کمبود آب

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۰۲ توسط A-hamidian (بحث | مشارکت‌ها)

خاجی[۱] (1391) کمبود یا نبود آب آشامیدنی در اردوگاه‌ها را امری همیشگی و عادی، به‌خصوص در دوران انتقال اسیران از خط مقدم جبهه تا اردوگاه‌ها و درون قرنطینهها می‌داند.به گفته زاغیان[۲] (1389)، اولین مشکلی که اسیران در زندان الرشید با آن مواجه بودند، کمبود آب بود: تانکر مکعب‌شکلی کنار درِ ورودی آسایشگاه وجود داشت که در طول روز، اسیران برای نیاز خود از آب آن استفاده می‌کردند. اما آب آن تانکر جواب‌گوی نیاز اسرا نبود طوری‌که به‌كرّات با کمبود آب مواجه بودیم و چون آب دستشویی‌ها (← توالت )هم مرتب قطع می‌شد، اسیران به‌ناچار از آب این تانکر استفاده می‌کردند؛ برای شست‌وشوی ظرف‌ها و لباس‌ها نیز از آب همین تانكر استفاده می‌شد.

کمبود شیرهای آب

مشكل مضاعف اسیران برای شست‌وشوی ظرف‌ها و لباس‌ها كمبود تعداد شیر آب بود. نوبرانی[۳] بیان می‌کند: «بعضی روزها آب قطع می‌شد و لباس‌ها با کف روی دستمان می‌ماند... به‌علّت کمبود آب و سخت و وقت‌گیر بودن شست‌وشوی ظرف‌ها از یغلاوی‌ها استفاده نمی‌کردیم و هر ده نفر دور یک ظرف غذا می‌نشستیم و غذا می‌خوردیم.»

فقدان آب لوله کشی

در خاطرات اسیران حاضر در اردوگاه‌های مختلف به‌كرّات از نبود آب لوله‌كشی سخن به میان آمده است. بیشتر اردوگاه‌ها، آب لوله‌كشی نداشت و آب با تانكر به اردوگاه آورده می‌شد. به گفته خاجی[۴] ، در اردوگاه رمادی (← اردوگاه )به‌‌علّت هموار بودن منطقه و نبود دسترسی به شبکه آب شهری، جهت ایجاد فشار لازم برای جریان یافتن آب درون لوله‌ها، از تعدادی منبع استفاده می‌شد که روی ساختمان تعبیه شده بود. به این‌صورت که آب را با تانکر به اردوگاه می‌آوردند و به درون این منابع پمپ می‌کردند و سپس مورد استفاده اسیران قرار می‌گرفت. به‌همین‌علت، آب ذخیره‌شده در منبع، در معرض جریان هوا قرار می‌گرفت؛ لذا در تابستان‌ها بسیار گرم و در زمستان‌ها بسیار سرد بود... برای استحمام نیز، اسرا آب را به داخل حمام می‌بردند و با آن خود را می‌شستند.

استفاده از آب باران

در موارد متعددی، اسرا از آب باران برای آشامیدن و... استفاده می‌کردند؛ در زمان بارش باران، سطل‌ها را در محوطه روباز قرار می‌دادند و پس از جمع شدن آب، از آن استفاده می‌کردند: «یک‌بار که آب برای چند روز قطع شد، حسابی سردرگم شده بودیم... اسرای غریب و تشنه، نگاهشان به آسمان بود... باران خوبی بارید. همه بچه‌ها به جنب‌وجوش افتادند و ظرف‌های آب را پر کردند.» [۵]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. خاجی، علی (1391). اردوگاه‌های اسیران، چ دوم. تهران: پیام آزادگان.
  2. زاغیان، اصغر (1389). دوازدهمین اردوگاه. تهران: پیام آزادگان.
  3. نوبرانی، امیر (1391). رنج و گنج. تهران: پیام آزادگان.
  4. خاجی، علی (1391). اردوگاه‌های اسیران، چ دوم. تهران: پیام آزادگان.
  5. رحمانیان، عبدالمجید (1390). تنفس ممنوع، چ دوم، تهران: پیام آزادگان.

سهیلا علی ین