فعالیت های انقلابی سید آزادگان

از ویکی آزادگان

در آستانه پیروزی

با اوج­گیری مبارزات مردمی در نیمه دوم سال 1357 که امام از عراق به فرانسه مهاجرت کرده بود فعالیت­های سیاسی ابوترابی ادامه یافت. وی در آستانه ورود امام به ایران با کمیته استقبال از امام همکاری گسترده­ای در جهت مقدمات ورود حضرت امام به تهران داشت و در زمره کسانی بود که مسئول حفاظت از جان امام از مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا را بر عهده داشتند. وی در انجام این مسئولیت قبل از طلوع آفتاب در چهارراه ولی عصر(عج) و محدوده آن با ماشین­های کارخانه برق همراه شد و تا بهشت زهرا پشت سر ماشین امام حرکت می­کرد. پس از ورود امام به مدرسه رفاه، در بخش تبلیغات کمیته استقبال از امام به فعالیت­های خود ادامه داد.

پس از سقوط رژیم شاهنشاهی در 22 بهمن ماه سال 1357 که کاخ­ها و مراکز رژیم به دست مردم مسلمان افتاد و در محله­های تهران، کمیته­های انقلابی تأسیس شد، حفاظت از مجموعه کاخ سعدآباد و اموال و اسناد موجود در آن به ابوترابی واگذار شد. وی برای انجام هر چه بهتر این مأموریت عده­ای از دوستان موثق و مورد اطمینان خود را از قزوین به تهران آورد و در کاخ سعدآباد مستقر نمود.

پس از پیروزی

با پیروزی ملت مسلمان ایران و سقوط رژیم شاهنشاهی، فعالیت­های ابوترابی از تهران در قزوین ادامه یافت. در همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی که کمیته انقلاب اسلامی در قزوین تشکیل گردید فرماندهی آن به ایشان واگذار گردید. این انتصاب تصمیم مبارزین فعالی بود که قبل از تشکیل کمیته انقلاب، در مسجد شیخ الاسلام قزوین توانایی­های او را شناخته بودند.


فعالیت­های انقلابی در قزوین

عوامل رژیم شاه در قزوین، توسط افراد و دوستانش دستگیر می­شدند و مراکز مهم شهری یکی پس از دیگری به تسخیر نیروهای انقلاب در می­آمد. پس از مدتی، اختلافات ناشی از سلیقه­های گوناگون در میان نیروهای انقلابی و رفتار ناشایست برخی افراد و دسته­بندی­های سیاسی، باعث خروج ابوترابی از کمیته انقلاب اسلامی قزوین گردید.

کمیته انقلاب اسلامی قزوین، پس از کناره­گیری او در تابستان 1359 توسط هیأت علمیه قزوین ـ که از روحانیون سنتی قزوین بودند و در رأس آنان آیت­الله سیّد عباس ابوترابی پدر سیّد علی­اکبر قرار داشت ـ از امام در این‌باره اختیاراتی گرفته بود، موقتاً منحل اعلام گردید. این انحلال با مخالفت جدی آیت­الله محمدرضا مهدوی کنی که سرپرستی کمیته­های انقلاب اسلامی سر تا سر کشور را بر عهده داشت، روبه‌رو شد. هیأت علمیه این انحلال را خواست بیشتر اهالی قزوین اعلام نمود.

در اولین مرحله انتخابات مجلس شورای اسلامی در قزوین بعضی از نیروهای انقلابی شهر که از اعضای حزب جمهوری اسلامی قزوین بوده و با نظر و نظارت آیت‌الله باریک­بین ـ که نماینده امام و امــام جمعه قزوین شـده بــود و از روحـانیــون مبــارزی بــود که انقلابیون بــا وی در تمــاس بـودند ـ با جنــاح حوزه علمیه قـزوین و پدر آقـای ابوترابی، در تقـابل آشکاری بودنـد. این اختلاف باعث شد این دو گروه نتوانند بر سر دو نامزد مشترک برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی به توافق برسند.

اختلافات آشکار ابوترابی‌ها و روحانیون سنتی با نفوذ و پایگاه عمدة‌ مردمی‌ای که داشتند از دلایلی بود که جناح حزب جمهوری اسلامی قزوین به رغم جلسات زیادی که بین آقای باریک بین و جناح مقابل برگزار شد نتوانند از نامزدی آیت­الله سیّد عباس ابوترابی برای مجلس حمایت نمایند و در صلاحیت وی برای نمایندگی مردم قزوین در مجلس تردید کردند. در این ایام سیّد علی­اکبر ابوترابی ریاست شورای شهر قزوین را بر عهده داشت.

سیّد علی­اکبر در زمستان سال 1358 که از سوی هیأت علمیه قزوین در مسجد سوخته چنارجهت مقابله با ضد انقلاب پایگاه گشت و بازرسی دایر کرده بود به دلیل اینکه دفتر سازمان مجاهدین خلق درست روبروی این پایگاه و مسجد بود گاه به گاه با بعضی از اعضا ومسئولین سازمان مجاهدین خلق در قزوین ارتباط داشت اما این ارتباط صرفاً درجهت جذب آن‌ها به خط امام و مردم صورت می­گرفت.


وی در دیدارهایی که مستمراً با آن‌ها داشت از آنان مصرانه در خواست می­نمود اسلحه­های خود را تحویل بدهند و با ملت اعلام همبستگی نمایند. این موضع­گیری وی که بر مبنای رحمت و محبت استوار بود، البته مقبول بعضی از نیروهای انقلابی جناح مقابل نبود.

هرچند به رغم این دو دستگی­ها پدر ایشان در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که در اسفندماه 1358 برگزار شد در حوزه انتخابیه قزوین ثبت نام کرد و به مجلس راه یافت، اما فشارهای سیاسی محلی بر او به دلیل ارتباطش با بنی‌صدر، باعث مهاجرت او از قزوین به تهران شد. وی در تهران به کارهای نمایندگی قزوین می­رسید و پس از انقضای دوره نمایندگی­اش در مجلس اول در سال 1363ش. از تهران به قم مهاجرت نمود.

آنگونه که برخی منابع محلی ـ از جمله وابستگان قزوینی شهید رجایی ـ می­گویند یکی از دلایل مخالفت نیروهای انقلاب با پدر آقای ابوترابی و ، در این بود که طرفـداران بنی صـدر در قـزوین بـا آوردن وی به قـزوین و استقبال از او در شهر عـملاً می­خواستند در شـهری که شهیـد رجـایی در آن متولـد شده بود و آن‌ها به این امـر افتخـار می­کـردند و در زمانی که اختلافـات بنی صدر با شهید رجایی و جناح خط امـام به اوج خود رسیـده بود، شهیـد رجـایی و خط امام را شکست بدهند.

آقای ابوترابی بلافاصله پس از کناره­گیری از مسئولیت فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی قزوین، کمیته امداد امام خمینی قزوین را تشکیل داد و در جهت دستگیری از محرومین شهر به فعالیت­های خویش ادامه داد.


در این دوران که گروهک­های ضد انقلاب چپ خرمن­های کشاورزان روستایی را به آتش می­کشیدند درصدد مقابله با اقدامات خرابکارانه آنان برآمد.


ریاست شورای شهر قزوین

پس از کار و تلاش مداوم سیّد علی­اکبر ابوترابی در مسئولیت کمیته امداد امام خمینی قزوین ـ که انتخابات شورای شهر قزوین در 20 مهرماه 1358 برگزار شد ـ وی در این انتخابات شرکت نمود و توانست در میان 7 نفر از منتخبین، بالاترین رأی را از آن خود نماید و ریاست شورا را بر عهده گیرد.


در این ایام در مقام مسئولیت ریاست شورای شهر به مسجدالنبی قزوین می‌رفت و پس از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا ساعت­ها در میان مردم می‌نشست و به مشکلات آن‌ها حضوراً رسیدگی می­کرد.