قاشق در اسارت

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۴ توسط A-hamidian (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « ===نبود قاشق=== در مواردی، در زندان‌ها یا بازداشتگاه‌ها، قاشق وجود نداشت و اسرا مجبور بودند با دست غذا بخورند. آباد<ref>آباد، معصومه (1393). من زنده‌ام، چ صدوهفتادوسوم. تهران: بروج،ص.192.</ref> در مورد نبود قاشق در زندان تنومه چنین بیان می‌کند: «......» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نبود قاشق

در مواردی، در زندان‌ها یا بازداشتگاه‌ها، قاشق وجود نداشت و اسرا مجبور بودند با دست غذا بخورند. آباد[۱] در مورد نبود قاشق در زندان تنومه چنین بیان می‌کند: «... چهار تا انگشتانتان را به هم بچسبانید تا از لایشان غذا نریزد و بعد لقمه کنید... .»

    جعفری[۲] درباره روز دوم اسارت خود، در پادگان سپاه یکم ارتش عراق، واقع در شهر العماره، چنین می‌گوید: «صبحانه عبارت بود از ظرفی پر از مخلوط پخته و آبکی برنج و عدس؛ به نام شوربا! بدون قاشق، با تکه‌های کاغذ و کارت شناسایی و بعضی‌ها با پول، آش را خوردند.»

نیز نگاه کنید به تغذیه؛ ابتکارات و خلاقیت

کتابشناسی

  1. آباد، معصومه (1393). من زنده‌ام، چ صدوهفتادوسوم. تهران: بروج،ص.192.
  2. جعفری، مجتبی (1393). جهنّم تکریت، چ نهم. تهران: سوره مهر،ص.30.