تولد اطلاعات از طریق جابجایی اسرا بین اردوگاه ها

از ویکی آزادگان

جابه جائی بین اردوگاه ها   

      به‌طورکلی جابه­جایی اسرا بین اردوگاه­ها و آسایشگاه­ها یا توسط عراقی­ها و یا توسط خود اسرا انجام می­شد. اهداف عراقی­ها از جابه­جایی اسرا مقابله با بحران­ها، نقل‌وانتقال جاسوسان، واردکردن افراد نفوذی به اردوگاه­ها، منفک کردن افراد تأثیرگذار و رهبران اسراء از اردوگاه­ها بود. امّا آنچه در این تحقیق بیشتر موردتوجه است تصمیم به جابه‌جایی توسط خود اسراء است. البته عملیاتی نمودن تصمیمات مربوط به جابجایی اسرا توسط خود اسیران امری بسیار پرهزینه، همراه با دشواری‌های فراوان و گاهی غیرممکن بود؛ اما رهبران استراتژیک اردوگاه­ها باهدف انتقال اطلاعات، اخبار، تجربیات، مهارت‌ها، افراد متخصص، هنرمندان و افراد مؤثر بین اردوگاه­ها و آسایشگاه­ها، حداکثر تلاش خود را برای این جابجایی‌ها انجام می‌دادند که در بسیاری از موقعیت‌ها این تلاش‌ها مثمر ثمر واقع می‌شد. معمولاً به‌منظور وصول به این هدف طرح­ریزی­های خاصی انجام می­شد. ایجاد تنش­ها، بحران یا دعواهای ساختگی یکی از رایج‌ترین روش‌ها در این مسیر بود. در ادامه برخی از گفتگوهای مرتبط آمده است:

     گاهی جابجایی اسرا، از آسایشگاهی به آسایشگاه یا اردوگاه دیگر، بر اساس درخواست اسرا و به‌منظور انتقال اطلاعات صورت می‌گرفت. در اردوگاه ما 4 کمپ داشت کمپ پشت‌سری ما تعدادی از روحانیون بودند. یک روز از طریق تهویه‌ای که به اردوگاه پشتی ارتباط داشت نامه‌ای را تنظیم کردیم و از آن‌ها خواستیم هر طور شده یکی از روحانیون را به کمپ ما انتقال دهند. بعد از چند بار ارتباط یک نفر را به‌عنوان جایگزین از کمپ ما آماده نمودیم و با هماهنگی ارشد اردوگاه و یکی از سربازان شیعه عراقی که بعضی وقت ها با همکاری می نمود، این جابجایی شکل گرفت. حضور روحانی در کمپ ما موجبات خیروبرکت زیادی بود(نبوی چاشمی، 1401).

     روز بیست‌وسوم یا بیست‌وچهارم ماه رمضان بود، سر کلاس مشغول تدریس بودیم که یکی از بچه‌ها بارنگ پریده بالای سرم آمد و گفت: می‌خواهند حاج‌آقا را از اردوگاه ببرند. بسیار خبر تلخ و تأسف‌باری بود، سراسیمه از اتاق بیرون دویدم و دیدم سید، باروبندیلش را به کول گرفته و به سمت درب خروجی اردوگاه می‌رود و همه جمعیت در دو طرف مسیر ایشان ایستاده، با یأس و چشم‌های گریان او را بدرقه می‌کنند. من یقین دارم که جابجایی حاج‌آقا در اردوگاه‌ها حتی در دست عراقی‌ها هم نبود، بلکه این لطف خدا بود و هرجایی که کار سخت می‌شد و کارد به استخوان می‌رسید، خدا سید را که ذخیره خیری برای بندگان مظلوم خود قرار داده بود می‌رساند و مشکل را حل می‌کرد(علی دوست قزوینی، 1396).

     گاهی زمینه‌ای را ایجاد می‌کردیم تا با اسرای آسایشگاه یا اردوگاه دیگر جابجایی کنیم، این جابجایی که با هماهنگی ارشد اردوگاه انجام می‌شد، فواید زیادی داشت که مهم‌ترین آن‌ها جابجایی اطلاعات و جابجایی اساتید اردوگاه دیگر بود(جعفری، 1401).

  عراقی‌ها به‌منظور شکنجه و آزار گاهی ما را از این اردوگاه به اردوگاه دیگر می‌بردند، در هنگام جابجایی، آن‌قدر کتک می‌خوردیم که از زندگی سیر می‌شدیم. هر جند این نوع جابجایی‌ها زجرآور بود اما فواید زیادی هم داشت. وقتی مرا از اردوگاه 3 کمپ 10 به اردوگاه 4 انتقال دادند، در اردوگاه 4 شرایطی برایم فراهم شد که مسیر زندگی مرا کاملا تغیر داد. دسترسی به اطلاعات جدید و آشنایی با دوستانی جدید و اساتید علمی مجرب باعث شد که به علوم مختلف دسترسی پیدا نمایم(جعفری، 1401).