مشکلات اسرا در برگزاری مراسم دعا و توسل

از ویکی آزادگان

کتاب‌های دعا در دسترس نبود و با درخواست کتاب‌های ادعیه، موافقت نمی‌شد. از کاغذ سیگار و پاکت‌های سیگار و کیسه‌ها و کاغذ‌های سیمان دفترچه‌های یادداشت درست می‌شد و دعاهایی را که اسرا از حفظ داشتند در آنها می‌نوشتند و در نهایت منتخبی از دعای کمیل، توسل و زیارت عاشورا آماده می‌شد و هر آسایشگاه یک رونوشت از آن داشتند[۱] .عراقی‌ها به بهانۀ اینکه اسرا شب‌ها دعا می‌خوانند و صدا به همه‌جا می‌رسد، تمام کتاب‌های دعا و قرآن را با خودشان بردند و مفاتیح و نهج‌البلاغه را پس ندادند. اسرا ورق‌هایی از کتاب‌ها را درآورده بودند و از مجموع اوراق یک جلد از هرکدام از این کتاب‌ها را درست کردند.

نماز جماعت، سخنرانی‌های سیاسی، بحث سیاسی، تئاتر، سرود، دعا، اذان، عزاداری، ورزش‌های رزمی، امر به معروف و نهی از منکر همه و همه از اعمال و رفتارهای مخالف نامیده می‌شدند[۲].

دعا خواندن در اسارت ممنوع بود، ولی به‌وسیلۀ دو نفر از نگهبانان آسایشگاه و آینه‌هایی که مثلثی بودند، اوضاع را کنترل می‌کردیم. به محض اعلام نگهبان که هوا گرگ‌ومیش است یا هوا ابری است، بچه‌ها که در حال دعا بودند، به حالت عادی می‌نشستند تا اینکه سرباز عراقی می‌رفت و دوباره ادامه دعا را می‌خواندند[۳].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. زین‌العابدین، مسعود (1392). تجمع ممنوع. آذربایجان شرقی: سوره مهر،ص.67.
  2. محمدی، عبدالله (1385). عطش و معرفت. اردبیل: باغ اندیشه،ص.139.
  3. بزرگمهرنژاد، فتحعلی (1394). اسیر شماره 3918. یاسوج: سی سخت: فرهنگ مانا،ص.99.

زهرا یزدی نژاد