اردوگاه موصل 3

از ویکی آزادگان

یكی از اردوگاه‌های نگه‌داری اسرای ایرانی در عراق.

موصل 3 آخرین واحد از اردوگاه‌های منطقه موصل و کوچک‌ترین اردوگاه این منطقه بود. به‌همین‌علت به آن موصل کوچک می‌گفتند. این اردوگاه در ضلع غربی شهر موصل واقع شده بود و جزو چهار پادگان نظامی در شمال عراق بود که بعد از شروع جنگ، تبدیل به محل نگه‌داری اسرای ایرانی شد. عراقی‌ها به‌ترتیب تکمیل ظرفیت اردوگاه‌ها، این چهار اردوگاه را نام‌گذاری کردند. ازاین‌رو اردوگاه 3 موصل به‌علت اینکه چهارمین اردوگاه اسکان‌دهنده اسرای ایرانی در شهر موصل بود، به موصل ۴ شهرت یافت. کمیته بین‌المللی صلیب سرخ نیز در اواخر ۱۳۶۱، اقدام به نام‌گذاری اردوگاه‌های اسرای ایرانی کرد که به‌ترتیب قرار گرفتن اردوگاه‌ها انجام گرفت و باز به‌علت اینکه این سومین اردوگاه شهر موصل بود به موصل 3 شهرت یافت[۱].

وضعیت ظاهری

ابعاد این اردوگاه 180×80 مترمربع و دورتادورش حیاطی به وسعت 50×150 مترمربع بود و در هر گوشه آن، برج مدوّری قرار داشت. در دوسوم حیاط سبزیجات کاشته شده و یک‌سوم دیگر مختص زمین ورزش بود. اسرا در هفت آسایشگاه (پنج آسایشگاه بزرگ و دو آسایشگاه كوچك) ساکن بودند و به طبقه بالا دسترسی نداشتند. چهار آسایشگاه در ضلع راست و یکی در ضلع چپ اردوگاه قرار داشت. در هر طرف چند اتاق خالی بود که به‌ترتیب زیر از آن استفاده می‌شد:

ضلع چپ: کتابخانه، فروشگاه، سلمانی و کارگاه خیاطی. سلول مجازات به ابعاد 5×20 مترمربع با در آهنی به ارتفاع 3 متر و پنجره‌هایی با میله‌های آهنی که به حیاط باز می‌شد. داخل این سلول، یک پنکه سقفی و شش چراغ مهتابی بود و گرمای خفه‌کننده و جریان هوای نامناسبی داشت.

ضلع راست: آشپزخانه، اتاق کارگران آشپزخانه، اتاق نمایندگان بازداشتگاه و آسایشگاه بیماران.

    مانند بقیه اردوگاه‌های موصل، حیاط در اردوگاه در جنوب ساختمان و مستطیل‌شکل بود. پس از ورود به حیاط، آسایشگاه‌ها در دو سمت شرق و غرب حیاط قرار داشت[۲]. یک راه سیمانی به عرض 4 متر به‌سمت انتهای بازداشتگاه کشیده شده بود و راه آن را در میان حیاط قطع می‌کرد. یک تراس سرپوشیده به عرض 3 متر به حیاط مشرف می‌شد و امتداد دو ضلع آن 150 متر بود[۳].

    هر اتاق بزرگ دو در آهنی داشت که یکی از آنها به حیاط باز می‌شد، اما همیشه بسته بود. دوازده پنجره به ابعاد 8/0×8/1 متر به‌سمت حیاط داشت و روی این پنجره‌ها میله نصب شده بود. پنجره‌های کوچک‌تر رو به بیرون را با سیمان مسدود کرده بودند. داخل اتاق‌ها هشت پنکه سقفی وجود داشت که به‌وسیله اسرا کنترل می‌شد. شانزده لامپ دوتایی مهتابی، که بعضی از آنها سوخته بود، روشنایی اتاق‌ها را تأمین می‌کرد. این لامپ‌ها حتی در زمان خواب اسرا هم روشن بودند. روی دیوارها میخ‌هایی بود و اسرا می‌توانستند لباس‌هایشان را آویزان کنند. عراقی‌ها بلندگوهایی را در داخل آسایشگاه‌ها نصب کرده بودند و به‌دلخواه خود، برنامه‌هایی از آنها پخش می‌کردند.

گاهشمار و تركیب اسرا

راه‌اندازی این اردوگاه با دیگر اردوگاه‌ها متفاوت بود. عراقی‌ها چندین مرتبه تعدادی از اسرای ایرانی را به این اردوگاه آوردند و به‌عللی نامشخص پس از گذشت چند ماه تمامی اسرا را به اردوگاه‌های دیگر منتقل کردند و اردوگاه به مدت چند ماه خالی از سکنه ماند.[۳]

    اولین گروه از اسرا، كه 700 نفر بودند، زمستان 1361 و پس از درگیری در اردوگاه موصل 2 به این اردوگاه آمدند و مدتی بعد به اردوگاه‌های دیگری منتقل شدند. سال 1362 حدود 150 اسیر را از اردوگاه موصل 4 آوردند و سه ماه بعد مجدداً به همان اردوگاه بردند که حجت‌الاسلام سید علی اکبر ابوترابی فرد هم جزو این افراد بود. اوایل اردیبهشت 1363 حدود 200 اسیر به این اردوگاه آوردند و پس از دو سه ماه 500 اسیر دیگر هم از اردوگاه موصل 4 آمدند که اکثر این افراد تا تابستان 1367 در این اردوگاه به سر می‌بردند[۴].

    بعد از پایان یافتن جنگ در تابستان 1367، عراقی‌ها تعدادی از ایرانی‌ها را به اسارت گرفتند و آنها را در اردوگاه‌های مختلف جای دادند. حدود 900 اسیر جدید را هم به اردوگاه موصل 3 آوردند. به‌همین‌علت، اردوگاه به «موصل اسرای ۶۷» نیز نامیده می‌شد. اسرای این اردوگاه عمدتاً از لشكرهای ۲۱ حمزه و ۷۷ مشهد بودند. حدود دو ماه از اسارت این افراد گذشته بود که در صلیب سرخ ثبت‌نام شدند. گروه جدید اسرا تا مرداد 1369 در این مکان مستقر بودند[۳].( ←گاهشمار اردوگاه موصل 3)

وقایع مهم

1. قبل از ورود فرماندار موصل به اردوگاه، عراقی‌ها درباره نفوذ و توانایی او در رفع مشکلات و نیازهای اسرا تبلیغات کرده بودند، اما زمانی‌که وی به اردوگاه آمد، به‌جز چند نفر از مسئولان ایرانی اردوگاه، که وظیفه تماس و ارتباط با عراقی‌ها را داشتند، بقیه افراد از فرماندار فاصله گرفتند و هیچ درخواستی از وی صورت نگرفت که این مسئله باعث تعجب سربازان عراقی و همچنین خود فرماندار شد.

2. عراقی‌ها در تفتیش سرویس بهداشتی اردوگاه، یکی از روزنامه‌های عربی را با عکس صدام پیدا کردند که این امر موجب تنبیه و زندانی شدن اسرا در فضای بسته آسایشگاه‌ها شد.

3. سال 1364، تئاتری برگزار شد كه در آن تصویر صدام و سران عرب به‌صورت كاریكاتور بر روی تخته‌هایی چوبی به نمایش درمی‌آمد و پیام آن این بود كه آمریكا آنها را مثل مهره‌هایی جابه‌جا می‌كند. گرچه تئاتر با رعایت مسائل امنیتی در آسایشگاه 6 در حال برگزاری بود، اما نگهبانان بالا متوجه شدند و بلافاصله و به سرعت وارد آسایشگاه شدند و وسایل را ضبط كردند. فرمانده عراقی اردوگاه آدمی نسبتاً منطقی بود و با برخی اقدامات ارشد، این موضوع ختم به خیر شد[۵].

4. سال 1369 اسرا تصمیم گرفتند چند نفر از خبرچین‌ها(←جاسوسی) را تنبیه کنند و طی یک اقدام ضربتی به ضرب‌و‌شتم آنها پرداختند. در پی این اتفاق، عراقی‌ها سید عطاءالله رحمانی ارشد اردوگاه را زندانی کردند. اسرا نیز در مقابل دست به اعتصاب زدند. عراقی‌ها با مشاهده اعتصاب اسرا، پس از چهار پنج روز سید عطاءالله رحمانی را از زندان آزاد کردند.

نیز نگاه کنید به

کتاب‌شناسی

  1. ذكریایی، مریم سادات (1390). خاطرات آزادگان در لحظة تحویل سال. مازندران: کمیته تدوین و انتشارات کنگره سرداران و ده هزار شهید استان مازندران.
  2. داعی، علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسئولیت بین‌المللی دولت عراق. تهران: پیام آزادگان.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ خاجی، علی (1391). شرح قفص، اردوگاه‌های اسیران. تهران: پیام آزادگان.
  4. کامور بخشایش، جواد (1394). زندان موصل. تهران: سوره مهر.
  5. هاشمی ، علی اکبر (1398).مصاحبه . مورخ 13 شهریور 1398.

برای مطالعه بیشتر

اشرافی، مرتضی (1393). «جنگ، اسرای حقوق بشردوستانه، عهدنامه ژنو، صلح، علوم سیاسی». تهران: پژوهشکده باقرالعلوم (ع).

www.dehnamaki.com

https://musel.ir

مریم‌سادات ذکریایی