تلاش جمعیت هلال احمر برای تعیین تکلیف اسیران ثبتنامنشده ایرانی در عراق
جمهوری اسلامی ایران بهمنظور تسریع در مبادله اسیران در تاریخ دوم شهریورماه 1367 اعلام کرد:
«برای نشان دادن حُسننیت وحس انساندوستانه خود نسبت به مردم مسلمان عراق به مناسبت ایام عاشورای حسینی تعداد هفتاد نفر از اسیران معلول عراق را بهطور یکجانبه آزاد میکند.»
سرپرست کمیسیون اسیران عراقی اعلام کرد به محض اعلام آمادگی صلیبسرخ جهانی، اسیران مذکور جهت تحویل به خانوادههایشان در اختیار آن سازمان قرار خواهند گرفت.[1] در تاریخ 1367/07/12 کمیته بینالمللی صلیبسرخ طی نامهای به دولتهای ایران و عراق از آنها خواست باتوجهبه قبولی آتشبس از جانب دو کشور در تاریخ 20 آگوست 1998 برابر با 29 مرداد 1377 اقدامات لازم را برای به اجرا درآوردن ماده118 [2] از سومین کنوانسیون ژنو در سال 1949 در ارتباط با آزادی اسیران و بازگشت آنان به میهن خود معمول دارند در بخشی از این نامه آمده است:
«باتوجهبه مشکلاتی که این اسیران طی اسارت طولانی متحمل شدهاند و باتوجهبه قطعنامه 598 از طرفین تقاضا میشود این موضوع انسانی را اهمیت ویژه داده و آن را تقدم دهند و برای حل آن تلاش نمایند.»
در بخش دیگری از این نامه درموردِ فراهم کردن قرارداد بین دو کشور آمده است:
«صلیبسرخ اعلام و ثبتنام تمامی افراد اسیر شده بالاخص اسیران مفقود و اسیران ثبتنام نشده را که طبق سومین کنوانسیون ژنو باید تحت حمایت قانونی باشند ، ضروری میداند. تعداد اینگونه اسیران در دو کشور ایران و عراق بین 20 تا 30 هزار نفر تخمین زده میشوند»
در پایان نامه ابراز امیدواری شد که دو کشور عملیات استرداد را با آزادی اسیران بیمار و مجروح شروع نمایند.
در میان گذاشتن واقعیتها با آقای مهاجرانی
برحسب ضرورت و احساس تکلیف شرعی و نیز به واسطه سفارشهای اکید خانوادههای معظم اسیران و مفقودان که از هلالاحمر بهعنوان امین خود میخواستند تا دردها و مشکلات آنها را به گوش مسئولان امر برساند، گزارشهای مفصلی ازسویِ هلالاحمر در مقاطع زمانی مختلف جهت اطلاع مسئولان فرستاده میشد تا آنها بتوانند با اطلاع کامل از جوانب مختلف قضایا، تصمیمگیریهای واقعبینانه اتخاذ نمایند.[۱]
بر همین اساس خانمافراز رئیس اداره اسیران و مفقودان هلالاحمر در تاریخ 1367/08/01 [3]طی نامهای به آقای مهاجرانی (رئیس وقت کمیته امور ستاد قطعنامه) در خصوص افزایش روزافزون مراجعات خانوادههای رزمندگانی که در اواخر جنگ به اسارت درآمده بودند و اعتراض آنها نسبت به روند امور در خصوص دریافت اسامی اسیران و مبادله آنها چنین اظهار میدارد:
«خانوادههای مفقودانی[4] که این روزها شاهد مراجعات مکرر آنها هستیم با مراجعه به این اداره و دیگر سازمانهای مربوطه و تجسسهای مکرر بیحاصل در مناطق عملیاتی و نیز در میان اجساد متلاشی شده شهدا (که هریک از آن صحنهها کافی است تا آرامش اعصاب و روان فردی را ماهها مختل سازد) و شنیدن جوابهای تکراری و ناامیدکننده، خستهتر و دلشکستهتر شد، تلاش مینمایند تا با ایجاد سروصدا و ... تا حدی عقدهگشایی کرده اعصاب خود را تسکین دهند.»
وی سپس با اشاره به تلاش عناصر ضد انقلاب در افزایش تشویش خانوادهها میافزاید:
«ازطرفِ دیگر خانوادهها که در وضعیت سخت انتظار و سرگردانی و اضطراب به سر میبرند منتظر یافتن خبری از جگرگوشهشان میباشند با شنیدن هر شایعه و صحبتی در خصوص وصول اسامی اسیران و ... جهت کسب کوچکترین اطلاعی از شهرها و روستاهای دورافتاده به تهران عزیمت و سراغ عزیزانشان را میگیرند. توضیحاً اینکه عناصر ضدانقلاب نیز با بیانصافی هرچه تمامتر ازهرطریقممکن خاطر خانوادههای عزیز را مشوش کرده و با پخش شایعات و اکاذیب ازطریقِ تلفن و مراجعات حضوری به در منازل و ... بر اضطراب و تشویشهای روانی آنها افزوده و لحظههای انتظار را بر آنها سختتر و سنگینتر میسازند. خانوادهها نیز که رنج سفرهای طولانی را بهخاطر عزیزان گمشده خود به جان خریدهاند با مراجعه به این اداره بهعنوان آخرین مأوای امید، مأیوس و دلخسته شده و با تضرع از مسئولان طلبیاری و رسیدگی مینمایند.»
خانوادههای اسیران نیز بهدلیل آنکه بیشاز چهارماه است که عراق از تبادل نامههای عادی اسیران جلوگیری به عمل آورده ناراحت و نگران و در انتظار اتمام هرچه سریعتر ایام فراق لحظهشماری میکنند. عموم خانوادهها ضمن اینکه جملگی بر این قول متفقند که در برابر خونها و جوانهایی که در راه اهداف والای انقلاب اسلامی فدا کردهاند نباید کوچکترین چراغ سبزی برای عراق و اربابانش روشن شود اما معتقدند که میتوان با اخذ تدابیری رنج و سختی زمان انتظار را کاهش داد.
در پایان اظهار امیدواری شده است که مطالب فوق در تصمیمگیریهای متخذه در خصوص بند3 قطعنامه مورد مداقه و عنایت قرار گیرد.
سرانجام پساز پیگیریهای فراوان هلالاحمر و سازمانهای مسئول ارائه مدارک فراوانی که از اسارت تعداد زیادی از مفقودان حکایت میکرد، صلیبسرخ طی یادداشت مورخ 29 سپتامبر 1988 (1367/07/07) لیستی شامل 537نفر از ایرانیانی که پیشاز آغاز سال 1987 (1366) و عمدتاً در سالهای اولیه جنگ، توسط نیروهای عراق به اسارت درآمده بودند، تنظیم و به ایران ارسال کرد. این لیست براساس اظهارات اسیران ایرانی که در ملاقاتهای بدون حضور شاهد با نمایندگان صلیبسرخ در عراق بیان داشته بودند تنظیم شده بود در قسمتی از این یادداشت آمده است که:
«کمیته بینالمللی صلیبسرخ مایل است تأکید نماید که نمیتوان این سند را بهعنوان یادداشتی دال بر اعلام اسارت یا ثبتنام تلقی کرد. درهرحال کمیته احساس میکند که این مدارک حاوی اطلاعات قابلتوجهی است که توسط اسیران ایرانی به نمایندگان صلیبسرخ ارائه شده است.»
کمیته بینالمللی صلیبسرخ قبلاً نیز طی یادداشت مورخ 15 ژوئیه 1988 (1367/04/24) که جهت مقامات جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق ارسال شد، خاطر نشان ساخته بود که:
«قادر به بازدید تعداد قابلتوجهی از ایرانیان اسیر در دست نیروهای عراق ازجمله تعدادی از اسیران که پیشاز سال 1987 اسیر شدهاند نمیباشد.»
لازم به ذکر است که از 537 نفر مذکور 61 نفر در زمان استرداد بزرگ اسیران آزاد و به میهن اسلامی بازگشتند. اینها افرادی بودند که در تمام سالهای اسارت با سختیهای فراوان در اردوگاههای مخفی نگهداری میشدند. نام آزاده خلبان شهید حسین لشگری نیز جزو این لیست بود که در فروردین 1377 آزاد شد.[۲]
پاورقی
[1]. روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 1367/06/20
[2]. در ماده 118 از کنوانسیون سوم ژنو آمده است: اسیران جنگی بلافاصله پساز ختم مخاصمات عمل آزاد و به کشور خود اعاده خواهند شد.
[3]. اصل نامه در آرشیو اسناد و اطلاعات هلال احمر موجود است.
[4]. لازم به ذکر است که اسیران تا زمانی که مورد بازدید و ثبتنام نمایندگان صلیبسرخ قرار نگرفته باشند مفقود محسوب میشوند و به دلیل اعلام نکردن عراق به صلیب سرخ ، خانوادههای بیش از 20/000 نفر اسیران ایرانی درعراق، از اسارت و سلامتی عزیزان خود بی خبر بودند.
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ آرشیو اسناد جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران،
- ↑ سلیمیجهرمی،مریم(1404). سایه هلال، تهران: انتشارات پیام آزادگان،
پیوند به بیرون
آرشیو اسناد جمعیت هلالاحمر قابل بازیابی از https://ihl-databases.icrc.org/en/ihl-treaties/gciii-1949
فرزانه قلعه قوند