به سؤالات شرعی و شنیدن نقطه‌نظرات آنها.

  جلسات اضطراری رهبری پنهان در موارد زیر تشكیل می‌شد:

1. جاسوسی در اردوگاه ، که با لو رفتن اشخاص خاص در اردوگاه شروع می‌شد؛

2. به خطر افتادن امنیت رادیو که با تفتیش‌های پی‌درپی و شبانه و زمزمه عراقی‌ها در رابطه با وجود رادیو در اردوگاه معلوم می‌شد؛

3. آوردن اسیر جدید به اردوگاه و ترس از نفوذی بودن آنها که تا شناسایی کامل و تخلیه اطلاعاتی آنها، کلیه فعالیت‌های اردوگاه تعلیق می‌شد؛

4. حمله رزمندگان و پیشروی آنها در جبهه‌های جنگ که با واکنش‌های عراقی‌ها و فشار بر اسرا همراه بود؛

5. دعوت از سخنرانان معاند که اکثراً از سران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بودند؛

6. درگیری قومی در اردوگاه که با نزاع فردی شروع می‌شد و سپس دامنه آن گسترش می‌یافت؛

7. درخواست غیرقانونی عراقی‌ها برای مصاحبه رادیویی و تلویزیونی با اسرا؛

8. تعیین جانشین برای رهبری پنهان که با احساس خطر در رابطه با امکان تبعید رهبری همراه بود.

    از بارزترین رهبران اردوگاه می‌توان حاج‌آقا ابوترابی‌فرد (← ابوترابی فرد ،سید علی اکبر)نام برد. ایشان با توجه به لو رفتن شخصیت واقعی‌شان در یکی از سلول‌های سازمان اطلاعات و امنیت عراق و تحمل شکنجه‌های فراوان، یکی از شجاع‌ترین و هوشمندترین افراد در تصمیم‌گیری‌های سریع و قاطع بودند؛ به‌طوری‌که نه تنها قاطبه اسرا بلکه نمایندگان صلیب سرخ نیز به این امر اذعان می‌کردند. ایشان مدیر و مدبر بودند به‌طوری‌که اردوگاه‌ها را با استفاده از افراد تحصیل‌کرده دانشگاهی و آمادگی جسمی اسرا را با کمک مربیان ورزشی آزموده برای وضعیت‌های بحرانی آماده کرده بودند. (← مدیریت و رهبری پنهان)

مدیریت و رهبری آشکار و پنهان در اردوگاه‌های ثبت‌نام‌نشده

گروه دومی از اسرا هم وجود داشت که دشمن بعثی، به‌خاطر شاخص بودن درجه یا داشتن سمت و مسئولیت کشوری یا لشکری یا حتی به‌دلایل نامعلوم، از معرفی آنها به صلیب سرخ جهانی امتناع و در اردوگاه‌های خاص و به دور از چشم نمایندگان صلیب از آنها نگه‌داری می‌کردند. اکثر این اسرا، در اواخر 1365 و بعدها بعد از پذیرش قطعنامه 598 به اسارت درآمده بودند.

 در اردوگاه مفقود‌الاثرها هم دو مدیریت آشکار و پنهان وجود داشت که البته به‌علت شرایط خاص، نسبت به اردوگاه‌های دیگر بسیار متمایز بود؛ به‌طوری‌که فرمانده مدیریت آشکار این اردوگاه‌ها به‌وسیله عراقی‌ها انتخاب و خوش‌خدمتی یکی از بارزترین علت این انتخاب درنظر گرفته می‌شد. فرمانده آشکار قدرت مطلق اردوگاه بود، به‌شدت اسرا را تنبیه و به هر مخالفتی به‌شدت پاسخ می‌داد. فرمانده آشکار، یک معاون هم داشت. هر آسایشگاه چند برابر ظرفیت خود افراد را در خود جای داده و یک مسئول داشت که آنها نیز براساس خوش‌خدمتی، آشنایی به زبان عربی، و میزان همکاری با بعثی‌ها انتخاب می‌شدند و عزل و نصب آنها به‌دست عراقی‌ها بود. اردوگاه بسیار امنیتی اداره می‌شد و به‌علت فشار مضاعف بعثی‌ها و جاسوس‌پروری آنها و مهم‌تر از همه، محدودیت زمان آزادی و عدم هم‌زمانی ساعات آزادباش اسرا با یکدیگر، هیچ نوع کلاس درس علمی، آموزشی و دینی در این اردوگاه‌ها برگزار نمی‌شد و از ورزش‌های رزمی، غیررزمی، و حتی بازی فوتبال و والیبال، که در اردوگاه‌های دیگر آزاد بود، خبری نبود. خودکار و کاغذ ممنوع و داشتن آنها جرم سنگینی داشت. تنها کتاب‌های اردوگاه چند جلد قرآن و نهج‌البلاغه بود و دعاها و احادیثی که دهان به دهان می‌گشت و در سینه‌ها حفظ می‌شد.

    اردوگاه یک درمانگاه داشت که به‌وسیله یک پزشکیار ایرانی اداره می‌شد و آشپزخانه‌ای که آشپزهای آن نیز به‌وسیله عراقی‌ها انتخاب می‌شدند. رهبری پنهان در اردوگاه مفقودالاثرها، به‌علت وجود جاسوس‌ها، جوّ امنیتی، هویت پنهان و عدم داشتن نفوذ بر فرماندهی آشکار، به داشتن یک نماینده در هر آسایشگاه اکتفا می‌شد و نظر خود را به اطلاع اسرا می‌رساندند و قدرت چندانی در برهم‌زدن توازن قوا در اردوگاه را نداشتند.»( ← مدیریت و رهبری در اردوگاه های ثبت نشده)

نیز نگاه کنید به مدیریت اردوگاه؛ مدیریت و رهبری آشکار؛ مدیریت و رهبری پنهان

كتاب‌شناسی

  1. احد طجری ،علی محمد (1395). مصاحبه ، مورخ 2 اسفند 1395.

برای مطالعه بیشتر

سایت جامع آزادگان دفاع مقدس.

پایگاه تحلیلی تبیینی برهان.

داود گودرزی