مروری بر وضعیت اسیران ایرانی در اسارتگاههای عراق

از ویکی آزادگان

«ارتش عراق در ۳۱ شهریور ماه شمسی (۲۲ سپتامبر۱۹۸۰ میلادی) در تهاجمی غافلگیرانه به خاک جمهوری اسلامی ایران تجاور کرد  و  بیش از ۱۰ شهر و بیش از ۱۰۰۰ روستای ایران در حدود ۱۰۰۰۰ کیلومتر مربع در استان خوزستان، حدود ۳۰۰۰ کیلومترمربع در جبهه غرب، بیش از ۱۰۰ کیلومترمربع در شمال غرب در مجموع  ۱۵۰۰۰ کیلو‌متر مربع را به اشغال خود در آورد[۱].» ازجمله مهم ترین شهرهای اشغالی ایران می توان از قصرشیرین، نفت‌شهر، مهران، دهلران، موسیان، بستان، هویزه، سوسنگرد، شلمچه و خرمشهر نا برد.  به این ترتیب رژیم بعثی عراق جنگی هشت ساله را بر ملت ایران تحمیل کرد؛ جنگی که شهدا و قربانیان ، مجروحان و آسیب دیدگان  فراوانی به همراه داشت. یک دسته از آسیب دیدگان این جنگ نابرابر، اسیران جنگی بودند که در اسارتگاه‎های اعلام شده، مخفی و یا زندان‌های مخوف عراق ، هدف رفتار غیر انسانی و انتقام جویی رژیم حاکم در عراق قرار گرفتند. در طول هشت سال جنگ با این که عراق، یکی از طرف‌های کنوانسیون سوم 1949م.(1328ش.) ژنو بود ابتدایی ترین حقوق اسیران جنگی را  رعایت نمی‌کرد تا آنجا که ‌می‌توان گفت دولت عراق در این زمینه، کلکسیونی از موارد نقض عمده کنوانسیون سوم ژنو بود. بر اساس حقوق بین‌الملل بشر‌دوستانه، به‌محض شناسایی اسیران جنگی باید مشخصات آنها از جمله هویت و درجه آنان ثبت شود؛ اسیران به‌محض ثبت باید بدون فوت ‌وقت به مناطق غیر‌جنگی اعزام و در اماکن مجهز به امکانات بهداشتی نگهداری شده و با آنان رفتار انسانی اعمال شود، این رفتار باید بدون تبعیض نسبت به کلیه‌ی اسیران انجام پذیرد. فقط ممکن است اولویت‌هایی براساس درجه، جنسیت، وضعیت جسمانی و سن اسیر اعمال گردد که این اولویت‌ها مشروع بوده و تبعیض محسوب نمی‌گردد. رفتار انسانی با اسیران، هرگونه عمل انتقام‌جویانه و خشونت‌بار، شکنجه، مثله‌کردن، ایجاد رعب و وحشت، انجام آزمایش‌های پزشکی‌، توهین و تحقیر را ممنوع می‌سازد[۲]. در ادامه ابتدا به بررسی وضعیت اسیران ایرانی در اسارتگاه‎های عراق، سپس به موارد نقض حقوق بین الملل پیرامون اسیران ایرانی خواهیم پرداخت.

اسامی اسارتگاه‎های اسیران ایرانی در عراق براساس نامگذاری صلیب‌سرخ جهانی. [۳]

ردیف استان شهر اردوگاه سایر اسامی سال تشکیل موقعیت اسرا وضعیت
1 نینوا موصل موصل 1 موصل 2 قدیم، موصل بزرگه مقطع اول: خرداد 1361

مقطع دوم: مرداد 1361

ثبت‌نام‌شده آشکار
2 نینوا موصل موصل 2 موصل 1 قدیم ، اردوگاه خیبری‌ها مقطع اول: مهر 1359

مقطع دوم: اسفند 1362

ثبت‌نام‌شده آشکار
3 نینوا ‌موصل موصل 3 موصل 4 قدیم ، موصل کوچکیه 

موصل شصت‌وهفتی‌ها(مقطع سوم)

مقطع اول: آذر 1362

مقطع دوم: فروردین‌ 1363، مقطع سوم: تیر 1367

ثبت‌نام‌شده آشکار
4 نینوا موصل موصل 4 موصل 3 قدیم

حرس خمینی، پاسداران، مخربین

شهریور 1361 ثبت‌نام‌شده آشکار
5 صلاح‌الدین تکریت تکریت 5 صلاح‌الدین ،افسران و خلبانان ، رهبران

چهاردیواری (قسمت اسیران مفقود سال 1367)

مقطع اول: فروردین 1363

مقطع دوم: 13 اردیبهشت 1366

مقطع سوم: مرداد 1367

ثبت‌نام‌شده


مقطع سوم: مفقود

آشکار


مقطع سوم: پنهان

6 الانبار الرمادی رمادی 6 رمادی 1 مقطع اول: مهر1359

مقطع دوم: تیر 1367

ثبت‌نام‌شده آشکار
7 الانبار الرمادی رمادی 7 رمادی 2

بین‌القفصین

اردوگاه اطفال

اسفند 1362 ثبت‌نام‌شده آشکار
8 الانبار رمادی رمادی 8 الانبار

عنبر

شهریور 1360 ثبت‌نام‌شده آشکار
9 الانبار رمادی رمادی 9 رمادی 3

بدریون (مقطع اول)

مقطع اول: اسفند 1363

مقطع دوم: اردیبهشت 1365

مقطع سوم: شهریور 1369 (اسیران بعقوبه)

مقطع چهارم: شهریور 1370

ثبت‌نام‌شده آشکار
10 الانبار رمادی رمادی 10 - مقطع اول: فروردین 1365

مقطع دوم: شهریور 1375

ثبت‌نام‌شده آشکار
11 صلاح‌الدین تکریت تکریت 11 - اسفند 1365 مفقود پنهان
12 صلاح‌الدین تکریت تکریت 12 - اردیبهشت 1367 مفقود پنهان
13 الانبار رمادی رمادی 13 - تیر 1367 ثبت‌نام‌شده آشکار
14 صلاح‌الدین تکریت تکریت 14 - مرداد 1367 مفقود پنهان
15 صلاح‌الدین تکریت تکریت 15 - شهریور 1367 مفقود پنهان
16 صلاح‌الدین تکریت تکریت 16 - شهریو.ر 1367 مفقود پنهان
17 صلاح‌الدین تکریت تکریت 17 اردوگاه مخربین تیر 1368 مفقود پنهان
18 دیاله بعقوبه 18 بعقوبه بعقوبه تیر 1367 مفقود پنهان
19 صلاح‌الدین تکریت تکریت 19 - مهر 1367 مفقود پنهان
20 صلاح‌الدین تکریت تکریت20 - مرداد 1367 مفقود پنهان
21 دیاله نهروان نهروان 17 نهروان مرداد 1367 مفقود پنهان

1-   اسیران جنگی از دیدگاه حقوق بین الملل

در دوران كهن، اسارت با مرگ و یا بردگی مترادف بود . تنها در تمدن‌های بزرگی مانند تمدن ایران باستان و یا بعدها در دوران تمدن اسلام، اسیران جنگی به نوعی تحت حمایت قرار داشتند. این رویه تا آغاز قرن هفدهم میلادی ادامه داشت تا اینكه رفته رفته تلاش کارشناسان برجسته حقوق و منادیان انسان گرایی به ثمر نشست و در پایان قرن هفدهم میلادی، تدوین اصول و قواعد مربوط به حمایت از اسیران جنگی و تحول در این راستا آغاز شد. این قواعد تا مدت‌ها جنبه عرفی داشتند ولی رفته رفته در اسناد بین المللی مهمی تدوین و به الزامات معاهده ای تبدیل شدند. از جمله اعلامیه بروکسل 1874م.(1253ش.) مواد 23 و 24، فصل دوم از مقررات لاهه پیوست به عهدنامه چهارم مورخ 1907م.(1286ش.) مواد 4 تا 20، کنوانسیون 27 ژوئیه 1929م.(1308ش.) ژنو، کنوانسیون سوم 1949م.(1328ش.) ژنو و بالاخره موادی از پروتکل الحاقی 1977م.(1356ش.) به کنوانسیون‌های ژنو، از جمله مواد(مواد 1، 5، 6، 43، 44، 45، 46، 47 و 75).  بر پایه این مقررات، تنها رزمندگان و افرادی كه رزمنده محسوب ‌می‌شوند از وضعیت« اسیر جنگی » و از حمایت‌های مربوطه برخوردار ‌می‌شوند (ماده 4 ك 3 و مواد 43 و 44 پا 1 ) آنان علیرغم  اینكه در مخاصمات مسلحانه شركت داشته اند، تبهكار نیستند . انسان‌های بی گناهی هستند كه در راستای سیاست دولت خود، در مخاصمات مسلحانه شركت كرده اند ؛  لذا شركت آنان در مخاصمات مسلحانه قانونی است ( بند ( 2) ماده 43 پا 1).[۴]

بر پایه این ملاحظات و اقتضای انسانیت، به‌محض اینكه رزمنده طرف مخاصمه و یا سایر افرادی كه رزمنده محسوب ‌می‌شوند و دیگر به طور مستقیم در جریان نبرد قرار ندارند، در  اختیار طرف مقابل قرار ‌می‌گیرند، وضعیت اسیر جنگی آغاز ‌می‌گردد . (مواد 4 و 6 ك 3 و 41-44- 45 پا 1). طرف مخاصمه ای كه سلاحش را به زمین گذاشته است و وسیله ای برای دفاع از خود ندارد و یا به هر دلیلی قادر به نبرد و یا دفاع از خود نیست، نباید هدف حمله قرار گیرد ( ماده 41 پاراگراف 1 پا 1، ماده 23 پاراگراف 1 مقررات لاهه )، وی باید اسیر گرفته شود . بنابراین از لحظه آغاز اسارت تا خاتمه آن و بازگشت به میهن، جان، مال، سلامت روحی و جسمی، شرافت و حیثیت آنان محترم و تحت حمایت است. «قدرت اسیر گیرنده» ، مسئول تضمین رفتار انسانی و احترام به اسیران جنگی است(مواد 12، 13 و 14 ک 3). به این مفهوم كه ملزم است اسیران سالم و مجروح را تحت مراقبت قرار دهد (ماده 15 ك 3)، آنان را در شرایط انسانی نظیر نیروهای مسلح کشور خود به مناطق امن و سپس به بازداشتگاه‌های دائمی منتقل نماید ( مواد 19 و 20 ك 3). تفتیش و بازجویی اسیران جنگی به منظور شناسایی هویت آنان مجاز ولی غارت اموال و یا كسب اطلاعات نظامی از آنان و شكنجه ممنوع است ( مواد 17 و 18 ك 3).

در ضمن تنها هدف از بازداشت اسیران جنگی ممانعت از شركت آنان در مخاصمات مسلحانه است بنابراین شرایط اسكان، زیست، بهداشت و مراقبت‌های پزشكی آنان باید نظیر نیروهای مسلح کشور «قدرت اسیرگیرنده» باشد.( مواد 21، 22، 23، 26، 27، 29، 30 و 31ک3). افسران، زنان و سالخوردگان باید از رفتار ترجیحی برخوردار باشند ( ماده 14 و مواد 43 تا 45 ك 3). هر اسیر جنگی، حداكثر یك هفته پس‌از آنكه به بازداشتگاه منتقل شد (اعم ا ز بازداشتگاه ترانزیت یا دائم) و اعم از اینكه به‌دلیل بیماری یا جراحت به بیمارستان منتقل شده باشد.) باید بتواند طی كارتی كه به وی داده خواهد شد خانواده و آژانس اطلاعات اسیران جنگی را از وضعیت خود مطلع كرده و پس از آن به طور مستمر با آنان مكاتبه نماید. «قدرت اسیرگیرنده» موظف است دسترسی اسیران جنگی به نمایندگان قدرت حامی و یا كمیته بین المللی صلیب‌سرخ  و مقامات رسمی و امكان تداوم مكاتبه اسیران جنگی با بستگانشان را فراهم و فعالیت‌های دینی، آموزشی، ورزشی و تفریحی آنان را تشویق نموده و امكانات لازم را در این جهت در اختیار آنان قرار دهد. (مواد 34، 35، 38، 70، 71، 122، 123 ک 3).  استفاده از نیروی كار اسیران جنگی در شرایط انسانی مجاز ولی بیگاری و بردگی ممنوع است ( مواد 49 تا 57 ك 3). اسیران جنگی اهلیت حقوقی خود را حفظ كرده و در صورت لزوم ‌می‌توانند آن را به اجرا بگذارند (ماده 77 ك 3). در ازای این حمایت‌ها، اسیران جنگی مكلف هستند به مقررات حاكم در نیروهای مسلح«قدرت ا سیرگیرنده»  احترام بگذارند . نقض این مقررات حسب مورد، تنبیه‌های انضباطی و یا مجازات قضائی به دنبال خواهد داشت ولی در هرحال تنبیه بدنی فردی و یا دسته جمعی، تنبیه و مجازات‌های ظالمانه و خشن ممنوع است و اصل  دادرسی عادلانه باید مراعات گردد (مواد 80 تا 90 و مواد 95 تا 98 و مواد 99 تا 108 ك 3)[۵]

علاوه بر تكالیف فوق الذكر، «قدرت اسیرگیرنده» مكلف است اسیران معلول و بیماران صعب العلاج را حین مخاصمات به میهن بازگرداند ( مواد 109 تا 113 ك 3). فوت، فرار موفق و خاتمه مخاصمات مسلحانه فعال موجب خاتمه اسارت ‌می‌شود و در انجام تكالیف فوق، تقابل نقشی ندارد( مواد 91، 118 تا 120 ک3). ناگفته نماند، از یك سو، اسیر جنگی نمی‌تواند از حقوق اعطایی اعراض و یا اغماض نماید (ماده 7 ك 3) از سوی دیگر، نقض برخی از موارد پیش گفته ازجمله قتل عمد، شكنجه و رفتار غیر انسانی، آزمایش‌های پزشكی و بیولوژیكی، وارد آوردن درد و رنج و یا جراحت شدید جسمی، وادار كردن اسیر به خدمت در نیروهای مسلح دشمن، محروم كردن اسیر از حق دادرسی عادلانه (ماده 130 ك 3 و ماده 85(4) (b) 1)، نقض عمده حقوق بین الملل بشردوستانه (جنایت جنگی ) محسوب و موجب مسئولیت كیفری فردی (ماده 129 ك 3) و مسئولیت بین المللی دولت خاطی ‌می‌گردد. به طور كلی طرف‌های كنوانسیون نسبت به نقض مقررات كنوانسیون مسئولند و ن‌می‌توانند با استناد به محاكمه افرادی كه معاهده را به نوعی نقض كرده‌اند از خود رفع تكلیف نماید (ماده 131 ك 3). طرف مخاصمه‌ای كه كنوانسیون را نقض نماید در صورت اقتضا، مسئول پرداخت غرامت است. دولت‌ها مسئول همه اعمال افرادی هستند كه بخشی از نیروهای مسلح آنان را تشكیل می‌دهند. (ماده 91 پا 1 و ماده 3 كنوانسیون چهارم 1907 لاهه). به‌علاوه، تمام دولت‌ها موظفند در برابر نقض این مقررات از خود واكنش نشان داده و دولت خاطی را وادار به مراعات آن نمایند. (ماده 1 مشترك كنوانسیون‌های ژنو)؛ زیرا هدف نهایی از این مقررات مانند تمام قواعد حقوق بشری، حفظ كرامت انسانی و كاهش درد و رنج انسان‌ها است. انسان‌هایی كه به‌دلایل خارج از اراده خود در وضعیت آسیب‌پذیری قرار گرفته و مستحق حمایت‌اند. مسئله‌ای كه در طول 10 سال اسارت اسیران ایرانی در عراق رعایت نشد و آنان به شدیدترین وجه ممكن در معرض نقض‌های عمده حقوق بین الملل بشردوستانه قرار گرفتند. [۶]

2- موقعیت اسارتگاه‌های عراق

الف: اسارتگاه‌های اطراف شهر رمادی در استان الانبار عراق

معمولاً دولت‌های در حال جنگ، بیشتر اسارتگاه‌های اسیران را در دورترین منطقه از مرز در نظر می گیرند  بنابر  گفته بسیاری از اسیران که در سال‌های اول جنگ به اسارت دولت عراق درآمده بودند عراق اولین اسارتگاه خود را در منطقه ای کویری با آب و هوای گرم و خشک در استان« الانبار» برپا کرده بود که مرکز آن شهر رمادیه بود. اولین جایگاه اسیران در اطراف این شهر بنا شده بود که شایع بود این همکاری با روس‌ها انجام شده است. ساختمان‌های مکعب مستطیل شکل در دو طبقه؛ هر طبقه چهار اسایشگاه 17×6 متر داشت و رنگ قرمز زننده ای به صورت دو نوار بر بالای هر طبقه کشیده شده بود. برای جلوگیری از نشست زمین یا زلزله، ساختمان‌ها را در دو بلوک همانند و جدا از هم با فاصله ای کمتر از پانزده سانتی متردرست کرده بودند. این شکاف مکان مناسبی برای خفاش‌های بزرگ بود که شب‌ها محوطه را پر ‌می‌کردند؛ خفاش‌هایی که پوستشان زیر نور، بازتاب قرمزرنگی داشت. فضله آنان همراه با بوی تعفنی که از آن شکاف‌ها بر‌می‌خواست تهدیـدی برای سلامت اسیرها بود.[۷]

هوای گرم و خشک تابستان و سرد و خشک زمستان از خصوصیات آن منطقه بود. وزش باد در طول سال قطع ن‌می‌شد. در پاییز و بهار گردبادهایی که خاک زرد و سرخ و یا سیاه داشتند مدام ‌می‌وزید، ‌به‌طوری‌که در و دیوار محوطه، سیم‌های خاردار، لباس‌ها، موها و مژه‌ها را فرا ‌می‌گرفت و در پی آن انواع بیماری‌های ویروسی و میکروبی در بین اسیران شایع ‌می‌شد.

در آن منطقه بارش برف چند سال یک بار و به ندرت صورت ‌می‌گرفت اما، سرما بیداد ‌می‌کرد. اسارتگاه‌های زیادی در اطراف شهر «رمادی» از استان الانبار عراق وجود داشتند که از آن جمله ‌می‌توان اسارتگاه 13 را نام برد. هر اسارتگاه دارای حداکثر چهار قاطع (ساختمان) بود که فقط اسارتگاه یاد شده سه قاطع داشت. هر قاطع هشت آسایشگاه تقریبا به ابعاد 11×5 متر داشت. این ساختمان شامل یک حمام 3×2 متری با حداکثر سه عدد دوش سالم، یک رختکن کوچکتر، چند شیرآب دستشویی در سالن آن و 2 تا 3 دستگاه سرویس بهداشتی سالم در ته سالن ‌می‌شد که جمعیتی قریب به 600 تا 700 نفر را جواب گو نبوده است. در حاشیه سالن نیز یک اتاق3×2 متری دیگر مخصوص آرایشگاه و یک اتاق دیگر برای زندان انفرادی و تنبیه و شکنجه افراد وجود داشت.[۸]

در هر آسایشکاه بین پنجاه تا شصت نفر اسیر را جای داده بودند که به هر کس جایی بیشتر از دو وجب نمی‌رسید. یعنی برخی مجبور بودند شب تا صبح را روی شانه بخوابند تا مزاحم دیگران نشوند. تمامی اسارتگاه‌های که به تدریج در اطراف شهر رمادیه تشکیل ‌می‌شدند با اندکی تفاوت در تعداد قاطع‌ها و مساحت محوطه، وضعیت جغرافیایی مشابهی داشتند. تنها حسن این اسارتگاه نسبت به اسارتگاه‌های شهر موصل این بوده که از لا بلای سیم خاردارها امکان تماشای بیرون از اسارتگاه برای اسیرها وجود داشته است. بنابر گفته بسیاری از اسیران، ساختمانی چسبیده به اسارتگاه مزبور و بیرون از سیم خاردارها وجود داشته که با یک چشم الکترونیکی که 180 درجه دور ‌می‌زده محوطه بیرون از ساختمان را مرتب کنترل و بازدید ‌می‌کرده است.[۹]

ب: اسارتگاه‌های اطراف شهر موصل در استان نینوای عراق

دومین منطقه ای که برای نگهداری اسیران انتخاب شده بود شهر «موصل» بود. شهر موصل مرکز استان «نینوا» یکی از شانزده استان عراق بود که طرفداران حزب بعث و صدام در آن اکثریت را داشتند. وجود چند قلعه پیش ساخته در این منطقه انسان را به فکر ‌می‌اندازد که این قلعه‌ها به چه منظور ساخته شده اند. آیا اینها محلی برای اسکان آوارگان کُرد در درگیری‌های دَه پانزده سال پیش در عراق اند یا زندان‌هایی برای آنان؟ یا در اصل زندان‌هایی هستند که هنوز وقت استفاده از آنها نرسیده است. احتمال ضعیفی هم وجود داشته که پادگان آموزشی نیروهای نظامی باشند که به علت ناامنی منطقه به این شکل ساخته شده اند.[۱۰]

به نقل از اسیران این چهار قلعه یک شکل بوده و با اندازه‌های متفاوت، با ارتفاعی نزدیک به ده متر که از چهار طرف بسته بود، ساخته شده بودند که جمعاً نزدیک به پنج هزار اسیر را در خود جای ‌می‌دادند. داخل این اسارتگاه‌ها ، آسایشگاه‌هایی وجود داشت که بیشتر به انبارها شبیه بودند و هر کدام بین صد تا صد و پنجاه نفر اسیر را در خود جای ‌می‌داد.

گاهی چنان شلوغ ‌می‌شد که بیشتر اسیران مجبور بودند شب‌ها روی یک شانه بخوابند. این تراکم جمعیت همواره با اعتراض شدید اسیران رو به رو ‌می‌شد. با تلاش‌های بسیار  کمیته بین المللی صلیب‌سرخ نتیجه ضعیفی به دست آمد و تا تعداد صد یا صد و ده نفر کاهش یافت که در سال‌های آخر اسارت با استفاده برخی از طبقه فوقانی آسایشگاه از این تراکم کاسته شد.[۱۱]

دیوارهای رفیع و قطور قلعه‌ها امکان هرگونه مشاهده مناظر بیرون را از اسیرسلب کرده بود. در پشت دیوارهای آسایشگاه‌ها نزدیک به سقف، پنجره‌های کوچکی قرار داشت که بعد از مدتی همه آنها را با بلوک مسدود نمودند. فقط یکی دو سالن خالی که انبار وسایل عراقی‌ها بود پنجره اش به بیرون باز بود و از لابه‌لای میله‌ها به سختی ‌می‌شد بیرون را تماشا کرد. هوای معتدل منطقه موصل با زمستانی نسبتاً سرد و بدون برف، وضعیتی بدتر از رمادیه را برای زندگی اسیران فراهم ‌می‌کرد. در عوض در آن منطقه از طوفان‌های غبار آور رمادیه خبری نبود. اسیرانی را که دچار بیماری‌های صعب العلاج ‌می‌شدند از سایر اسارتگاه‌ها به این اسارتگاه (موصل) منتقل ‌می‌کردند. فاصله شهر موصل با مرزهای جمهوری اسلامی نسبت به رمادیه کمتر بود و خبرهای رسیده از وضعیت ناآرام شمال عراق، فکر فرار را در دل اسیران تقویت ‌می‌کرد. در مقابل، میزان ضریب حفاظتی قلعه‌ها به حدی بوده است که مانند اسارتگاه‌های رمادیه حتی سگ‌ها و گربه‌ها به سختی از آن عبور ‌می‌کردند.[۱۲]

آسایشگاه‌ها آفتابگیر نبودند و از لحاظ نور و تهویه مشکل داشتند. هوای داخل آسایشگاه غالباً آلوده بود و تهویه‌هایی هم که عراقی‌ها نصب کرده بودند، برای بهبود هوای آنجا تأثیر به سزایی نداشت. لذا میزان ابتلا به بیماری‌های ریوی و بینایی در این اسارتگاه‌ها معمولاً بالا بوده است. اما، صرف‌نظر از مشکلات، آسایشگاه‌ها محل بسیار مناسبی برای اجرای برنامه‌های مخفی اسیران به شمار ‌می‌رفته است. چرا که توجه و تردد کم عراقی‌ها به این مکان باعث شده بود که بسیاری از برنامه‌های پنهانی اسیرها در این قسمت برپا شود. تئاترها، سرودهای دسته جمعی، سخنرانی‌ها و آموزش فنون رزمی در اینجا برگزار ‌می‌شد. فاضلاب و آب‌های مصرفی اسارتگاه‌های موصل توسط جوی‌های باریکی به عرض 20 سانتی متر که در سراسر اسارتگاه وجود داشت به بیرون هدایت ‌می‌شد و از آنجا به چاهی که در پشت اسارتگاه حفر شده بود ‌می‌ریخت. این چاه غالباً پُر بود و ماشین‌های تخلیه عراقی‌ها کار خود را منظم انجام ن‌می‌دادند؛ لذا در بعضی روزها سرویس بهداشتی مسدود می شد  و آب‌های مانده در جوی‌ها بوی تعفن به راه ‌می‌انداخت. در این میان، عزیزانی ایثارگر داوطلبانه مسئول تمیز کردن این آبریزها شده بودند و در سرما و گرما دائماً آنها را نظافت ‌می‌کردند. در بین کسانی که این جوی‌ها را نظافت ‌می‌کردند یک دکتر و چند تن از فرماندهان نظامی نیز بودند که به مرحله خود واقعی دست یافته، تفاخرات کاذب شخصیتی خود را نابود کرده بودند و رضایت خداوند و پیامبر(ص) و سایر ائمه(ع) را در خدمت به اسیران ‌می‌دیدند.[۱۳]

اسارتگاه موصل 2 حدود 1700 نفر اسیر را در خود جای داده بود که اکثر آنان نیروهای سپاهی و بسیجی عملیات خیبر بودند. تعدادی از برادران ارتشی ( درجه دار و سرباز) نیز در میانشان بودند. با توجه به ضربه سختی که عملیات خیبر به رژیم بعثی عراق وارد ساخت، این رژیم از ابتدا با خشونت و رفتاری وحشیانه با عزیزان بی‌دفاع مقابله و برخورد نمود؛ رفتاری که نمونه آن با اسیران دیگر کمتر دیده ‌می‌شد. این خشونت و شدت عمل نه تنها در روحیه مقاوم این عزیزان خللی وارد نیاورد بلکه نتیجه معکوس نیز داد و بر مقاومت آنان و سایر اسیران افزود. عزیزان اسیر در این اسارتگاه مانند سایر اسارتگاه‌ها اوقات فراغت خود را با یادگیری قرآن (حفظ، ترجمه، تجوید، قرائت و ترتیل و تفسیر)، نهج البلاغه و زبان خارجی (انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی و...) ‌می‌گذراندند. این امر سبب شد برقراری رابطه با نمایندگان کمیته بین المللی صلیب‌سرخ یا ‌هیئت‌های مختلف بین المللی نسبت به سال‌های اول جنگ با سهولت بیشتری صورت پذیرد. تشکیل کلاس‌ها عربی و تدریس دروس حوزه از جمله منطق و اصول برای عزیزان مشتاق فراهم شد. بسیاری از این عزیزان در حال حاضر در حوزه‌های علمیه مشغول تحصیل ‌می‌باشند. یکی دیگر از فعالیت‌های مفید و مؤثر در این اسارتگاه جلسات هفتگی اخبار و کلاس‌های مختلف اخلاق و تاریخ اسلام بود که با رعایت مسائل امنیتی تشکیل ‌می‌شد. جهت مقابله با اثرات منفی اسارت، برگزاری مجالس دعا و نماز جماعت بهترین راه مقابله بود که در روحیه بالای اسیران تأثیر به سزایی داشت. دعای کمیل، ندبه، زیارت عاشورا، ادعیه روزانه و... در هر فرصتی با اینکه با فشارهای زیادی روبه رو بود، انجام ‌می‌شد. از ثمرات مثبت این فعالیت‌ها این بوده است که عزیزان اسیر ما توانستند با حفظ روحیه انقلابی دلیرانه در این اسارتگاه و سایر اسارتگاه‌ها در مقابل نیرنگ‌های عراق مقاومت کنند و از این امتحان سخت، سربلند درآیند. در دوران اسارت 99درصد افراد روخوانی قرآن و 5/99درصد سواد خواندن و نوشتن را فرا گرفتند و بیشتر افرادی که در آغاز اسارت اعتیاد به سیگار داشتند، آن را ترک کردند. کلاس‌های ورزشی پنهانی برای آماده سازی و سلامت بدن مثل کاراته، جودو و کنگ فوو... از جمله فعالیت‌های ورزشی در این اسارتگاه بوده است. (همان: جمع بندی مصاحبه با برادران اسیرقاسم جعفری، محمود شرافتی، مسعود قربانی، محرم آهنگریان، حسین نجاری و...از اسارتگاه موصل) گفتنی است که بدن‌های اسیران شهید را قبرستانی در نزدیکی و خارج از محیط اسارتگاه‌های موصل به خاک ‌می‌سپردند که در بین اسیران به اسارتگاه موصل5 شهرت یافته بود.[۱۴]

پ: اسارتگاه‌های منطقه تکریت

سومین منطقه ای را که عراق برای نگهداری اسیران انتخاب کرده بود منطقه ای در نزدیکی شهر تکریت  در استان صلاح الدین بود. از نظر جغرافیایی این اسارتگاه‌ها حدود 25-10 کیلومتری شهر تکریت و نزدیک کویر واقع شده بودند و حدود 80-70 کیلومتر با شهر موصل فاصله داشتند. بنابر اظهارات اسیران، در آن منطقه پادگان نظامی بزرگی بود که حدود 10 اسارتگاه در آن قرار داشت. در جنگ عراق و کویت تعدادی از اسیران کویتی را نیز به قسمتی از پادگان یاد شده منتقل کردند. سپس با کشیدن دیوار خاکی (خاکریز) مانع تماس اسیران ایرانی با آنها شدند.[۱۵]

تعدادی از ساختمان‌های یاد شده که هر کدام در ابتدا پذیرای حدود سه هزار اسیر ایرانی بودند، در سال‌های بعد به دلایل مختلف از جمله بیماری به تعداد 1800 تا 2000 نفر تقلیل پیدا کرد. در ابتدا بیشتر اسیران در ساختمان‌های مربع شکلی که وسط آن حیاط بود نگهداری ‌می‌شدند. این ساختمان‌ها «ملحق» نامیده ‌می‌شد. بیشتر اسیران مجروح در زمان انتقال از جبهه بدون هیچ گونه پانسمانی به اسارتگاه‌های مذکور آورده ‌می‌شدند که در قسمت بهداری و اتاق مجروحان با وسایل بهداشتی بسیار کم درمان ‌می‌شدند. بنابر گزارش تعدادی از اسیران، اسارتگاه‌های مذکور از نظر رعایت بهداشت نسبت به سایر اسارتگاه‌ها از وضعیت بدتری برخوردار بوده و تعداد درگذشتگان و مبتلایان به بیماری‌های واگیردار مانند جرب (گال)، اسهال خونی، عفونت کلیه و... نسبت به سایر بیماری‌ها بیشتر بوده است. هر اتاق یک پنجره مشرف به بیرون و یک ورودی شصت سانتی متر داشته که به عمد توسط عراقی‌ها برای تردد یک نفر تعبیه شده بود تا اسیران به صورت جمعی نتوانند از آن خارج شوند و... در این مورد برادر اسیرابوالفضل صادقیان که بهیار بود و در اسارتگاه تکریت 16 حدود 3 سال در اسارت به سر برده است ‌می‌گوید: «از زمان ورود به اسارتگاه تا حدود پنج، شش ماه بعد، فقط با یک شورت و بدون هیچ لباس دیگری به سر بردیم. سایر اسیران مجروح هم با همان لباس اسارت، این ایام را سپری ‌می‌کردند. با توجه به فقدان آب کافی و تعویض نشدن لباس‌هایشان، هر روز حالشان بدتر ‌می‌شد. بالأخره با بیگاری ای که در این ایام از اسیران کشیده شد در نزدیکی همان ملحق‌ها (500 متر آن طرف تر) 5 سوله بود که اسیران را به آنجا منتقل کردند. آسایشگاه شماره 5 را برای نگهداری از بیماران مبتلا به بیماری‌های واگیردار مانند گال و اسهال خونی قرار داده که شامل حدود700 مورد بیمار اسهال خونی شدید و 1000 مورد بیمار اسهال معمولی و... بودند.»[۱۶]

سرویس‌های بهداشتی کنار هر سوله قرار داشت که حدوداً هفت عدد سرویس بهداشتی بود که به غیر از دو یا سه عدد آنها بقیه خراب و فاقد آب بودند. بیشتر مواقع انبار سرویس بهداشتی‌ها که جنب دستشویی‌ها بود پر شده و بوی تعفن و آزار دهنده آن تا چند صد متری به مشام ‌می‌رسید. برای ایام داخل باش در آسایشگاه‌ها دو تا سطل که یکی برای دستشویی افراد سالم و دیگری برای افرادی که به بیماری‌های کلیوی و اسهال مبتلا بودند، وجود داشت که معمولاً در ساعت اولیه داخل اش پر ‌می‌شد. در اواخر اسارت برای هر آسایشگاه یک تانکر آب هزار لیتری آوردند که بیشتر مواقع خالی بود.[۱۷]

در بیرون از آسایشگاه، سمت چپ، اتاقکی بود که به اندازه یک نفر جا داشت. کسی که داخل آن بود باید به حالت درازکش و سر به بیرون و در معرض نور مستقیم آفتاب قرار ‌می‌گرفت. اینجا برای شکنجه اسیران در نظر گرفته شده بود. نزدیک شدن به اتاق زندان و این قفس ممنوع بود. در محوطه، سه اتاق بهداری، پانسمان و تزریقات قرار داشت. هر آسایشگاه یک بهدار ایرانی و یک بهدار عراقی داشت. همچنین برای مداوای بیماری‌ها از یک سرنگ برای سی نفر و برای هر وعده سی تا چهل قرص ضد اسهال با توجه به وضعیت بد غذایی اسیران در نظر گرفته شده بود که شاید علت مرگ تعدادی از اسیران همین مسأله باشد. زمان استراحت و آزاد باش بین ساعت 12-8 و 6-3 بود که اسیران ‌می‌توانستند در آن زمان به سمت چپ و راست سوله‌ها حرکت کنند. اسارتگاه16، مخصوص مفقودان بود که اسیران حدود 30-27 ماه در بدترین وضع، زیر شکنجه و بدون هیچ خبری با مقاومت و مردانگی در مقابل دشمن سینه ستبر کرده و در مقابل دشمنان ایستاده بودند. اسارتگاه‌های دیگری نیز مانند تکریت 11، 12،  14، 15، 16 ، 17، 19و 20به همین ترتیب وجود داشت.[۱۸]

ت: اسارتگاه‌های استان دیالی در شرق عراق 

در استان دیالی عراق دو اسارتگاه در شهرهای نهروان و بعقوبه ایجاد شده بود که محل نگهداری اسیران مفقود الاثر بود که به صلیب سرخ نشان ندادند .

«اردوگاه نهروان این اردوگاه در مردادماه 1367، پس­از پذیرش قطعنامه، با ورود بیش‌از 3500 نفر از اسرا تأسیس شد. بیشتر اسرای اردوگاه نهروان طی تک‌های دشمن در تاریخ 21/04/1367 و 31/04/1367 به اسارت درآمده و تعداد زیادی از آنها از لشکر 41 ثارالله [300 نفر]، گردان 415 کرمان بودند که به­صورت گردانی اسیر شده بودند. عده­ای نیز از لشکر زرهی قزوین، 81 باختران، هوابرد شیراز، ­88 زاهدان و ... بودند. ازآنجایی­که این پادگان متروکه از قبل برای آزادگان آماده­سازی نشده بود، مشکلات زیادی داشت.

عراقی­ها در تاریخ 25 خرداد 1368 اردوگاه را تخلیه کرده آنها را به اردوگاه 20 و 16 تکریت و اردوگاه 18 بعقوبه منتقل کردند.» (قلعه‌قوند، 1402: 241-247)

«بعقوبه ­از آخرین اردوگاه­های اسرای ایرانی در عراق بود که با انتقال اسرا از اردوگاه نهروان و در تیر 1367 تشکیل شد. سپس در چندین مرحله تعداد دیگری از آزادگان را به اینجا منتقل کردند:

- در تاریخ 15/07/1368 تعدادی از اسرای تکریت 11 به این مکان انتقال داده شدند. علاوه بر این افراد، تعدادی نیز از تکریت 12 و 16 منتقل شده بودند، جمعاً 600 نفر می‌شدند.

- در تاریخ 05/05/1368 تعدادی از آزادگان ملحق تکریت 16 را به دو گروه تقسیم کردند، تعدادی را به قسمت اصلی تکریت 16 و گروهی را به اردوگاه 18 و 20 فرستادند.

- انتقال اسرا از تکریت 12 به اردوگاه 18 در دو نوبت 26/06/1368 و 24/07/1368 صورت گرفت.» (خاجی، 1391: 264)

اسرای این اردوگاه در 21 شهریور 1369، هم­زمان با تبادل اسرا، در فهرست صلیب­ سرخ ثبت­ نام شده و اردوگاه با تخلیه اسرا منحل می­شود.» (همان، صص265، 266، 270)

3- محل اسكان اسیران و شرایط محیط اسارتگاه‌ها

در اسارتگاه‌ها، از آنجا كه وضعیت روحی، روانی و جسمی اسیران در شرایط عادی قرار ندارد، محیط و فضای نگهداری اسیران اهمیت فوق العاده ای پیدا ‌می‌کند. دراسارتگاه‌های اسیران ایرانی در عراق تعدادی اتاق کوچک و بزرگ وجود داشته كه اسیران به سختی در آنها زندگی می‎كردند.  این اتاق‌ها از چهاردیواری‌های مستطیل شکل تقریبا به طول بیست و عرض ده متر تشكیل شده بودند. دیوارهای آنها بتونی و كف سیمانی بودو به آن جهت كه الزاماً هفته ای یك مرتبه بایستی کف آسایشگاه شسته ‌می‌شد، همیشه نمناک بوده است؛ لذا بسیاری از اسیران از پادرد و كمردرد ناشی از رطوبت شدیداً رنج ‌می‌برده اند.[۱۹]در بعضی شرایط در یك اسارتگاه در آسایشگاهی به ابعاد 21× 14 متر حدود 160 نفر اسكان داده شده بودند كه به ناچار مجبور بودند برای خوابیدن روی یك شانه بخوابند.[۲۰]

به جز زمانی كه عراقی‌ها تصمیم به آزار و اذیت اسیران را داشتند، اسیران مشكل خاصی از نظر زمان استراحت نداشته اند. در اغلب آسایشگاه‌ها نور طبیعی به اندازه كافی وجود نداشته است و لامپ‌های آسایشگاهها به صورت شبانه روزی روشن بوده و كسی حق خاموش كردن آنها را نداشته است.  پنكه‌های سقفی كه تنها وسیله سرمایشی در فصل تابستان بود، موجب سرماخوردگی شدید اسیران ‌می‌شد و خاموش بودنشان رنج گرمای تابستان را  به همراه داشته است.[۲۱]  در بعضی از اسارتگاه‌ها سیستم گرمایشی هر آسایشگاه سه عدد چراغ والور بوده است كه عراقی‌ها از شهرهای ایران به غنیمت گرفته بودند و در سه ماه فصل زمستان یك روز در میان نفت ‌می‌دادند و در بقیه سال تنها یك چراغ را در هفته یك یا دو بار نفت ‌می‌كردند.[۱۹] در فصل سرما سهمیه هر دو اسیر سه پتو بود که عمدتا کهنه و نخ نما شده بودند. لذا اسیران برای حفظ حداقل دمای موجود، در هوای سرد و نمناک اسارتگاه‌ها میان پتوها پلاستیک ‌می‌گذاشته اند.

کنترل آب و برق آسایشگاه‌ها از بیرون بود و در مواقع دلخواه با قطع آب و برق و محبوس کردن افراد دست به تنبیه دسته جمعی ‌می‌زده اند. سرویس بهداشتی آسایشگاه‌ها از آهن نبشی که اسیران در آن را با گونی پوشانده بودند، ساخته شده بوده اند و در سمت راست یا چپ در ورودی قرار داشته اند؛ لذا بسیاری از اوقات فضای آسایشگاه‌ها نامطلوب بوده است.[۲۱]

4- وضعیت تغذیه، پوشاك و امكانات رفاهی و ورزشی در اسارتگاه‌های عراق

تغذیه و پوشاک از نیازهای ضروری هر انسانی به شمار ‌می‌رود. این دو زمانی که بیماری یا جراحتی بر انسان وارد شده باشد از اهمیت بسزایی در روند بهبود انسان برخوردار ‌می‌شوند. همچنین ورزش و فعالیت‌های تفریحی در فضایی دور از خانواده و در فضای اسارت که انسان در معرض ابتلا به بیماری‌های روحی، روانی و جسمی قرار دارد موجب شادابی روح و تن انسان شده و موجب كاستن فشارهای روحی در دوران اسارت ‌می‌شود. اما متأسفانه  رژیم عراق برای كلیه اسیران ایرانی دو وعده جیره غذایی در شبانه روز در نظر گرفته  بود. یكی صبحانه كه چای، آش یا عدسی بوده و وعده دیگر ناهار كه معمولاً مقداری برنج با چیزی شبیه به خورشت بوده است . در بعضی از اسارتگاه‌ها مانند رمادیه 13 هر سی  روز یک بار مرغ ‌می‌دادند که هر یک مرغ سهمیه 20 نفر بوده است. درمجموع 90 مرغ برای 1800 تا 2000 نفر که در نوسان بودند، در نظر گرفته ‌می‌شد و سهمیه برنج هر نفر به طور میانگین 25 گرم معادل 7 تا 10 قاشق غذا خوری در روز بود. به هر اسیر یک سوم وعده‌های غذایی عادی غذا ‌می‌رسید که این مقدار هم در فاصله سال‌های 65 تا 67 بسیار کاهش یافته بود. در کنار این غذا به طور معمول به هراسیر دوتا سه نان معروف به صمون داده ‌می‌شد که معمولا بسیار بد طبخ ‌می‌شدند و فقط لایه رویی آن قابل خوردن بوده است. صمون‌ها اغلب به شکل یک نان ساندویچ نامرغوب بوده اند  که قطر زیادی داشته و خمیر درون آنها از قسمت پخته شده آن بیشتر بود. جیره غذایی اسیران از چند کیسه برنج، چند لاشه گوشت یخ زده و مقداری سبزی تشکیل ‌می‌شد که تاریخ مصرف برخی از لاشه‌ها به دو الی سه سال قبل ‌می‌رسید. مدت زیادی هم بادمجان  با پوست را برای تهیه خورشت به آشپزخانه ‌می‌داده اند که آشپزها ناگزیر با آنها غذا درست ‌می‌کردند.

در ابتدای امر، آشپزهای عراقی غذا درست ‌می‌کردند؛ اما در ادامه و با شکل گیری اسارتگاه‌ها از اسیرانی که در آشپزی ماهر بودند استفاده شد و این امر در بهبود وضع تغذیه بسیار  مفید و مؤثر بود. اسیران آشپز با قناعت همان مقدار جیره اندك ظهر را دو قسمت درست ‌می‌کردند تا برای شب شام تهیه کنند؛ اما مقدار شام به مراتب کمتر از ناهار بود.[۲۲]

در ابتدای جنگ، اسیران را با همان لباس‌هایی که در جبهه به تن داشتند و غالبا پاره و خونین شده بود و به اسارتگاه منتقل ‌می‌ساختند و گاهی تا 6 ماه همان لباس‌ها بر تن اسیران بوده است. با شیوع شپش در بین اسیران و حاد شدن موضوع(بعد از گذشت یک سال از آغاز جنگ) عراقی‌ها به هر اسیر یک دست لباس نظامی، یک جفت پوتین، یک جفت دمپایی، یک شورت و زیرپیراهنی، یک عدد پیراهن بلند عربی(دشداشه) و یک عدد کیسه سفید برای نگهداری وسایل دادند. که البته در اسارتگاه‌های مختلف این لباس‌ها هم از جهت تعاداد و تنوع متفاوت بود. در حدود سال‌های 65-1364 عراقیها فرم لباس‌ها را تغییر دادند و لباس‌هایی که جلو و عقب آنها P.W مخفف انگلیسی prisoner of war «اسیر جنگی» حک شده بود را جانشین لباس‌های قبلی کردند كه نشان دهنده لباس رسمی اسارت محسوب ‌می‌شد. لباس‌های جدید زرد رنگ بودند. این لباس‌ها که با به كارگیری نیروهای منافقین دوخته و آماده شده بودند، کیفیت بسیار پایینی داشتند و اسیران مجبور به پذیرش آنها بودند[۲۳] در ضمن دوخت لباسها هم نامناسب بودند و اغلب آنها تنگ و کوتاه بودند که در تن بعضی از اسیران ظاهری زننده پیدا ‌می‌کردند. به همین خاطر اسیران به سرعت با پاره كردن جیب‌ها و اضافه کردن آنها به لباس و ایجاد تغییر در فرم لباس آنها را از حالت تنگ و زننده خارج ‌می‌ساختند.

از لحاظ امكانات ورزشی در اسارتگاه‌ها چیز قابل توجهی وجود نداشت و از امكانات تفریحی هم تنها تلویزیون در بعضی از اسارتگاه یافت ‌می‌شد. البته باید گفت، عراقی‌ها با گذاشتن تلویزیون در آسایشگاه‌ها و پخش برنامه‌های منافقین و اخبار خاص، سعی میكردند در قالب یك عملیات روانی و با دادن اخبار ناامیدكننده، روحیه اسیران را تضعیف كنند.  همچنین آنها قصد داشتند با پخش برنامه‌های مبتذل، روحیه معنوی اسیران را از بین ببرند.[۲۴]

گاهی اوقات هم از این وسیله به عنوان ابزار شكنجه استفاده ‌می‌كرده اند بدین صورت كه اسیران را مجبور می کردند حدود ده ساعت مدام پای تلویزیون بشیند و برنامه‌های مستهجن نگاه كنند كه خود نوعی آزار روحی به شمار ‌می‌رفت.

5- وضعیت بهداشتی و درمانی

در اماکن عمومی که بیماری‌های مسری به سرعت شایع ‌می‌شود، رعایت بهداشت عمومی، اهمیت دوچندانی دارد. از سوی دیگر انسان در هنگام بیماری نیاز به مراقبت‌های پزشکی و درمانی دارد، به خصوص هنگامی که از لحاظ قوای جسمی دچار ضعف شده باشد. متأسفانه یكی از مشكلات اساسی در اسارتگاه‌ها مشكل سرویس بهداشتی‌ها و حمام‌ها بوده است. اسیران از سرویس بهداشتی‌های اسارتگاه‌ها تنها در 8 ساعت هواخوری ‌می‌توانستند استفاده کنند که عمدتاً به علت گرفتگی لوله‌ها غیرقابل استفاده بودند و گاهی صف‌های 200 الی 300 نفری برای استفاده از معدود سرویس بهداشتی‌های قابل استفاده شکل ‌می‌گرفت و در 16 ساعت بعد بایستی از سرویس بهداشتی‌های بازی كه در داخل ساختمان موجود بود استفاده ‌می‌كردند كه به علت انباشته شدن فضولات در سطل‌ها علاوه بر بوی بد و ناراحت كننده، مكان مناسبی برای رشد انواع میکروب‌ها و شیوع بیماری‌ها بود. همچنین استحمام از دیگر معضلاتی بود که اسیران با آن روبرو بودند؛ چرا كه گاه و بی گاه عراقی‌ها آب را قطع ‌می‌كردند و یا با كمبود شدید آب گرم، اسیران مجبور ‌می‌شدند حتی در فصل زمستان با آب بسیار سرد استحمام كنند كه به همین خاطر كلیه درد، پادرد و كمردرد در بین اسیران شایع بود. همچنین كمبود دوش و  تاریك و بسته بودن محیط حمام‌ها آنها را مكان مناسبی برای شیوع بیماری‌های پوستی قرار داده بود. به طور مثال در اسارتگاه رمادیه 13 در مدت زمان کوتاهی نزدیک به 1700 نفر از اسیران اسارتگاه به بیماری گال مبتلا شده بودند.[۲۵]چنانکه آزاده«اسماعیل یکتایی» ‌می‌گوید به علت عدم رعایت بهداشت و نبود مواد ضد عفونی و شیوع بیماری‌ها تعدادی از اسیران به شهادت رسیدند.

یكی دیگر از مشكلات اساسی اسیران، دارو و درمان بوده است. در سال‌های ابتدایی اسارتگاه‌ها از این لحاظ تقریباً هیچ نداشته اند و امكانات درمانی در حد صفر بوده است؛ اما با گذشت زمان، وضعیت كمی بهبود پیدا ‌می‌كند و با به خدمت گرفته شدن اسیرانی كه در امر پزشکی مهارت داشته اند و اختصاص مکانی به مجروحان، درمانگاه اسیران شکل ‌می‌گیرد اما این درمانگاه از لحاظ دارو و لوازم پزشکی کمبودهای زیادی داشته است. (امانی زاده، 1382: 84-85)

6- تعلیم و تعلم در اسارت

  علم آموزی از خواسته‌های درونی هر انسانی است. از سوی ادیان آسمانی نیز در این مسأله، تعالیم و دستورات خاصی ارائه کرده اند، که «اسلام» به عنوان کاملترین دین، عالیترین توصیه‌ها را دربار‌ه علم آموزی داشته است. اسیران مسلمان ایرانی، با الهام از دستورات مکتب اسلام و فرصتهای گرانبهایی که در آنجا داشتند، با حرص و ولع خاصّی پیگیرِ تعلیم و تعلّم بودند و از عراقیها، امکاناتی برای تدریس، مطالعه و تحقیق مطالبه میکردند، اما جواب عراقیها آنچنان سرد بود که از برودت آن آدمی یخ میبست پیدا شدن قلم و خودکار و کاغذ در نزد شخص، مساوی بود با سختترین تنبیهات، که بعضاً دردمندی همیشگی را به همراه داشت.  مسأله تعلیم و تعلم هم، فراز و نشیب‌های فراوانی داشت. یک سال اول، ما باسخت ترین شرایط روبه‌رو بودیم، چراکه محدودیت‌های عجیبی در این زمینه اعمال ‌می‌شد. دفتر نوآموزان در آن مدت، خاک بود و قلمشان نیز انگشت آنان؛ و این هم در پنهانی انجام میگرفت و چنانچه سرباز عراقی فردی را در حال نوشتن بر روی خاک میدید، سخت تنبیه میکرد پس از مدتی، به دلیل بحثها و درخواستهای بسیار زیاد، عراقیها تنها در اسارتگاه‌های ثبت صلیب سرخ شده با دادن تنها یک دفتر و یک خودکار، برای نوآموزان هر اتاق، که معمولاً تعداد آنان به سی تا چهل نفر میرسید، موافقت کردند؛ البته به این صورت که هرروز نوشته ‌های آنها را بازدید میکردند وتعداد اوراقش را ‌می‌شمردند. زمانی که نمایندگان کمیته بین المللی صلیب‌سرخ وارد اسارتگاه میشدند، عراقیها برای نوشتن نامه‌ها،  تعدادی مشخص خودکار تحویل هر آسایشگاه میدادند و در پایان دیدار  نمایندگان  کمیته بین المللی صلیب  سرخ همه را پس میگرفتند؛ چنانچه اتاقی حتّی یک دانه کمتر تحویل میداد، کل افراد را به باد کتک و فحاشی میگرفتند تا زمان پیدا شدن خودکار، در اتاق حبس میکردند. بعدها، در اثر درخواستهای مکرّر اسیران از نمایندگان کمیته بین المللی صلیب‌سرخ و مذاکرات آنان با مقامات عراقی، قلم و دفتر آزاد شد و نمایندگان كمیته بین المللی صلیب‌سرخ در بعضی از اردوگاه‌هایی که زیر نظر صلیب سرخ بود ،هر دو ماه، یک دفتر و یک قلم به هر فرد میدادند. این دوره طلایی حدود یک سال دوام آورد و از این طریق حرکت علمی برادران بر سطوح مختلف به اوج شکوفایی خود رسید؛ هرچند که عراقیها نیز گاه و بیگاه دفاتر را چک میکردند و با بهانه‌های واهی صاحبان آن را مورد اذیت و آزار قرار میدادند و بعضی اوقات هم برای چندین روز به زندان انفرادی انتقال میدادند. کمیته بین المللی صلیب‌سرخ تنها تأمین کننده کتاب‌های مورد نیاز بود که معمولاً کتب آموزش زیانهای مختلف، عربی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی و نیز کتاب‌های داستانی به زبانهای عربی ‌می‌آورد.[۲۶]

7- اشتغال به کار اسیران

  در مورد اشتغال به کار اسیران، در عهدنامه 1929م.(1308ش.) ژنو، در مواد 27 تا 34 این موارد پیشبینی شده بود: «کشور اسیر کننده میتواند اسیران سالم، به استثنای افسران و هم‌ردیفان آنان را به عنوان کارگر به کار وا دارد. نوع کار نباید هیچگونه رابطه مستقیمی با عملیات نظامی، از جمله ساختن یا حمل اسلحه یا مهمات و ملزومات جنگی داشته باشد.» در مقررات عهدنامه سوم، مواد 49 تا 57، نوع کاری که اسیران مکلف به انجام آن هستند دقیقاً مشخص و معین شد:« امور خدماتی اسارتگاهها، امور حمل و نقل و بسته بندی کالاها، فعالیتهای بازرگانی یا هنری، خدمات خانه داری و خدمات عمومی هیچ یک از کارهای مزبور نباید دارای خصیصه یا هدف نظامی باشد».[۲۷]اسیران در قبال کاری که انجام میدهند، مستحق دریافت دستمزد و غرامت ناشی از بیکاری به گونه ای منصفانه و طبق معیارهایی مشخص هستند.[۲۸] به کارگیری اسیران از جانب عراقی‌ها، بسیار محدود بود و فقط در انجام بعضی از امور خدماتی داخل اسارتگاه، مثل آشپزی، باغچه بانی، نظافت خلاصه میشد. یکبار در اسارتگاه «موصل یک» عراقی‌ها از اسیران خواستند بلوک سیمانی درست کنند؛ اسیران با این استدلال که بلوکها را برای سنگر سازی و دیگر استفاده‌های نظامی به جبهه میبرند، از انجام این کار سرباز زدند و سرانجام، کار به اعمال فشار از جانب عراقیها و ایستادگی و اعتصاب و مخالفت اسیران می‌انجامد.[۲۹] البته این ماجرا بعدها با تدبیر حاج آقا ابوترابی سید آزادگان حل و فصل شد .

7- نقض مکررمصونیت اموال شخصی اسیران

  «اموال شخصی اسیران، به استثنای سلاح‌هایشان، در دوران اسارت مصون از هر گونه تعویض و ضبط از جانب کشور اسیر کننده هست. در صورتی که پول نقد داشته باشند و از آنان گرفته شود، رسید آن باید داده شود.»[۲۸]

  در لحظات اول اسارت، سربازان عراقی همچون تشنه سرگردان آب به دنبال اشیای قیمتی اسیران، از جمله ساعت، انگشتری و ... میگشتند. و هریک به طریقی اموال افراد را ‌می‌ربودند و تقریباً 80% اموال افراد را قبل از استقرار در اسارتگاه به تاراج بردند. پس از استقرار در اسارتگاه، تا چند روزی سربازان دشمن با حرص و ولع ـ به قول خودشان ـ به دنبال غنایم میگشتند و هر آنچه را که سودمند ‌می‌یافتند، غارت میکردند و مقداری فحش و دشنام و مشت و لگد بعنوان رسید تقدیم می‌نمودند.[۳۰]

8- اعطای کمکهای مادی به اسیران

  اسیران، حق دریافت کمکهای مادّی (انفرادی یا دسته جمعی) از سوی هر کس یا هر کشور و یا هر سازمان و به هر طریقی را دارند. این کمکها میتواند مواد غذایی، پوشاک، دارو، کتاب و یا سایر لوازم مشابه باشد. تنها ارگانی که با اسیران در ارتباط بود، کمیته بین المللی صلیب‌سرخ بود که آن هم فقط، در زمینه تأمین لوازم ابتدایی ورزش (توپ، تور، راکت و ... ) ودر زمینه کتاب و لوازم التحریر در کمترین حدّ ممکن، کمکهایی را ارائه میکردند؛ البته مقداری هم بذر گل و سبزیجات ‌می‌آوردند. تنها موردی که ارسال آن از جانب خانواده‌های اسیران به اسارتگاه مجاز بود عینک طبّی بود که آن هم معمولاً از شش ماه تا دو سال طول ‌می‌کشید تا به دست اسیر برسد.[۳۱]

9- محدودیت در انجام فرائض و مراسم مذهبی اسیران

  اسیران با رعایت شرایط و مقررات نظامی، در انجام فرائض و مراسم مذهبی خویش آزادند و کشور اسیر کننده ن‌می‌تواند مانع از اجرای این امور شود. درست است که اسیران مسلمان ایرانی در کشوری اسیر بودند که خود را مسلمان میدانستند. ولی با این وجود مفاد ماده مذکور به طرز فاحشی زیر پا گذارده می‌شد. اسیران، نه تنها از این بابت آزاد نبودند، بلکه خطرناکترین تهدیدات از ناحیه پایبندی به مسائل دینی و مذهبی متوجه آنان میگشت. در اولین روزهای استقرار در اسارتگاه بود که همه ما را زیر سایبان بزرگی جمع کردند و قوانینی را بدین شرح ابلاغ نمودند:

  «صلاه اللیل ممنوع؛ نماز شب ممنوع!

  «صلاه الجماعه ممنوع؛ نماز جماعت ممنوع!

  «الدعاء و القرآن بالصوت العالی ممنوع؛ خواندن دعا و قرآن با صدای بلند ممنوع!

  «التجمع اکثر من ثلاثه نفرات ممنوع؛ گرد آمدن بیش از سه نفر ممنوع!

  از آن پس بسیاری از افراد را به دلیل انجام فرایض دینی و پایبندی به اعتقادات مذهبی با بدترین وضع شکنجه و آزار دادند چند ماهی از اسارتمان نگذشته بود که ماه مبارک رمضان فرا رسید؛ اما عراقیها نه تنها تسهیلات خاصی جهت روزه گرفتن فراهم نکردند، بلکه در عوض با اجرای قوانین خشک و جانکاه، موجبات ضعف و ناتوانی بسیاری را فراهم آوردند؛ مثلاً در آن هوای گرم وسوزان تابستانی نه تنها به کسی اجازه استراحت نمیدادند، بلکه اگر کسی را در حال استراحت مییافتند چنان کتک میزدند که برای ساعتها نقش بر زمین میشد. [۳۲]

10- ایجاد محدودیت در نامه نگاری اسیران با خانواده‌هایشان

عراقی‌ها جهت دستیابی به اغراض شوم سیاسی خود، یک سال تمام حق مسلم ارسال نامه بین اسیران و خانواده‌هایشان را پایمال کردند. البته این بدان معنا نیست که پس از آن، وضعیت خوب شد، چرا که شکنجه‌های روانی و روحی به گونه ای دیگر انجام میشد؛ گاه تا دو سال برای فردی نامه نمیرسید و این کار، تنها نسبت به افرادی که مخالفت شدیدی با آنان داشتند، اعمال نمیشد و چه بسا که افراد کاملاً عادی، و شاید هم کسانی را که در وجود آنان اندکی ضعف ایمان و استعداد انحراف وجود داشت، برای این کار انتخاب میکردند. متأسفانه گاه حربه آنان کارگر میشد و تعدادی را ولو اندک در دام یأس و ناامیدی گرفتار میآورد. کسی را میشناختم که بر اثر بیخبری از خانواده، فردی تقریباً بیتفاوت شده و نسبت به همه چیز و همه کس با بی اعتمادی و سوء ظنّ برخورد میکرد.[۳۳]«طبق مقررات بین المللی، اسیر حق اعمال تمام اعمال حقوقی خود (حقوق مدنی) را ؛ نظیر، حق ازدواج (اصالتاً یا وکالتاً) حق وصیت (تهیه و تنظیم وصیتنامه)، حق طلاق ( پس از طی تشریفات قانونی لازم)، حق انجام معامله (اصالتاً یا وکالتاً)، حق اعطای وکالت و حق انعقاد قرار داد را، دارد.»[۲۸]

حال چنانچه اسیری بخواهد یکی از این موارد را انجام دهد و نامه او که حکم انعقاد عقدی یا اعطای وکالتی دارد، پس از گذشت دو سال به مقصد برسد، شما فکر میکنید چه بلایی بر سر آبرو و اموال وی خواهد آمد؛ اما عراقیها با کارهای نامشروع خود، آن هم برای اغراض پست سیاسی علیه عده ای اسیر بیدفاع، نه تنها حق ارسال و دریافت مراسلات اسیران را پایمال میکردند، بلکه به این صورت حقوق مدنی آنان را نیز زیر پا ‌می‌نهادند.[۳۴]

11- اقدام‌های تلافی‌جویانه عراق نسبت به اسیران

«کشور اسیر کننده نباید هیچ گونه اقدامات تلافی‌جویانه نسبت به اسیران معمول دارد. این مممنوعیت، به دلیل خصیصه نفرت انگیز خاص استعمال این شیوه، علیه موجودات بلادفاع است.»[۳۵]  روح این ماده به مخاطبین خود اعلام میدارد شما حق ندارید شکستهای سیاسی، نظامی و عقده‌های روانی خود را با آزار رساندن به اسیران جبران کنید. این قضیه در میان اسیران مشهور بود که همیشه ترکش عملیات رزمندگان اسلام، به آنها نیز اصابت می‌کرد و تقریباً هرگاه نبود که آنان از مسائل جانبی عملیات بی نصیب بمانند. هرگاه عملیاتی ‌می‌شد،عراقیها به‌طور اتوماتیک دچار برق گرفتگی میشدند و بسان افراد موج گرفته سر به کج خلقی میگذارند و با ضرب و شتم و دشنام اسیران، در صدد بازگشایی عقده‌های روانی خویش بر‌می‌آمدند.[۳۶]

12-شکایت اسیران از وضعیت اسارت

اسیران حق دارند بدون هیچگونه محدودیتی جهت به نتیجه رساندن شکایاتی که نسبت به کیفیات اسارت دارند، به مقامات نظامی کشور اسیر کننده یا نمایندگان قدرتهای حامی، خواه با وساطت معتمد خود و خواه مستقیماً مراجعه و درخواست رسیدگی کنند. کمبودها و نارساییهای فراوان ِ اسارت در همه زمینه‌ها و نیز رفتار غیر انسانی عراقیها با اسیران، گاه آن چنان عرصه را برآنان تنگ میکرد که مجبور بودند، نسبت به اوضاع نابسامان خود اعتراض کنند. اسیران ایرانی معمولاً در مقابل کمبودهای مادّی، با توجه به تعالیم دینی و روحیه مذهبی خویش، صبر زیادی نشان میدادند و حتی بسیاری از آنان شکایت از اوضاع بد مادّی را برای خود کسر شأن میدانستند. و این، واقعیتی بود که هم عراقیها و هم نمایندگان کمیته بین المللی صلیب‌سرخ  به آن اعتراف داشتند. نمایندگان کمیته بین المللی صلیب‌سرخ تلاش میکردند خود را کعبه آمال اسیران جلوه دهند و آنان را وا دارند که سفره دل خویش را برای ایشان بگسترانند و در نتیجه آنچه را که عراقیها با تلاش شبانه روزی و صرف بودجه‌های کلان به دست نیاورده بودند، به راحتی تقدیم آنان کنند. در همین رابطه با پیگیری جدّی بعضی از برادران، از بعضی از کارهای جاسوسی و غیر قانونی آنان پرده برداشته شد و  کمیته بین المللی صلیب‌سرخ برای جلوگیری از افتضاح بیشتر رسماً معذرت خواهی کرد.[۳۷]

13- برخورد اولیه و شیوه بازجویی و شكنجه

طبق مقررات و قوانین بین المللی، كشور میزبان نباید اسیران را تحت شكنجه‌های جسمی و روحی قرار دهد؛ چنانکه در قرارداد ژنو لطمه به حیات یا تمامیت بدنی از جمله قتل به تمام اشکال آن،زخم زدن، رفتار بی رحمانه، شکنجه و آزار و لطمه به حیثیت و شخصیت اسیران از جمله تحقیر و تخفیف، به صراحت ممنوع گردیده است. اسیران ایرانی را در ابتدا به پشت خط مقدم جبهه انتقال داده سپس در اسارتگاه‌های موقت كه هیچ گونه امكاناتی نداشته و مجموعه ای از سلول‌های تنگ و تاریك بوده نگهداری ‌می‌کردند و از هر کس كه به وی مشكوك ‌می‌شدند، بازجویی ‌می‌كردند كه البته این بازجویی‌ها همراه با انواع شکنجه بوده است. بیدار نگه داشتن برای چند روز و کتک زدن با انواع وسایل از قبیل کابل و باتوم از موارد همیشگی بوده و در مورد مجروح و غیرمجروح، هیچ تفاوتی نداشته است. سپس اسیرانی كه از نظر عراقی‌ها مشكوك تلقی ن‌می‌شدند به اسارتگاه‌ها انتقال پیدا ‌می‌کردند. البته لازم به ذکراست، پاسداران و روحانیون به سختی از این مرحله جان سالم به در ‌می‌بردند که آن هم ناشی از نفرت شدید عراقی‌ها نسبت به این قشر از اسیران بوده كه آنها را با نام حرس خمینی[پاسدار خمینی] صدا ‌می‌زدند. در هنگام ورود اسیران به اسارتگاه‌ها، آنها اسیران را از داخل تونل موسوم به تونل مرگ عبور ‌می‌دادند در این تونل  نیروهای عراقی با وسایلی از قبیل کابل، نبشی، چوب و ... در دو طرف می ایستادند و در هنگام رد شدن اسیان از میان انها برای وارد شدن به اسارتگاه،  به بدن اسیری که از داخل تونل عبور ‌می‌کرد ضربات محکمی ‌می‌زدند که به هر نقطه ای از بدن اسیر امکان داشت اصابت کند. اسیران حق دویدن و تند راه رفتن را نداشتند و اسیران مجروح كه به كندی قادر به حركت بودند، ضربات بیشتری ‌می‌خوردند.[۳۸]

از دیگر شکنجه‌های جسمی که در اسارتگاه اسیران باید آنها را تحمل ‌می‌کردند، ‌می‌توان به مواردی از قبیل: قطع آب اسارتگاه برای مدت چند روز، ضرب و جرح با شلاق، سیم خاردار، میله، باتوم و چماق در صورت‌های گوناگون و در حالات مختلف- که گاه منجر به نقص عضو یا شهادت اسیر ‌می‌شد- آویزان کردن از سقف یا پنکه، آویزان کردن اجسام سنگین به برخی اندام اسیر، مجبور کردن اسیر به خوردن صابون یا پودر رختشویی، جلوگیری و ممانعت از خواب و استراحت و هشت مرتبه در روز آمارگیری- که در بعضی اسارتگاه‌ها این تعداد آمارگیری در شب انجام ‌می‌شد- اتو کشیدن، ناخن کشیدن و دادن شوک‌های الکترونیکی، وصل کردن برق قوی به اندام اسیر به خصوص به ناحیه گوش‌ها و به قول خود عراقی‌ها تلفن کردن، شکستن استخوان‌ها و بریدن اعضای بدن، کورکردن چشم‌ها، داخل گونی کردن اسیران و از بالای بلندی یا پله‌ها به پایین پرت کردن، خوراندن قرص‌های مخدر یا تزریق آمپول‌های بی حس کننده در ایام محرم و سوگواری‌ها و انواع دیگر شکنجه‌ها اشاره نمود. [۳۹]

در اینجا به نمونه‌های دیگری از بدرفتاری‌های نگهبانان عراقی در اسارتگاه‌های اسیران جنگی، از قول شاهدان عینی، یعنی اسیران، اشاره میشود:

- «یکی از تنبیه‌ها این بود که گودالی به اندازه قد افراد حفر ‌می‌کردند و تا 24 ساعت افراد را در آنجا نگه ‌می‌داشتند. فلک کردن نیز از تنبیه‌های رایج بود. شوک دادن و بستن اسیران به پنکه سقفی از رایج ترین تفریحات عراقی‌ها بود.» [۴۰]

- «چه شب‌هایی که اسیران را گروه، گروه به خارج از اسارتگاه و مقر فرماندهی ‌می‌بردند و آنها را به شکل‌های مختلف شکنجه ‌می‌کردند و با کابل و چماق بی رحمانه بر بدن آنها ‌می‌کوبیدند. گاهی اوقات بر اثر ضربه‌های کابل و اصابت آن به سر بچه‌ها، ن‌می‌توانستند تا مدت‌های طولانی صحبت کنند. فلک کردن نیز یکی از روش‌های شکنجه بود. پاهای بچه‌ها را در فلک ‌می‌گذاشتند و آن قدر با کابل ‌می‌زدند تا اینکه تمامی ناخن‌های پایشان ‌می‌افتاد. سپس آنها را مجبور ‌می‌کردند در سالنی به عرض دو متر که کف آن آب و نمک ریخته و تعدادی نگهبان‌های عراقی کابل به دست در دو طرف آن ایستاده بودند، راه بروند تا آب نمک در زخم پایشان نفوذ کند. سپس از دو طرف با کابل به کمر و سینه آنان ‌می‌زدند و بعد نیز آنها را زندانی ‌می‌کردند. هر شب نگهبانان هنگام خارج شدن از اسارتگاه سهمیه کابل خود را بر پیکر رنجور زندانیان ‌می‌زدند و همان غذای اندک بازداشتگاه را از آنان دریغ ‌می‌کردند. تعدادی از اسیران را نیز به وزارت دفاع ‌می‌بردند؛ جایی که زندانیان سیاسی عراق را نگهداری ‌می‌کردند. در آنجا، با شکنجه و وصل کردن دستگاه‌های برقی، از آنها اقرار ‌می‌گرفتند. با این حال، حاضر بودیم که شب تا صبح با کابل بر بدنمان بزنند، اما شاهد شکنجه شدن برادری مقابل چشمانمان نباشیم؛ زیرا این نوع شکنجه از کابل خوردن دردناک تر بود.»[۴۱]

- «یکی از معروف ترین آنها سرگرد «مفید» بود. شاید اسیری نباشد که از جنایتکاری و زشت خویی او خبر نداشته باشد. یک روز به جرم اینکه عزیزان اسیرتکبیر گفتند، ششصد نفر از نیروهای ضد شورش را به جانشان انداخت. آنها طوری اسیران را کتک زدند که تا 15 روز افراد خون ادرار ‌می‌کردند.»[۴۲]

- طبق ماده 17 کنوانسیون ژنو: «اسیر جنگی در موقع تحقیق مکلف نیست جز نام و نام خانوادگی و تاریخ تولد و شماره خود، موضوع دیگری را اظهار کند. اسیرانی که از دادن اطلاعات خودداری کنند، نباید مورد تهدید یا دشنام قرار گیرند یا در معرض ناراحتی و سلب مزایا از هر نوع واقع شوند.» نیروهای عراقی تمام فشار خود بر اسیران را برای کسب اطلاعات وارد ‌می‌آوردند، اما هنگامی که با مقاومت آنها روبه رو ‌می‌شدند، از فرط عصبانیت اعمال ضدانسانی خود را دو چندان ‌می‌کردند. استوار نظرزاده ‌می‌گوید: «پس از بستن دست‌ها و پاهایم به صندلی، یک بند پهن را از روی سینه ام عبور داده و مرا محکم به صندلی گره زدند، سپس دو گیره را هم به لاله‌های گوشم وصل کردند و بازجویی با چند کشیده آبدار شروع شد. در ابتدا اسامی فرمانده‌هایم را پرسیدند. در جواب گفتم: مرا تازه به این واحد منتقل کرده بودند و کسی را ن‌می‌شناختم. با گفتن این حرف، ناگهان جریان برق تمام وجودم را به لرزه درآورد.»[۴۳]

- مقداد شکنجه گر عراقی آنقدر جلاد بود که چشم یکی از بچه‌ها را با کارد درآورد. او آنقدر وحشیانه برخورد ‌می‌کرد که سال‌ها کسی جرئت صحبت کردن و اعتراض به کاری را نداشت. زدن‌ها، فلک کردنها و دادن شوک الکتریکی، از عادی ترین شکنجه‌های او بود.[۴۴]

- ماجرای آن چهار اسیر ایرانی شنیدنی است. فقط اسم یکی شان یادم هست: علی بیات؛ نام سه نفر دیگر یادم نیست. آنها هیچ کاری نکرده بودند، فقط عراقی‌ها برای اینکه از دیگران زهرچشم بگیرند، قرعه شکنجه به نام آنها افتاد. سرهنگ دستور داد هر چهار نفرشان را به چند ستون بستند هیچ کس ن‌می‌دانست با آنها چه خواهند کرد، ولی وقتی گازوئیل آوردند، دل همه آتش گرفت. فرمانده روی پای علی بیات کبریت کشید. آن چهار نفر را مظلومانه به آتش کشیدند. بوی گوشت بود و تماشای عراقی‌ها و فریاد جگرخراش سوختگان، علی بیات که زنده ماند تا مدت‌ها با چرخ راه ‌می‌رفت.[۴۵]

- «یک روز صبح، تمامی اسیران را در العماره جمع و در گروه‌های سی نفری برخودروی( زیل‌های) ارتشی سوار کردند. خودروها به راه افتادند و پس از یک ساعت، در مقابل ساختمان‌های بزرگی متوقف شدند. سپس، همه را از خودروها پیاده کردند و داخل ساختمان بردند و به ترتیب روی زمین نشاندند. طولی نکشید که سر و کله چند افسر بعثی با چند ساواکی فراری و پناهند‌ه ایرانی پیدا شد، یکی یکی همه را برانداز کردند و چند نفر را از جمع بچه‌ها بیرون کشیدند و تنها به دلیل اینکه ریش داشتند و متهم بودند که پاسدار انقلاب ‌می‌باشند، آنها را به نقط‌ه نامعلومی بردند و تا آخر اسارت، از آنها به ما خبری نرسید.»[۴۶]

- «در اسارتگاه، نخستین برخورد ما با یک سرگرد عراقی بود که به اتفاق یک ایرانی به سراغ ما آمدند. آنها مقابل ما ایستادند و شروع به فحاشی به انقلاب و روحانیت و علما کردند، البته معلوم بود که با این حرکت قصد دارند ببینند که چه کسی واکنش نشان ‌می‌دهد تا او را از بقیه جدا کنند. کسی که از جمع اسیران جدا ‌می‌شد خدا ‌می‌دانست چه سرنوشتی در انتظار اوست؛ چرا که نامش در فهرست  کمیته بین المللی صلیب‌سرخ ثبت ن‌می‌شد و عراقی‌ها هر زمانی که ‌می‌خواستند ‌می‌توانستند او را شکنجه یا اعدام کنند. حدود 32 نفر را از میان ما 200 اسیر جدا کردند و دیگر هیچ خبری از آنها به دست ما نرسید. هر چند بعدها، موضوع را به اطلاع  نمایندگان کمیته بین المللی صلیب‌سرخ رساندیم، اما بی فایده بود.»[۴۷]

- یکی دیگر از وحشیگری‌های عراقی‌ها این بود که هنگام ورود به اسارتگاه در حالی که بچه‌ها نشسته بودند، رویشان راه ‌می‌رفتند و آنها را با چوب و کابل ‌می‌زدند و رعایت مجروح و سالم را ن‌می‌کردند. اسیران بسیاری در این میان چشم‌های خود را از دست دادند یا فلج شدند یا به‌نحوی صدمه شدید دیدند. در این وضعیت، آنها به مجروحان نیز رحم نمی‌کردند. اسیران این حالت را «تونل مرگ» ‌می‌گفتند. اسیرانی که ده سال تمام در زندان رژیم بغداد به سر برده است، ‌می‌گوید: «از وقتی که مرا برای کتک زدن پایین برده بودند، تا مدت دو روز مجبور بودم نماز را به پهلو بخوانم و چهار دست و پا توی اتاق حرکت کنم و شاید نزدیک به یک هفته به دلیل جراحات پشت و شانه‌هایم نمی‌توانستم، حمام کنم.»[۴۸]

الف: دسته بندی شکنجه‌های روانی و جسمی

شکنجه جزء لاینفک اسارت اسیران ایرانی در عراق بوده است. در دوران اسارت شکنجه به اشکال مختلف وجود داشته است که آنها را ‌می‌توان به دو دسته شکنجه‌های روانی و شکنجه‌های جسمانی تقسیم کرد. شکنجه‌های روانی به انواع آزار و اذیت‌هایی گفته ‌می‌شود که روان اسیران را ‌می‌آزرد و به آن لطمه وارد ‌می‌کرد. شکنجه‌های روانی همیشه سخت تر از شکنجه‌های جسمانی است. تونل وحشت یا مرگ (یک یا چند اسیر در محاصره بسیار تنگ و سخت شلاق و باطوم به دستان عراقی قرار ‌می‌گرفت)، اتاق آرایش و نقاشی(اصطلاحی بود که برای اتاق شکنجه استفاده ‌می‌شد و اسیران وقتی از آن اتاق بیرون ‌می‌آمدند، چهره‌هایشان کبود، تیره، قرمز و خونی بود) و .. از مصداق‌های شکنجه‌های روانی در طول دوران اسارت بوده است. زمانی که این شکنجه‌های جسمانی و روانی با یکدیگر ‌می‌شد موجب آزار دادن اسیر و ایجاد یک وضعیت بحرانی و نگران کننده ای را فراهم ‌می‌ساخت.

انواع شکنجه‌های روانی:

  • محدود کردن اسیران؛
  • وعده و وعیدهای طولانی شکنجه؛
  • محدودیت‌های مربوط به ارسال نامه‌ها
  • انواع ممنوعیت‌های غیر معقول و خواسته‌های غیرقانونی
  • انواع محدودیت‌های ناجوانمردانه در مورد مسائل ابتدایی زندگی
  • انواع امر و نهی‌های نظامی و غیرنظامی غیر انسانی
  • ممنوعیت امور عادی در اسارت و زدن اسیران
  • شکنجه‌های روانی در بیمارستان
  • مصاحبه‌های اجباری برای رادیو و تلویزیون عراق
  • به شهادت رساندن سایر اسیران
  • به بازی گرفتن احساسات پاک اسیران
  • شکنجه روانی با استفاده از رسانه‌های گروهی
  • تفتیش
  • بازجویی
  • سرکوب نمودن هر عملی که اسیران برای آرامش روانی خود اختراع و ابداع ‌می‌کردند
  • پخش صداهای آزار دهنده همچون صدای حیوانات و سایر صداها از بلندگوهای اسارتگاه برای آزاردادن اسیران
  • درج اکاذیب در نامه‌های اسیران
  • مجبور کردن اسیران به احترام گذاشتن به همه عراقی‌ها
  • شکنجه دادن افرادی که از محبوبیت بیشتری بین اسیران برخوردار بودند
  • مجبور کردن اسیران به توهین کردن به مقدسات و شعار دادن علیه بزرگان نظام جمهوری اسلامی
  • برگرداندن اسیر به اسارتگاه اسیران پس از اعلام آزادی
  • تنگناهای مختلف مثل آب آشامیدنی، دستشویی، حمام و...
  • استفاده از رنگ‌های تند و آزار دهنده
  • حبس‌های انفرادی
  • راه رفتن نگهبان‌های عراقی بر روی محل زندگی و غذاخوری و پتوی اسیران در آسایشگاه با کفش‌های کثیف و گلی
  • لخت کردن اسیران و اجبار برای حضور دسته جمعی در حمام
  • اعلام برخی بیماری‌ها در اسیران که بعضی از آنها واگیردار هم بود
  • شرطی کردن اسیر
  • کتک زدن اسیران به بهانه‌های واهی و غیرمنطقی
  • نشاندن طولانی اسیر در صف نظام جمع
  • بنشین و برپاهای بسیار زیاد و طولانی
  • سوء تغذیه به واسطه کمبود غذا و آب و...
  • پاره کردن نامه‌های اسیران.
  • تبلیغ و تضعیف روحیه اسیران با کمک گرفتن از منافقان
  • وادار کردن اسیران به نگاه کردن اجباری به فیلم‌های مستهجن از تلویزیون اسارتگاه

ب: انواع شکنجه‌های جسمانی:

·               مضروب کردن اسیران به شیوه‌های مختلف؛ کتک زدن به وسیله آلات شکنجه، کتک زدن اسیران با مشت، لگد، سیلی، آرنج و سایر اعضاء، کتک زدن اسیران به صورت تمرین برای عراقی‌ها، کتک زدن اسیران به منظور شوخی و لهو و لعب، کتک زدن اسیران به عنوان نوعی مرض روانی و سادیسم.

·               حمله‌های دست جمعی به اسیران؛ شکنجه به صورت حمله‌های دست جمعی یکی از شگردهای بعثی‌ها بود. همه اسیران را به بهانه‌های مختلف به آخر آسایشگاه هدایت نموده، آن وقت پنجاه، شصت نفر دژبان و نیروی عراقی با انواع آلات کتک و شکنجه وارد آسایشگاه شده و همه را ‌می‌زدند.

·               شکستن اعضای بدن و ایجاد نقص عضو در اسیران؛ شکستن دست و پا و سر و صورت، نابینا کردن و شکستن فک و دندان‌ها و سایر جوارح و اعضای بدن در عراق معمول بود.

·               سوزاندن؛ از انواع شکنجه‌های اسارت سوزاندن موی صورت، ریش و سبیل اسیران با آتش کبریت یا فندک، خاموش کردن سیگار روی بدن اسیران و ... بود.

·               کمبود غذا و سوء تغذیه

·               شوک‌های برقی و الکترونیکی و وصل کردن آن به نقاط حساس بدن اسیر.

·               آویزان کردن اسیر به پنکه‌های سقفی

·               تونل وحشت: احاطه کردن اسیر از دو طرف و شکنجه دادن او.

·               پاشیدن نمک روی زخم‌های بدن اسیر.

·               غلتاندن اسیران بر روی خرده‌های شیشه

·               بریدن و زخمی کردن صورت و بدن اسیر با تیغ و آلات برنده.

·               گذاشتن سنگ‌های بتونی بر روی سینه اسیر.

·               طولانی کردن شکنجه خصوصا هنگام شکستن اعضاء و جوارح اسیر.

·               وارد کردن ضربه مستقیم به نقاط حساس بدن اسیر

·               دفن کردن بدن اسیر به شکل عمودی در زیر خاک و شکنجه کردن.

·               خواباندن اسیر بر روی زمین و لگدمال کردن او.

·               اضافه کردن مواد غیرخوراکی به غذای اندک اسیر خصوصا در سلول انفرادی

·               داخل کردن اسیر در گونی و پرت کردن از بلندی و پلکان

·               ریختن پودر لباس شویی در غذای اسیران که منجر به اسهال ‌می‌شد.

·               قرار دادن اتوبرقی روی نقاط حساس بدن و جوارح اسیر.

·               مجبور کردن اسیر بیمار، مجروح، مسن یا شکنجه شده به انواع کارهای سخت.

·               ریختن نجاسات بر بدن و لباس اسیران در حالی که اسیر خود را برای نماز آماده ‌می‌کرد.

·               ریختن قیر و روغن داغ بر روی بدن اسیران.

·               بستن چشم‌های اسیر به مدت طولانی و ایجاد محیط‌های وحشت انگیز و رعب آوری برای شکنجه دادن او.

·               آویزان کردن وزنه به اعضا و اندام اسیر.

·               ریختن آب سرد در زمستان و آب گرم در تابستان بر روی اسیر.

·               کشیدن ناخن اسیر به روش‌های ناجوانمردانه

·               قراردادن پا با پوتین نظامی بر روی انگشتان، سر و صورت و جاهای حساس بدن اسیر

·               تزریق آمپول محتوی آب مقطر به بیماران

·               مجبور کردن اسیر به خوردن و بلعیدن وسایل غیرخوراکی مثل صابون، خاک و ...

·               ایجاد رعب و وحشت  و ممنوع کردن خواب و استراحت

·               خواباندن اسیر بر روی آسفالت داغ و شن داغ و شکنجه کردن او.

·               اجبار به تراشیدن سر و صورت

·               تشنگی شدید

·               گرسنگی‌های شدید

·               مجبور کردن اسیر به خوردن غذا و آب کثیف و غیرخوردنی

·               زدن اسیر از پشت هنگامی که از پلکان پایین ‌می‌آمد.

·               ایجاد زخم روی زخم‌های قبلی اسیر.

·               انداختن اسیر در گودال یا کانال و وارد کردن ضربه به او [۴۹]

به طور کلی پیرامون شکنجه اسیران ایرانی ‌می‌توان گفت نیروهای عراقی، اسیران را تحت شکنجه‌های روانی فراوانی در اسارتگاه‌ها قرار ‌می‌دادند که این شکنجه‌ها از شکنجه‌های جسمی سخت تر بوده و اثرات عمیق تری در جان و روان اسیران باقی ‌می‌گذاشت. مهم ترین شکنجه روحی، ممانعت از انجام فرایض دینی و امور مذهبی به خصوص منع انجام دعای توسل جستن به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام بوده است. ازموارد دیگر این نوع شکنجه‌ها به پخش ترانه‌ها و فیلم‌های مستهجن و مبتذل ‌می‌توان اشاره نمود. همچنین در برخی از اسارتگاه‌ها صداهای آزاردهنده حیوانات پخش ‌می‌شده است. همچنین عراقی‌ها اسیران را مجبور ‌می‌کردند علیه مسئولان نظام جمهوری اسلامی و در حمایت از عراق و شخص صدام شعار سر دهند. به شهادت رساندن برخی از اسیران در مقابل چشم دیگر اسیران باعث به وجودآمدن اضطراب و نگرانی در مورد سرانجام کار ‌می‌شد. شکستن غرور جوانان غیرتمند و انجام برخی از شکنجه‌های ضد اخلاقی چون مجبور کردن اسیران به کتک زدن یکدیگر، هتک حرمت کردن، توهین کردن و تهمت زدن و منت گذاشتن، امری عادی تلقی ‌می‌شده است. هجوم‌های ناگهانی و تفتیش‌های متعدد همراه با کتک زدن اسیران مخصوصا در هنگام شب و خواب و ایجاد فضای رعب و وحشت با تهدید به اعدام، موجب ایجاد فضای استرس آور در اسارتگاه ‌می‌شد. یکی از دیگر از مسائل، نرسیدن نامه‌ها یا سانسور آنها بوده است و بایستی یادآور شد، که این کار با همکاری جدی منافقین صورت ‌می‌پذیرفته است. همچنین درج اخبار کذب در نامه‌ها نظیر اینکه  پدر یا مادرت فوت کرده و یا همسرت تو را رها کرده و با فرد دیگری ازدواج است، ضربات روحی زیادی را بر اسیران  وارد ‌می‌آورده است.[۵۰] در حقیقت آنها سعی ‌می‌کردند شخصیت اسیران را با انواع شکنجه‌های روحی و جسمی خرد کنند تا روحیه مقاومت را در آنها از بین ببرند.[۵۱]

14- موارد نقض حقوق اسیران ایرانی در عراق

حال كه اصول و قواعد حاكم بر حمایت از اسیران جنگی در حقوق بین الملل مورد بررسی قرار گرفت، در ادامه با استناد به شهادت اسیران جنگی ایرانی، گزارش‌های كمیته بین المللی صلیب‌سرخ، دو گزارش هیأ ت‌های تحقیق دبیركل سازمان ملل در سال‌های 1985(1364ش.) و 1988(1367ش.) از وضعیت اسیران جنگی ایرانی و عراقی و كتب خاطرات اسیران جنگی ایرانی، از آنچه كه بر اسیران ایرانی در بازداشتگاههای عراق گذشت، تصویری ارائه خواهد شد. مواردی مانند:

·         كوچ اجباری غیرنظامیان مناطق اشغالی و انتقال آنان به بازداشتگاههای اسیران جنگی(نقض مواد 49 و 84 كنوانسیون چهارم) لازم به ذكر است كه بخشی از اسیران ایرانی را غیرنظامیان تشكیل ‌می‌دادند. بخش اعظم آنان (حدود 1500 نفر ) غیرنظامیانی بودند (ازجمله سالخوردگان و زنان و كودكان ) كه در شهرهای مرزی و در تهاجم روزهای اول جنگ، از سوی نظامیان عراقی بازداشت شده بودند، بخش دیگری از آنان (حداكثر حدود 500 نفر ) از ساكنین مناطق مرزی كردنشین ایران بودند كه در ترددهایی كه به روستاهای مرزی عراق داشتند دستگیر و یا از سوی گروه‌های معارض جمهوری اسلامی ایران دستگیر و به نظامیان عراقی فروخته شده بودند.[۵۲]

·       بازداشت پزشكان و بهیاران و امدادگران زن و انتقال آنان به سلول‌های انفرادی زندان‌های عادی عراق(نقض ماده 33 کنوانسیون سوم). [۵۳]

·       رفتار غیرانسانی با مقامات رسمی بازداشت شده ایرانی (مسئله اسارت وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، شهید محمدجواد تندگویان و تعدادی از مسئولین وقت وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران كه به شهادت شهید تندگویان پس از تحمل 10 سال اسارت منجر شد).[۵۴]

·       اعدام اسیران جنگی و قتل عمد مجروحین : تقریباً هر رزمنده ایرانی كه به اسارت نظامیان عراقی درآمده است مواردی از اعدام خود سرانه، قتل عمد مجروحین با زدن تیرخلا صی، تلاش جهت اعدام اسیران كه در مواردی ممانعت و مداخله سرباز یا افسر دیگر عراقی را به دنبال داشته است (به قصد استفاده از اطلاعات رزمندگان ایرانی و یا از روی ترحم ) را یا شخصاً تجربه كرده و یا به چشم خود دیده است . اگر نظامیان عراقی مطمئن و یا مظنون ‌می‌شدند، رزمنده ایرانی پاسدار است یا در همان خط مقدم جبهه او را به قتل ‌می‌رساندند و یا در بغداد وی را از دیگران جدا كرده و از سرنوشت وی دیگر خبری به دست ن‌می‌آمد. تكرار این گونه اقدامات كه جنایت جنگی و از شدیدترین نوع موارد نقض عمده كنوانسیون سوم محسوب ‌می‌شود (ماده 130 کنوانسیون سوم) قرینه ای بر سیستماتیك و گسترده بودن آن است. (نقض مواد 4، 12 و 13 کنوانسیون سوم).[۵۵]

·       انتقال اسیران ایرانی به اسارتگاه‌های مخفی و یا زندان‌های عمومی عراق (نقض مواد 12، 13، 14، 16، 17، 21، 22، 25، 27، 29، 30، 38، 70، 45، 71، 120، 121، 122 و 126کنوانسیون سوم) [۵۶]

·       بی توجهی به وضعیت اسیران مجروح و مداوا نکردن آنان : نظامیان عراقی با تهدید و ضرب و شتم اسیران مجروح را وادار به راه رفتن كرده و یا اینكه بدون توجه به و ضعیت جراحت، آنها را روی زمین ‌می‌كشیدند، به داخل خودروهای نفربر پرت كرده و یا از نفربر به پایین پرت ‌می‌كردند، آنان را در سلولهای فاقد هرگونه امكانات بهداشتی به همراه سایر اسیران سالم حبس كرده، با همان حال مورد بازجویی و شكنجه قرار داده و در خودروهای روباز و زیر آفتاب داغ ساعتها در خیابان‌های شهرهای بین راه در معرض تماشای مردم قرار ‌می‌دادند تا اینكه در صورت زنده ماندن به بازداشتگاه منتقل و آن گاه در صورت تشخیص پزشك عراقی در بهداری بازداشتگاه بستری ‌می‌شدند . این رفتار با مجروحین در بسیاری از موارد موجب شهادت آنان ‌می‌شد. (نقض مواد 15 ک 1، 18 ک 2، 12، 13، 19 و 30 ک3)[۵۷]

      غارت اموال اسیران جنگی در آغاز اسارت و عدم استرداد آن هنگام بازگشت به میهن(نقض مواد 18، 40و 119ک3).[۵۸]

·       شرایط غیرانسانی انتقال اسیران ایرانی از منطقه نبرد به اسارتگاه‌های ترانزیت و دائمی و یا هنگام انتقال از اسارتگاهی به اسارتگاه دیگر : پس از اینكه رزمندگان ایرانی، در اختیار نظامیان عراقی قرار ‌می‌گرفتند (چه سالم و چه مجروح ) ابتدا چشم‌ها و سپس با سیم تلفن، دست‌هایشان را از پشت ‌می‌بستند و با ضربات قنداق تفنگ و لگد، با پای پیاده و یا در صورت جراحت با كشیدن به روی زمین، به سمت مركز تجمع نظامیان عراقی هدایت ‌می‌شدند. در آنجا اسیران جنگی را بدون سر پناه زیر آفتاب نشانده و از دادن آب هم دریغ ‌می‌ورزیدند، سپس نظامیان عراقی با گرفتن دست و پای اسیران ایرانی آنان را به داخل خودروهای نفربر پرت كرده و ابتدا بخشی از آنها را به پادگانی نظامی در شهرك تنومه (تنومه شهری است بین شلمچه و بصره كه در فاصله 20 تا 30 كیلومتری بصره قرار دارد ) منتقل ‌می‌كردند. در آنجا اسیران ایرانی را در اتاق‌های 10×5 زندانی میكردند، بسته به تعداد اسیران، گاهی 150 تا 170 نفر را در یك اتاق حبس ‌می‌كردند بدون اینكه آب یا غذایی به آنها بدهند یا به وضعیت مجروحین رسیدگی كنند . در بدو ورود نیز عراقی‌ها با كابل و چماق به استقبال اسیران جنگی ‌می‌آمدند. درب سلول‌ها 24 ساعته بسته بود .گاهی یك نوبت به اسیران اجازه ‌می‌دادند از سرویس بهداشتی كثیف و خون آلود آن جا، زیر ضربات كابل استفاده كنند(نقض مواد 13، 20، 24، 46، 47، 48 ک3)[۵۹]

15- نقض اصول مربوط به بازجویی اسیران جنگی ایرانی

دانستن اطلاعات فردی اسیر جنگی حق «قدرت اسیر گیرنده» است بنابراین بازجویی از اودر این حد مجاز است. ولی رویه نظامیان عراقی با مقررات کنوانسیون سوم در تناقض آشکار قرار داشت. در این مورد كافی است صحبت‌های سید آزادگان شادروان حاج آقا ابوترابی درباره بازجویی و شكنجه نقل شود؛ ایشان در این باره ‌می‌گوید: «پس از اسارت، عراقی‌ها شروع كردند به بازجویی و گفتند اگر درست پاسخ ندهی با میخ سرت  را سوراخ ‌می‌كنیم. اواخر شب دوباره آمدند و میخی را روی سرم گذاشتند و با سنگ بزرگی روی آن ‌می‌زدند. صبح هیچ نقطه ای از سرم جای سالم نداشت و همه جایش شكسته و خون آلود بود. پس از آن ما را به پشت مقر فرماندهی بردند و به سینه دیوار گذاشتند و سربازها آماده شلیك شدند اما پس از تهدیدهای فراوان، دست از سر ما برداشتند... بعد از انتقال به العماره ، دوباره صحنه اعدام تكرار شد این بار فرمان آتش هم داده شد ولی افسر عراقی گفت دوباره تا فردا صبح به ما مهلت ‌می‌دهد...»(نقض مواد 12، 13 و 17 ک 3)[۶۰]

·                  فیلم برداری، مصاحبه رادیویی اجباری با دیكته كردن موارد آن، وادار كرد ن اسیران ایرانی به توهین به مقامات متبوع خود، قراردادن آنان در برابر كنجكاوی‌های عمومی و گرداندن آنان درشهرهای عراق و عدم مراقبت از آنان در برابر حمله غیرنظامیان(نقض مواد 12 و 13 ک3)[۶۱]

·               رفتار خشن و ظالمانه، شكنجه جسمی و روحی، توهین و تحقیر اسیران ایرانی در بازداشتگاه‌های موقت و دائمی عراق : در گزارش‌های كمیته بین المللی صلیب‌سرخ در این باره آمده است:« در ششم مارس 1984 ،  470 اسیر به بازداشتگاه موصل 3 منتقل شدند . نگهبانان، اسیران ، تازه وارد را به پشت اتاق یك منتقل كردند . در آنجا نگهبانان، ابتدا اسیران ایرانی را به نوبت بالای سر بلند كرده و به زمین ‌می‌كوبیدند. سپس با مشت و لگد آنها را مورد ضرب و شتم قرار ‌می‌دادند . پس از اینكه اسیر از جا بلند ‌می‌شد، وی باید از بین ده‌ها سرباز مجهز به چوب و كابل عبور ‌می‌كرد. پس از آن، او مجبور بود همین رفتاری را كه با او شده است نسبت به سایر اسیران مشاهده كند. علاوه بر سربازان، فرمانده و سایر افسران مسئول بازداشتگاه نیز در این كار مشاركت داشتند ...موارد مورد ادعای اسیران ایرانی از سوی پزشك همراه ‌هیئت مورد تأیید قرار گرفت . در این حادثه دو اسیر چشم خود را از دست دادند».(نقض مواد 12، 13 و 46 ک3). [۶۲]

·               سركوب اعتراض اسیران ایرانی به شیوه‌های ظالمانه و خشن و استفاده از سلاح گرم علیه آنان(نقض مواد 12 و 13 ك 3)[۶۳]

·               بی احترامی به شخصیت، شرافت و بی توجهی به سلامت روحی و جسمی اسیران ایرانی، بی احترامی به زنان و سالخوردگان و توهین و تحقیر آنان؛کنوانسیون سوم علاوه بر تأکید بر احترام به زنان(ماده 14 پاراگراف 2 کنوانسیون سوم) رفتار تبعیض آمیز مثبت را نسبت به آنان مجاز ‌می‌داند. البته تعداد اسیران زن ایرانی اندک و همه آنان غیرنظامی بودند. پیرامون برخی شکنجه‌های انجام شده برای زنان ‌می‌توان آوردن نوجوانان بسیجی جلوی اتاق خواهران و زدن آنان جهت انجام توهین به امام(ره) یا زنان اسیر شده...». سالخوردگان به ویژه سالخوردگان بسیجی، نه تنها مورد احترام عراقی‌ها قرار نداشتند، بلکه هدف کینه و فشار مضاعف عراقی‌ها بودند. [۶۴]

·               حبس 17 تا 19 ساعته اسیران ایرانی در اتاق‌هایشان در بازداشتگاههای فاقد امكانات زیستی و بهداشتی كافی و عدم دسترسی دائم به سرویس‌های بهداشتی و عدم تأمین آب، غذا و لباس كافی(نقض مواد 13، 21، 25، 26 و 29 ک 3).[۶۵]

.             رسیدگی مگردن کافی به نیازهای درمانی و  پزشكی بیماران و مجروحین كه در مواردی منجر به فوت و یا نقص عضو اسیران ایرانی شده است(نقض ماده 12، 30و 31 ک 3)[۶۶]

·               ممنوعیت فعالیت‌های مذهبی، تفریحی، آموزشی و ورزشی(نقض مواد 34 و 38 ک 3)[۶۷]

 .             رعایت نکردن شرایط مربوط به استفاده از نیروی كار اسیران ایرانی و بیگاری كشیدن از آنان(نقض مواد 49، 50، 57 و 62 ک3)[۶۸]

·               ممانعت از تماس با نمایندگان كمیته بین المللی صلیب‌سرخ و تهدید و ارعاب در این باره و عدم اجازه به اسیران ایرانی جهت انتخاب نماینده؛ نمایندگان کمیته بین المللی صلیب‌سرخ هر دو ماه یک بار از بازداشتگاه‌های اسیران ثبت نام شده بازدید ‌می‌کردند و اسیران ایرانی ‌می‌توانستند با آنان به صورت خصوصی و بدون حضور شاهد گفتگو کنند. ولی پس از خروج نمایندگان کمیته بین المللی صلیب‌سرخ و انتقال شکایات به مقامات عراقی،افرادی که عهده دار ترجمه بودند و یا افرادی که به شکلی عراقی‌ها متوجه ‌می‌شدند، موارد را به نمایندگان کمیته بین المللی صلیب‌سرخ منتقل کرده اند، مورد ضرب وشتم و اذیت و آزار قرار میگرفتند. (نقض مواد 77، 79، 80، 81 و 126 ک3)[۶۹]

·               حاكمیت قوانین انضباطی خشك و شدید در بازداشتگاه، خارج از عرف نیروهای مسلح عراق(نقض مواد 41، 82 و 86 ک3) تنبیه بدنی، تنبیه دسته جمعی، اعتراف گیری اجباری، تنبیه دسته جمعی به دلیل اعمال فردی، حبس اسیران در اتاق‌هایشان، محكومیت اسیران جنگی به زندان انفرادی طولانی بدون اینكه از تخلف خود و یا از حكم مطلع باشند، در سلول‌های فاقد شرایط مصرح در كنوانسیون سوم بدون رعایت آیین مربوطه و محرومیت از دسترسی به آب و غذای كافی و سرویس‌های بهداشتی و هواخوری در طول مدت محكومیت.[۷۰]

·               عدم دسترسی اسیران ایرانی به دادرسی عادلانه، محاكمه اسیران در دادگاه انقلاب عراق بدون برخورداری از وكیل انتخابی و محرومیت از حق دفاع و عدم اطلاع به کمیته بین المللی صلیب‌سرخ و انتقال اسیران متهم به سلول انفرادی در زندان‌های عمومی در طول محاكمه و دادرسی و شكنجه آنان(نقض مواد 83، 95، 96، 97، 98، 99، 103، 104، 105، 106 و 108ک3)[۷۱]

·               مجازات قضائی فراریان دستگیر شده و انتقال آنان به سلول‌های زندان‌های عادی و رفتار ظالمانه و خشن با آنان و تنبیه دسته جمعی سایر اسیران جنگی؛ افراد فراری تحت شدیدترین تنبیه‌های نظامی قرار گرفته و پس از محاکمه در دادگاه نظامی و تحمل حداقل شش ماه تا یک سال انفرادی در زندان‌های بغداد به بازداشتگاه بازگردانده ‌می‌شدند.(نقض مواد 87، 92 و 93 ک3[۷۲]

·  عدم آزادسازی اسیران معلول و بیماران صعب العلاج به ویژه اسیرانی كه در كمیته مختلط، مشمول بازگشت به میهن تشخیص داده شده بودند؛ در بازداشتگاه‌های عراق ، عده ای از اسیران ایرانی یا دچار معلولیت‌های شدید جسمی(فلج و یا قطع عضو) بودند و یا به بیماری‌های صعب العلاجی مبتلا بودند و یا دچار عدم تعادل روحی شده یا دچار کهولت سن و غیرنظامی بودند. کمیسیون مختلط موضوع ماده 112 کنوانسیون سوم، با دو عضو از کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ و یک عضو عراقی تشکیل شد. ولی تنها موفق شد موجبات بازگشت 506 اسیر جنگی ایرانی مشمول ماده 109 کنوانسیون سوم را فراهم آورد.  (نقض مواد 109 و 110 ک3)[۷۳]

تهیه و تنظیم: مجید شاه‌حسینی

علاماتی، غلامرضا، علی منوچهری (1398). اسناد تبادل اسرا (جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (1367-1359)، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس با همکاری مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام‌حسین (علیه‌الاسلام)

قلعه‌قوند، فرزانه (1402). سفری کوتاه به اردوگاه‌های تکریت، تهران: پیام آزادگان

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. علایی حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، جلد اول، تهران، مرزوبوم، 1395، ص ۲۶۴ .
  2. ممتاز جمشيد، ترجمة حسين شريفي‌طرازکوهي، حقوق بشر در تحولات بين‌المللي، تهران، نشر دادگستر،1377، ص 158.
  3. فرزانه قلعه‌قوند.
  4. داعي، علي ، مسئوليت بين‌المللي نقض حقوق اسيران جنگي ايراني در عراق، مجلة حقوقي، نشرية مرکز حقوقي بين‌المللي معاونت حقوقي و امور مجلس رياست جمهوري، شماره سي و هشتم،1387، ص 94.
  5. داعي، علي ، مسئوليت بين‌المللي نقض حقوق اسيران جنگي ايراني در عراق، مجلة حقوقي، نشرية مرکز حقوقي بين‌المللي معاونت حقوقي و امور مجلس رياست جمهوري، شماره سي و هشتم،1387، ص 95-94.
  6. داعي، علي ، مسئوليت بين‌المللي نقض حقوق اسيران جنگي ايراني در عراق، مجلة حقوقي، نشرية مرکز حقوقي بين‌المللي معاونت حقوقي و امور مجلس رياست جمهوري، شماره سي و هشتم،1387، ص 96-95.
  7. عطايي، فرياد از بيداد، انتشارات اميد اسرا، 1377،ص 39-41.
  8. کرکئي، عبدالحسين، در پنجه گرگ؛بررسي وضعيت اردوگاه روماديه 13، انتشارات مؤسسه فرهنگ آيات، 1377، صص 28-31.
  9. عطايي، فرياد از بيداد، انتشارات اميد اسرا، 1377،ص 43.
  10. عسگري، شاداب، جنگ در اسارت، تهران: سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران، 1391، ص 28.
  11. عطايي، فرياد از بيداد، انتشارات اميد اسرا، 1377،ص 67.
  12. عسگري، شاداب، جنگ در اسارت، تهران: سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران، 1391، ص 30.
  13. عسگري، شاداب، جنگ در اسارت، تهران: سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران، 1391، ص 31-30.
  14. عسگري، شاداب، جنگ در اسارت، تهران: سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران، 1391، ص 34-31.
  15. شريفي،اسماعيل، تحول در اسارت، تهران، مؤسسه فرهنگي نشر امين، 1387، ص 153.
  16. عسگري، شاداب، جنگ در اسارت، تهران: سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران، 1391، ص 37-35.
  17. [1]- باقري، محمدحسن؛ عسگري،شاداب، جنگ تحميلي فرصتي براي احياي عزت و شرف ايران اسلامي،تهران، انتشارات انديشه عصر،1389، ج 1، ص 118.
  18. [1]- باقري، محمدحسن؛ عسگري،شاداب، جنگ تحميلي فرصتي براي احياي عزت و شرف ايران اسلامي،تهران، انتشارات انديشه عصر،1389، ج 1، ص 135.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ جعفري،قاسم، خوشه‌هاي خاطره، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ سوم،1370، ص 260.
  20. توسليان، ناهيد، شکوفايي هنر در اسارت،دانشگاه سوره، 1377، ص 15.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ اماني زاده، علي اصغر، بررسي وضعيت اسراي ايراني در اردوگاههاي عراق، تهران، انتشارت سروش(صدا و سيما)،1382، ص 77.
  22. اماني زاده، علي اصغر، بررسي وضعيت اسراي ايراني در اردوگاههاي عراق، تهران، انتشارت سروش(صدا و سيما)،1382، ص 78-77.
  23. اماني زاده، علي اصغر، بررسي وضعيت اسراي ايراني در اردوگاههاي عراق، تهران، انتشارت سروش(صدا و سيما)،1382، ص 83.
  24. جعفري،قاسم، خوشه‌هاي خاطره، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ سوم،1370، ص 43.
  25. کرکئي، عبدالحسين، در پنجه گرگ، انتشارت مؤسسه فرهنگي آيات، اهواز، چاپ اول،1377،  ص 207.
  26. جعفري، قاسم، خوشه‌هاي خاطره(برگ‌هايي از روزهاي اسارت) مطالعه اي درباره حقوق اسيران،قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1375، صص 273-275.
  27. ضيايي بيگدلي، حقوق جنگ، انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي، 1373،ص 144.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ ضيايي بيگدلي، حقوق جنگ، انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي، 1373،ص 145.
  29. جعفري، قاسم، خوشه‌هاي خاطره(برگ‌هايي از روزهاي اسارت) مطالعه اي درباره حقوق اسيران،قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1375، ص 279.
  30. جعفري، قاسم، خوشه‌هاي خاطره(برگ‌هايي از روزهاي اسارت) مطالعه اي درباره حقوق اسيران،قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1375، ص 282.
  31. جعفري، قاسم، خوشه‌هاي خاطره(برگ‌هايي از روزهاي اسارت) مطالعه اي درباره حقوق اسيران،قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1375، ص 283.
  32. جعفري، قاسم، خوشه‌هاي خاطره(برگ‌هايي از روزهاي اسارت) مطالعه اي درباره حقوق اسيران،قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1375، ص285-284.
  33. جعفري، قاسم، خوشه‌هاي خاطره(برگ‌هايي از روزهاي اسارت) مطالعه اي درباره حقوق اسيران،قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1375، ص 288-287.
  34. جعفري، قاسم، خوشه‌هاي خاطره(برگ‌هايي از روزهاي اسارت) مطالعه اي درباره حقوق اسيران،قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1375، ص 290.
  35. عهدنامه سوم ژنو، ماده 78.
  36. جعفري، قاسم، خوشه‌هاي خاطره(برگ‌هايي از روزهاي اسارت) مطالعه اي درباره حقوق اسيران،قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1375، ص 291.
  37. جعفري، قاسم، خوشه‌هاي خاطره(برگ‌هايي از روزهاي اسارت) مطالعه اي درباره حقوق اسيران،قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1375، ص 297-292.
  38. جعفري، مجتبي، جهنم تکريت، تهران، انتشارات سوره مهر، 1391، ص 66.
  39. اماني زاده، علي اصغر، بررسي وضعيت اسراي ايراني در اردوگاههاي عراق، تهران، انتشارت سروش(صدا و سيما)،1382، ص 95-91.
  40. رئيسي، رضا، پنجره اي رو به فردا، به نقل از آزاده اصغر محمديان، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر، 1372، ص 85.
  41. درويش، محمدرضا، کمپ 18، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1372، ص 84.
  42. سرهنگي، مرتضي، اسرا بگوييد(خاطرات گروهي از اسراي ايراني)، ج 2، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1372، ص 194.
  43. نظرزاده، داريوش، گرگ‌هاي صحرا، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي تهران، 1372، ص 15.
  44. حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، وحشتگاه اسارت(خاطرات اسرا بهبهان)، به نقل از لطف الله روشندل، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي،1377، ص 75.
  45. بيگي، اسماعيل، يادها و زخم‌ها، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي،1377، ص 20.
  46. بخشي، محسن، پشت ميله‌هاي رمادي، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي،1372، ص 12.
  47. حسيني، ابوالقاسم و ديگران، سال‌هاي سخت اسارت، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1372، ص 22.
  48. يحيوي، سيد محسن، ده سال تنهايي، معاونت فرهنگي و تبليغات ستاد فرماندهي کل نيروهاي مسلح، تهران، 1371، ص 81.
  49. عيسي مراد، ابوالقاسم، روانشناسي اسارت؛ آثار رواني اسارت بر اسيران و ساز و کارهاي مقابله با آن، تهران، نورالثقلين، 1385، صص 115-144.
  50. اماني زاده، علي اصغر، بررسي وضعيت اسراي ايراني در اردوگاههاي عراق، تهران، انتشارت سروش(صدا و سيما)،1382، ص91-87.
  51. يکتايي لنگرودي، اسماعيل، بازداشتگاه تکريت 11، تهران، سازمان تبليغات اسلامي،1373، ص 48.
  52. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 56-55.
  53. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 57.
  54. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 59-58. برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به : عربلو، احمد(1385)، پرنده اي كه با قفس پرواز كر د: زندگي نامة داستاني شهيد محمد جواد تندگويان، تهران، نشر شاهد، 1385. و يحيوي، محسن(1371)، ده سال تنهايي، تهران: دفتر حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس.
  55. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، ص 60.
  56. - R - 1093, ICRC Report on Visit to Prisoner of War Camp Romadi 1, 26,27 and 28 July 1981 at para.20
  57. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 69-65.
  58. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 71-70.براي کسب اطلاعات بيشتر رجوع کنيد به : عبدالملكي، صفر، داستان ناتمام، تهران: پيام اسرا، 1384، ص 106 و محمدي ، حميد، بازداشتگاه موصل 3، تهران: حوزة هنري سازمان تبليغات اسلامي ،1369، ص 14.
  59. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 78-72.
  60. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 83-78.
  61. مقاومت در اسارت،ستاد امور اسرا، دفتر اول، تهران، 1374، صص 163-162.
  62. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 88-86.
  63. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 102-94.
  64. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 109-108. براي کسب اطلاعات بيشتر رجوع کنيد به :   شانكي، مريم، چشم در چشم آنان؛خاطرات خواهر آزاده فاطمه ناهيدي، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي،1375، ص 107.
  65. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 120-116.
  66. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 125-120.
  67. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 126-125.
  68. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 128-127.
  69. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 133-131.
  70. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 138-134.
  71. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، ص 138.
  72. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 140-139.
  73. داعي، علي، نقض حقوق اسيران جنگي ايراني و مسئوليت بين المللي دولت عراق، تهران، انتشارات پيام اسرا، 1387، صص 142-141.