دوران اسارت سید آزادگان
دوران اسارت
دوره حدوداً ده ساله اسارت سید علی اکبر ابوترابی فرد و آزادگان سرفراز، از قطعه های مهم تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی است. آن گونه که بیشتر آزادگان در این مجموعه گفته اند وی فرشته نجاتی بود که اگر خداوند نعمت وجود او و برخی روحانیون( روحانیت )آگاه و درد آشنا به ویژه آقای جمشیدی را به اسیران ایرانی در اردوگاه های عراق که تحت شدیدترین شکنجههای افسران و سربازان بعثی عراقی قرار داشتند ـ ارزانی نمی فرمود بسیاری از آنها به سلامت، قدم به میهن اسلامی نمیگذاشتند.
سید علی اکبر ابوترابی فرد در این ده سال، در سه جبهه مختلف تلاش و فعالیت داشت. از سویی به عنوان مهمترین مسأله، مراقب حفظ و تقویت سلامت روحی و روانی اسرا بود که گذر زمان، آنها را به سمت افسردگی و نومیدی و ضعف پیش می برد. او در این راستا با رفتار نیکوی خود و در مرحله بعدی با برگزاری کلاس های آموزشی و ایراد سخنرانی و مدیریت برنامه های متنوعی که توسط نمایندگان فرهنگی او در اردوگاه ها که غالباً از برادران روحانی بودند، طراحی و اجرا میشد در جهت تقویت روحی و معنوی آزادگان می کوشید. وی از سوی دیگر با ابراز محبت و برخورد مهربانانه با افسران و سربازان بعثی آنها را به سمت خود جذب می کرد تا هم به فطرت پاک خود بازگردند و هم دست از اذیت و آزار بیشتر اسرای مسلمان بردارند. وی حتی در این جهت توانسته بود بیشتر اعضای صلیب سرخ را به نظرات و رفتار خود معطوف نماید تا جایی که بعضی از آنها، نقش پیام رسانان او را در میان اسرای اردوگاه های مختلف ایفا میکردند.
در جبهه سوم که بسیار ناگفته مانده است و آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه اختصاصی که با این جانب داشت به زوایایی از آن اشاره نمود ارتباط آقای سید علی اکبر ابوترابی فرد با مقامات داخلی کشور از حضرت امام تا سایر مقامات سیاسی بود. او با زیرکی هر چه تمام تر، مستمراً اطلاعات و اخبار و وضعیت اسرای ایرانی را از طریق رمز و در قالب نامه هایی که اسرا به خانوادههای خود مینوشتند به اطلاع مقامات کشور میرساند و متقابلاً دستخط هایی از مسئولین کشور از جمله حضرت امام، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیت الله خامنه ای را دریافت و در اختیار آزادگان قرار میداد.
میزان توفیقسید علی اکبر ابوترابی فرد در مدیریت خوب رفتار همه اسرا را میتوان در اظهارات اعضای صلیب سرخ به تشکیل یک جمهوری کوچک اسلامی در دل عراق و اعترافات مکرر افسران بعثی مبنی بر شکست از ایشان که بخش هایی از آن در این مجموعه آمده است، به خوبی دید.او هرچند سرانجام در روز یکشنبه 25 شهریور 1369 جزو آخرین گروه اسرایی بود که در تبادل با اسرای عراقی، سرفراز و استوار و سربلند و پایدار، قدم به خاک ایران اسلامی گذاشت.
در این پرواز مهندس بوشهری و مهندس یحیوی و تنی چند از اسرای درجه دار ارتش به همراه وی، پس ازسالها اسارت به ایران بازگشتند و در فرودگاه مورد استقبال نماینده دفتر رهبری و دکترحسن حبیبی، معاون اول رئیس جمهوری، و چند تن از مقامات لشکری و کشوری قرار گرفتند. از همان شب ورود به کشور به خانه نرفت و به دنبال انتقال اخبار اسرایی همچون تیمسار شهید حسین لشگری به مسئولان کشور برآمد که از آنها اطلاع دقیقی در دست نداشتند. اسرایی که همچنان در زندانهای عراق زندانی و منتظر اقدامات او بودند.
سید علی اکبر ابوترابی فرد یک روز پس از بازگشت به کشور در تاریخ دوشنبه 26 شهریور 1369 با آیت الله خامنه ای دیدار کرد. رهبری در این دیدار طی سخنانی از ایستادگی و مقاومت او و آزادگان تجلیل و تمجید بسیار نمود و اقدامات او را ستود. وی سپس در مورخه سه شنبه 27 شهریور 1369 به دیدار رئیس جمهور وقت، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رفت و در جلسه ای طولانی خلاصه ای از عملکرد خود و اسرا را در دوره اسارت برای ایشان بیان نمود. پس از آن در بیمارستان خاتم الانبیا(ص) به عیادت حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، شتافت. سپس به قصد دیدار با مردم شهر خود به قزوین رفت تا در اجتماع انبوه مردمی که به شوق او تجمع کرده بودند با آنان دیدار کند و سخن بگوید.
بعد از قزوین به قم رفت و در مراسمی که در روز پنجشنبه 29 شهریور 1369 در مدرسه فیضیه با حضور عده کثیری از مردم و جمعی از طلاب آزاده تشکیل شده بود، شرکت نمود.در قم به دیدار مراجع عظام، آیت الله گلپایگانی، آیت الله بهجت، آیت الله وحید خراسانی، رفت و مسائل دوران اسارت را برای آنان بازگو نمود.15 روز پس از بازگشت سید علی اکبر ابوترابی فرد، رهبری، طی حکمی، مسئولیت نمایندگی خود در امور آزادگان را به او سپرد و رئیس وقت قوه قضائیه نیز در حکم دیگری او را به عنوان نماینده خود در امور قضایی آزادگان معرفی نمود.
دوران پس ازآزادی سید علی اکبر ابوترابی فرد، مانند دوران اسارت او، ده سال به طول انجامید. او در این مدت، روز را از شب نمی شناخت. به محض اطلاع از مشکلات آزادهای در گوشه و نقاط کشور، سوار بر ماشین م یشد و به سوی او می شتافت و تا مشکل وی را برطرف نمیکرد به تهران باز نمیگشت. شاید کمتر شهر و روستایی در سرتاسر کشور که آزادهای در آنجا زندگی می کند، وجود داشته باشد که پای آقای سید علی اکبر ابوترابی فرد برای سرکشی و رسیدگی به مسائل آزادگان و سخنرانی در جمع آنان، به آنجا نرسیده باشد. بعضی از نمونه های این سرکشی ها و رسیدگی ها در جلد سوم این مجموعه آمده است.او در این مدت علاوه بر سرکشی به آزادگان نسبت به مسائل و مشکلات خانوادههای شهدای آزاده نیز، تلاش خاصی از خود نشان داد. [۱]
نیز نگاه کنید به کتاب سیره ابوترابی 1؛ سید علی اکبر ابوترابی فرد
کتابشناسی
- ↑ رجایی، غلامعلی(1391). سیره ابوترابی 1. تهران: انتشارات پیام آزادگان،