معرفی اردوگاه موصل 2: تفاوت میان نسخهها
| خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
== تاریخچه و امکانات اردوگاه == | == تاریخچه و امکانات اردوگاه == | ||
=== [[اردوگاه موصل 2]] در دو مقطع تأسیس شد === | === [[اردوگاه موصل 2]] در دو مقطع تأسیس شد. === | ||
==== مقطع اول) ==== | ==== مقطع اول) ==== | ||
| خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
بعداز تشکیل اولیه [[اردوگاه]]، قبلاز شروع رسمی جنگ، اولین گروه از [[اسیران جنگ|اسیران]] ایرانی، تقریباً همزمان با [[اردوگاه]] رمادی در این [[اردوگاه]] اسکان داده شدند. اكثر اسیرانی كه در منطقه غرب مانند شهرهای سرپلذهاب، قصر شیرین و ایلام [[اسیران جنگ|اسیر]] شده بودند به اردوگاه رمادی منتقل كردند و اكثر اسیرانی كه در منطقه جنوب به [[اسارت در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران|اسارت]] درآمده بودند را به [[اردوگاه موصل 2]] بردند.<sup>[4]</sup> | بعداز تشکیل اولیه [[اردوگاه]]، قبلاز شروع رسمی جنگ، اولین گروه از [[اسیران جنگ|اسیران]] ایرانی، تقریباً همزمان با [[اردوگاه]] رمادی در این [[اردوگاه]] اسکان داده شدند. اكثر اسیرانی كه در منطقه غرب مانند شهرهای سرپلذهاب، قصر شیرین و ایلام [[اسیران جنگ|اسیر]] شده بودند به اردوگاه رمادی منتقل كردند و اكثر اسیرانی كه در منطقه جنوب به [[اسارت در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران|اسارت]] درآمده بودند را به [[اردوگاه موصل 2]] بردند.<sup>[4]</sup> | ||
در بین اسیران این اردوگاه افراد غیرنظامی مانند کشاورز، چوپان، کودک و سالخورده و نظامیان سپاه و ارتش نیز حضور داشتند که اغلب از مناطق جنوبی مانند خرمشهر، جاده اهواز-آبادان، آبادان – ماهشهر و ... بودند. | در بین [[اسیران جنگ|اسیران]] این اردوگاه افراد غیرنظامی مانند کشاورز، چوپان، کودک و سالخورده و نظامیان سپاه و ارتش نیز حضور داشتند که اغلب از مناطق جنوبی مانند خرمشهر، جاده اهواز-آبادان، آبادان – ماهشهر و ... بودند. | ||
در میان این گروه، افرادی از گروههای علیاللهی و حتی شیطانپرست نیز حضور داشتند؛ درواقع [[اردوگاه موصل 2]] ترکیبی از [[اسیران جنگ|اسیران جنگی]] و غیرجنگی، اعماز نظامیان مرزی و ژاندارمهای رژیم سابق تا شخصیها بود که در میان آنها از همهنوع افراد دیده میشد ... . <ref>علیدوست، علی (1385)؛ طائفهنوروز، سعید (1384)؛ تاجیک، عطاالله (1404). مصاحبه،</ref> | در میان این گروه، افرادی از گروههای علیاللهی و حتی شیطانپرست نیز حضور داشتند؛ درواقع [[اردوگاه موصل 2]] ترکیبی از [[اسیران جنگ|اسیران جنگی]] و غیرجنگی، اعماز نظامیان مرزی و ژاندارمهای رژیم سابق تا شخصیها بود که در میان آنها از همهنوع افراد دیده میشد ... . <ref>علیدوست، علی (1385)؛ طائفهنوروز، سعید (1384)؛ تاجیک، عطاالله (1404). مصاحبه،</ref> | ||
===== [[اسیران جنگ|اسیران]] مقطع اول از حیث ترکیبِ جمعیتی و تاریخ اسارت یا زمان عملیاتی که در آن اسیر شده بودند به چندین گروه عمده تقسیم میشوند. ===== | |||
اولین گروه اسیرانی بودند که قبلاز شروع رسمی جنگ، زمستان 1358 بعداز درگیری با گروهک ضدانقلاب در غرب کشور مانند منطقه اورامانات کردستان، بین مسیر پاوه-کرمانشاه و ... به اسارت درآمدند. | اولین گروه اسیرانی بودند که قبلاز شروع رسمی جنگ، زمستان 1358 بعداز درگیری با گروهک ضدانقلاب در غرب کشور مانند منطقه اورامانات کردستان، بین مسیر پاوه-کرمانشاه و ... به اسارت درآمدند. | ||
| خط ۱۸۱: | خط ۱۸۰: | ||
- [[فرار موفق در اسارت|فرار موفق]] دو نفر از [[اسرا]] از اردوگاه در شب عید سال 1362؛<sup>[10]</sup> | - [[فرار موفق در اسارت|فرار موفق]] دو نفر از [[اسرا]] از اردوگاه در شب عید سال 1362؛<sup>[10]</sup> | ||
- شهادت یعقوب فاتحآغبلاغ (معروف به خلیل اصلان فاتح) در سال 1362؛ | - شهادت [[یعقوب(خلیل) فاتحی آقبلاغ|یعقوب فاتحآغبلاغ]] (معروف به خلیل اصلان فاتح) در سال 1362؛ | ||
ـ پیداکردن یک [[رادیو]] از آزادگان و [[شکنجه|شکنجه]]<nowiki/>شدن حدود 40 نفر در پاییز | ـ پیداکردن یک [[رادیو]] از آزادگان و [[شکنجه|شکنجه]]<nowiki/>شدن حدود 40 نفر در پاییز 1362؛ | ||
و ... . | و ... . | ||
| خط ۲۰۲: | خط ۲۰۱: | ||
- بردن تعدادی از [[اسرا]] به عتباتِعالیات و نقاشی جمال محرر از [[عکس]] امام روی دشداشه و آویختن آن از غذاخوری حرم حضرت عباس<sup>(ع)</sup> در سال 1368؛ | - بردن تعدادی از [[اسرا]] به عتباتِعالیات و نقاشی جمال محرر از [[عکس]] امام روی دشداشه و آویختن آن از غذاخوری حرم حضرت عباس<sup>(ع)</sup> در سال 1368؛ | ||
- اجرای سرود کجایید ای شهیدان خدایی توسط گروه 42نفره در هفته آخر شهریور مصادف با شروع جنگ، در سال | - اجرای سرود کجایید ای شهیدان خدایی توسط گروه 42نفره در هفته آخر شهریور مصادف با شروع جنگ، در سال 1368؛ | ||
و ... . | و ... . | ||
| خط ۲۴۰: | خط ۲۳۹: | ||
[[رده:اردوگاه موصل 2]] | [[رده:اردوگاه موصل 2]] | ||
[[رده:معرفی اردوگاه موصل 2]] | [[رده:معرفی اردوگاه موصل 2]] | ||
<references />فرزانه قلعهقوند | <references />'''فرزانه قلعهقوند''' | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۹
اردوگاه موصل 2 [1]
(مقطع اول معروف به موصل 1 قدیم و مقطع دوم معروف به موصلخیبریها و 2 جدید)
در یک نگاه
| وضعیت | |
| زمان تأسیس | مقطع اول: مهرماه 1359
مقطع دوم: اسفندماه 1362 |
| زمان انحلال | مقطع اول: اسفند 1362
مقطع دوم: مرداد 1369 |
| نام های دیگر | مقطع اول: موصل 1 قدیم
مقطع دوم: اردوگاه خیبریها |
| تعداد اسیران | آمار پایانی مقطع اول:
آمار پایانی مقطع دوم: حدود 2000 نفر |
| تعداد آسایشگاه در پایان | مقطع اول: 14 آسایشگاه
مقطع دوم: 21 آسایشگاه |
| جغرافیای اردوگاه | حدود پانزدهکیلومتری شرق شهر موصل در شمال عراق و استان نینوا، در مناطق کردنشین، هم مرز با سوریه، سومین شهر پرجمعیت عراق |
| وضعیت اقلیمی | دارای آب و هوا بری، خشک و گرم در تابستان و سرد در زمستان |
| موقعیت اردوگاه | براساس قرارگیری مکانی دومین اردوگاه موصل |
| وضعیت ظاهری | دارای دو طبقه و 15 آسایشگاه |
| ابعاد کل محوطه | حدوداً 190 در 130 متر |
| ابعاد اردوگاه | 80 × 80 |
| تعداد حمام | 6 حمام |
| تعداد دستشویی و توالت | 24 تا |
| زندان انفرادی (سجن) | 3 سلول |
| آشپزخانه (مطبخ) | یک |
| درمانگاه (صیدَلیه) | یک |
| درمانگاه (مَستُوصِف) | یک |
| آرایشگاه | یک |
| خیاطخانه | یک |
| مغازه (حانوت) | یک |
| کتابخانه | یک |
| حفاظت | 4 برج مراقبت، 12 نگهبانی طبقه بالا |
موقعیت جغرافیایی و ظاهری اردوگاه
در گزارش مربوط به بازدید نمایندگان كمیته بینالمللی صلیبسرخ آمده است که ساختمان اردوگاه دو طبقه مستطیلشکل به ابعاد 80×80 متر داشت که در دور حیاط اندرونی به ابعاد 50×150 متر ساخته شده بود.
در این اردوگاه ابتدا شش آسایشگاه [در دو ردیف]، سه آسایشگاه در قسمت شمال و سه آسایشگاه در قسمت جنوب، مورداستفاده قرار گرفت و سپس شش آسایشگاه دیگر به آن اضافه شد. در مرحله بعد در قسمت زیرپلهها دو آسایشگاه دیگر تأسیس شد و درنهایت، تعداد آسایشگاهها به چهارده رسید و تا پایان اسارت بههمینوضع قرار داشت. آسایشگاه 1 و 14 در طرفین راست و چپ اردوگاه در خط عرضی قرار داشتند و پنجرههای آنها مشرف بر همه محوطه حیاط اردوگاه بود؛ البته در سال 1365 دیوار دهدوازدهمتری کشیدند که این اشراف را از بین برد. درِ ورودی بین این دو آسایشگاه قرار داشت.[۱]
طول و عرض هر آسایشگاه بهترتیب 24 و 12 متر بود. دوازده پنجره در سمت حیاط بود که هرکدام یک متر و 40 سانتیمتر طول و 70 سانتیمتر عرض داشت که با میلههای آهنی در جلوی آن مانع ایجاد کرده بودند. هر آسایشگاه دو درِ آهنی بزرگ داشت که یکی از آنها همیشه بسته بود. هر آسایشگاه شش ستون در وسط و هشت پنکه داشت. این ساختمان به شکل قلعه و از بتون ساخته شده بود. پهنای دیوارها بیشاز 60 سانتیمتر و بلندی ساختمان حدود ده متر بود. طبقه دوم اردوگاه در اختیار خود عراقیها بود و اسرا را فقط برای شکنجه به بالا میبردند.[۲]
هریک از این آسایشگاهها بادبزن سقفی داشت که خاموش و روشن کردنشان به اختیار اسرا بود و شانزده چراغ نئون لولهای که در تمام طول شب روشن میماند. شش کمد برای جادادن وسایل شخصی، چند سطل زباله و سطل آب هم در اختیارشان بود و یک لگن برای استفاده در شب و یک توالت مخصوص مردها که، برایآنکه دور از انظار باشد، در درون یک اسکلت فلزی قرار داشت و دورش را با پتو پوشانده بودند.
افسران اسیر در اتاقی جای داشتند که در ساختمان قسمت اداری و در سمت چپ ورودی اصلی قرار داشت. اسیرانی که خیاطی میکردند در اتاقی به ابعاد 10 × 12 متر جای داشتند که در سمت چپ بین سلول شماره 5 و خوابگاه بیماران اردوگاه قرار داشت. ورودی آن یک درِ آهنی بود شبیه درهایی که وصفشان آمد. از مجموع یازده پنجره، شش پنجرهای که به بیرون مشرف بود با [ورق آهنی (علیدوست)] پوشانده شده بود و [بعد نیز با بلوک دیوار کشیده بودند، همان] پنج پنجره باقیمانده (هرکدام به ابعاد 0/70×1/40 متر) به حیاط اندرونی اشراف داشت.[۳]
تاریخچه و امکانات اردوگاه
اردوگاه موصل 2 در دو مقطع تأسیس شد.
مقطع اول)
مقطع اول اردوگاه ابتدا قبلاز شروع رسمی جنگ، یعنی در مرداد سال 1359، با انتقال 61 نفر از اسیرانی[2] که پیشاز شروع رسمی جنگ به اسارت درآمده بودند، تشکیل شد. از این تعداد یازده نفر را مستقیم از سلیمانیه عراق به کرکوک آورند تا بهقول خودشان آنها را آزاد کنند که واقعیت نداشت. سیزدهچهارده نفر مانند علیاکبر یکشنبه، شهید محمد سوری[3]، سروان محمدی و ...در کرکوک به این گروه ملحق شدند. البته هنوز اردوگاه تشکل خاصی نداشت و یک پادگان نظامی بود. در بدو ورود هنوز وسایل سربازان عراقی آنجا دیده میشد! همه این اسیران به یک آسایشگاه منتقل شده بودند. علاوه بر این تعداد افراد دیگری را نیز آوردند و درنهایت تعداد اسیران به 61 نفر رسید.
بعداز تشکیل اولیه اردوگاه، قبلاز شروع رسمی جنگ، اولین گروه از اسیران ایرانی، تقریباً همزمان با اردوگاه رمادی در این اردوگاه اسکان داده شدند. اكثر اسیرانی كه در منطقه غرب مانند شهرهای سرپلذهاب، قصر شیرین و ایلام اسیر شده بودند به اردوگاه رمادی منتقل كردند و اكثر اسیرانی كه در منطقه جنوب به اسارت درآمده بودند را به اردوگاه موصل 2 بردند.[4]
در بین اسیران این اردوگاه افراد غیرنظامی مانند کشاورز، چوپان، کودک و سالخورده و نظامیان سپاه و ارتش نیز حضور داشتند که اغلب از مناطق جنوبی مانند خرمشهر، جاده اهواز-آبادان، آبادان – ماهشهر و ... بودند.
در میان این گروه، افرادی از گروههای علیاللهی و حتی شیطانپرست نیز حضور داشتند؛ درواقع اردوگاه موصل 2 ترکیبی از اسیران جنگی و غیرجنگی، اعماز نظامیان مرزی و ژاندارمهای رژیم سابق تا شخصیها بود که در میان آنها از همهنوع افراد دیده میشد ... . [۴]
اسیران مقطع اول از حیث ترکیبِ جمعیتی و تاریخ اسارت یا زمان عملیاتی که در آن اسیر شده بودند به چندین گروه عمده تقسیم میشوند.
اولین گروه اسیرانی بودند که قبلاز شروع رسمی جنگ، زمستان 1358 بعداز درگیری با گروهک ضدانقلاب در غرب کشور مانند منطقه اورامانات کردستان، بین مسیر پاوه-کرمانشاه و ... به اسارت درآمدند.
گروه دوم، از آزادگان این مقطع نیروهای نظامی و غیرنظامی بودند که بعداز پیشروی دشمن در ایران و محاصره شهر قصرشیرین در مهر 1359، به اسارت درآمده بودند و در حدود دوازده روز بعد به اردوگاه موصل 2 منتقل شدند.
گروه سوم، حدود 150 نفر (بین 100 الی 150 نفر روایت شده است.) از اسیران شخصی و غیرنظامی بودند که بعداز پیشروی نیروهای بعثی در خاک ایران به همراه اعضای خانواده خویش در گروههای متفاوت و در 25 یا 26 مهرماه 1359 به اسارت درآمده و دیماه همان سال به اردوگاه منتقل شدند.
گروه چهارم، چهار نفر بانوی اسیر غیرنظامی[5]، که بهعنوان بهیار یا برای انجامدادن مسئولیتهای دیگر در مناطق جنگی حضور داشتند و در مهرماه 1359 به اسارت دشمن درآمده بودند.
گروه پنجم، افرادی نظامی بودند که برای دفاع از کشور در مناطق مرزی حضور داشتند. آنان پساز پیشروی در منطقه عملیاتی، در محاصره نیروهای دشمن قرار گرفتند و در تاریخ 04/08/1359 به اسارت درآمده بودند و در تاریخ 17/08/1359 نیز به اردوگاه موصل 2، مقطع اول منتقل شدند.
گروه ششم، رزمندگانی بودند که در تاریخ 25/08/1359 در عملیات پدافندی سوسنگرد به اسارت دشمن درآمده بودند و در تاریخ 17/08/1359 به اردوگاه موصل 2، مقطع اول منتقل شدند.
گروه هفتم، رزمندگانی بودند که در ادامه عملیات پدافندی سوسنگرد و در تاریخ 02/09/1359 در منطقه جلالیه به اسارت نیروهای بعثی درآمدند.
گروه هشتم، ده نفر از افراد غیرنظامی بودند که پساز پیشروی نیروهای بعثی در خاک ایران به اسارت آنان درآمدند و در تاریخ 08/10/1359 به این اردوگاه منتقل شدند.
نهمین گروه، حدود 11 نفر از رزمندگان عملیات آفندی خوارزم در تاریخ 19/10/1359 بودند.
دهمین گروه، حدود 350 نفر از رزمندگان عملیات آفندی توکل در تاریخ 20/10/1359 بودند که در تاریخ 26/10/1359 به این اردوگاه منتقل شدند.
گروه یازدهم، رزمندگانی از عملیات بازیدراز در تاریخ 26/02/1360 به این اردوگاه انتقال یافتند.
گروه دوازدهم، 150 نفر از اسیران را ،که قبلاً در اردوگاه رمادی 8 (معروف به اردوگاه عنبر و الانبار) بودند، در فروردین 1361 به اردوگاه منتقل کردند. که حاجآقا ابوترابی جزو آنها بود.
گروه دوازدهم، 300 نفر از اسیران را که تعدادی از آنها از فتحالمبین و بقیه از عملیات قبلی بودند، از اردوگاه رمادی 8 (معروف به اردوگاه عنبر و الانبار) ، در اردیبهشت 1361 به اردوگاه منتقل کردند.
گروه سیزدهم، ابتدا 500 نفر از اسیران عملیات بیتالمقدس را به اردوگاه موصل 1 (بزرگ) منتقل و 400 نفر از اسیران عملیات والفجر و رمضان را در خرداد سال 1361 به این اردوگاه آوردند.
در سوم شهریور سال 1361 800 نفر را به اردوگاه موصل 4 (معروف به موصل 3 قدیم یا حرس خمینی) منتقل کردند و گروه آخر نیز، که حدود 150 نفر از آزادگان موصل 3 (جدید) بودند در روزهای پایانی مقطع اول، یعنی در اسفند 1362به اردوگاه انتقال یافتند و حدود دو هفته بعد اردوگاه منحل شد.[۵]
اولین اردوگاهی که صلیبسرخ از آن دیدن کرد اردوگاه موصل 2، مقطع اول (موصل 1 قدیم) بود و از شماره یک تا هزار متعلق به اسیران این اردوگاه بود. حشمت گودرزی، که از درجهداران ارتشی بود، شماره یک صلیبسرخ را به خود اختصاص داد. [۶]
مقطع دوم)
مقطع دوم در 12 اسفند 1362 با حضور اسیران عملیات خیبر تأسیس شد، بهایندلیل این مقطع به اردوگاه خیبریها معروف است. اسیران عملیات خیبر تا 1369 با فرازونشیبهای زیادی در این اردوگاه بودند، زیرا این افراد اولین گروهی بودند که داخل خاک عراق اسیر شدند، بههمینخاطر بهمدت یک سال به صلیبسرخ اجازه ندادند که وارد این اردوگاه شود. در زمستان 1363 هیئتی سهنفره ازطرف سازمان ملل برای بازدید از اسیران به عراق آمد و بعداز دیدار این هیئت بود که اندکی از آزار و اذیت اسیران خیبر کاسته شد.
تاریخچه حضور اسیران این مقطعِ اردوگاه به شرح زیر است
گروه اول، اسیرانی بودند که پساز بهاسارتدرآمدن و گذراندن مراحل زندان و بازجوییهای اولیه به اردوگاه منتقل شدند که شامل 1700 نفر از اسیران عملیات خیبر و والفجر 6، از تیپهای مستقل 21 امامرضا(ع) و 15 امامحسن(ع) و لشکرهای 5 نصر خراسان، 27 محمد رسولالله(ص)، 31 عاشورا، 41 ثارالله، ولیعصر(عج)، امامحسین(ع)، علیبنابیطالب(ع)، 25 کربلا و 8 نجف اشرف و اسیران عملیات آفندی عاشورا، گشت و شناسایی در منطقه مهران، گشت و شناسایی در منطقه کوشک و طلائیه و گشت و شناسایی در مناطق متعدد بودند. نمایندگان کمیته بینالمللی صلیبسرخ این گروه از اسیران را پساز چند ماه در تاریخ 05/10/1363 ثبتنام کردند.
گروه دوم، شامل اسیرانی از اردوگاه موصل 1 و عملیاتهای رمضان، والفجر مقدماتی، اسیران شخصی و ... هستند که نامشان در اردوگاههای دیگر ثبت و در سالهای بعد به این اردوگاه منتقل شدند.
یکی از ویژگیهای این مقطع اردوگاه، که آن را متمایز میکند، اسارت اسیران عملیات خیبر بود که بههمراه فرماندهان خود به اسارت درآمدند. حضور حدود پانزده فرمانده جنگ، که در یک اردوگاه با افراد تحتفرمان خود زندانی بودند، موجب شده بود تا آزادگان خیبر همچنان با مدیریت این افراد تصمیم بگیرند و زندگی کنند و این امر انسجامی خاص بین اسیران اردوگاه 2 موصل، موسوم به اردوگاه خیبریها، ایجاد کرده بود. هماهنگی، یکدستی و فعالیتهای فرهنگی و مذهبی، که از همان ابتدا هدفمند برگزار میشد، در این اردوگاه چشمگیر بوده است.
ازآنجاییکه تعداد شایانتوجهی از فرماندهان جنگ و روحانیان در این اردوگاه حضور داشتند، دشمن بعثی همواره برای پیداکردن آنها در تکاپو بود، ازجمله حسن آنجلانی معروف به حاجحسین انجیدنی، فرمانده یکی از تیپهای لشکر 5 نصر، ابطحی، علی اجاقی، علیرضا احمدی، جمشید اردبیلی، مقداد اسکندری، وحید اکرامی، مرتضی بختیاری، بابک بهرامیون، محمود پهلوان، جلال جابریان، محسن جزمی، عباس جعفری، قاسم جعفری، صمد چراندایی، سیاوش حاتمی، محمد حسنزاده، رمضانی، اردشیر روغنی، زنگنه، زهدی، عبدالرضا سرخه، مهدی شریفات، ناصر شهبازی، سعید عباسپور، حسین عموتایی، فرجالله فصیحیرامندی، محمد قاسمخانی، محمد کمایی، حسین گرجی، حسن مفرح، مجید نظری، مهدی وکیلی و ... .[۷]
حوادث و رویدادهای مهم اردوگاه
مقطع اول)
- جداسازی و انتقال چند نفر از اسرا ازجمله دکتر حبیبالله جریری، استاندار سابق سیستانوبلوچستان، و سعید نوذری به خارج از اردوگاه که وضعیتشان تا پایان اسارت نامعلوم بود و احتمالاً در دهه فجر سال 1359 آنها را به شهادت رساندهاند؛
- ضربوشتم وحشیانه اسرا بهدنبال اعتصاب غذای آنها در روزهای اول فروردین 1360؛
- حادثه معروف بلوکزنی در دیماه 1360؛[6]
- انتقال حدود 800 نفر از بچههای مذهبی به اردوگاههای دیگر در 16 شهریور 1360؛
- انتقال یک رادیو از اردوگاه عنبر به این اردوگاه توسط محمدعلی ملتجایی در سال 1360؛[7]
- سوزاندن پای علی بیات، بهبهانه برگزاری کلاس قرآن، در اردیبهشتماه 1360؛
- انتقال سید آزادگان به اردوگاه در 17 اردیبهشت 1361 (پایان اعتصاب بلوکزنی با درایت ایشان)؛
- آتشسوزی یکی از انبارهای داخل اردوگاه در اردیبهشت 1361؛[8]
- ضربوشتم یکی از مجروحان و درگیری در پی اعتراض چند نفر از اسرا به این اقدام در 3 مرداد 1361؛[9]
- برداشتن رادیو از ماشین زباله توسط علی نجفی (معروف به علیفرعون)، با همکاری علیپور در سال 1361؛
- فرار موفق دو نفر از اسرا از اردوگاه در شب عید سال 1362؛[10]
- شهادت یعقوب فاتحآغبلاغ (معروف به خلیل اصلان فاتح) در سال 1362؛
ـ پیداکردن یک رادیو از آزادگان و شکنجهشدن حدود 40 نفر در پاییز 1362؛
و ... .
مقطع دوم)
- آمدن شیخعلی تهرانی و پاسخ کوبنده اسرا به او در ماه مبارک رمضان مصادف با تیرماه 1363؛
- جمعآوری صحنه (سِن) عراقیها و درگیری با آنها که منجر به قطعشدن انگشت حسین شیری شد در سال 1363؛
- انتقال 400 نفر از اسرا به اردوگاه اطفال در سال 1363؛
ـ جداکردن پاسداران از بسیجیها در سال 1363؛
- برگزاری اولین نماز جماعت به پیشنمازی جهان نجفی در اسفند 1363؛
- درستکردن مهر تمثال حضرت امام از پاککن و جوهر خودکار صلیب برای استفاده در روز آزادی[11] در سال 1367؛
- بردن تعدادی از اسرا به عتباتِعالیات و نقاشی جمال محرر از عکس امام روی دشداشه و آویختن آن از غذاخوری حرم حضرت عباس(ع) در سال 1368؛
- اجرای سرود کجایید ای شهیدان خدایی توسط گروه 42نفره در هفته آخر شهریور مصادف با شروع جنگ، در سال 1368؛
و ... .
پاورقی
[1]. ویژه آزادگانی که صلیبسرخ آنها را ثبتنام کرده است.
[2]. این اسیران از کسانی بودند که در ناآرامیهای غرب کشور، اسیر ضدانقلاب شده و به نیروهای بعثی تحویل داده شدند. بعضی از این افراد مانند عطاءالله تاجیک و احمد روزبهانی در اواخر سال 1358 به اسارت دشمن درآمدند.
[3]. از نیروهای ژاندارمری تویسرکان همدان
[4]. این اردوگاه دارای شماره بود و به آن موصل 1 میگفتند، بردند. بعداز مدتی، کمیته صلیبسرخ جهانی براساس موقعیت مکانی نام این اردوگاه را به موصل 2 تغییر داد، اما اردوگاه رمادی از همان ابتدا شماره نداشت و با نام رمادی خوانده میشد، بعدها به لحاظ زمان تشکیلِ اردوگاه، رمادی 1 خوانده شد که هنوز بین اسیران به این نام معروف است. پس از بازدید کمیته صلیبسرخ، با توجه به قرارگیری مکانی، با عنوان رمادی 6 نامگذاری شد.
[5]. معصومه آباد، حلیمه آزموده، شمسی بهرامی، فاطمه ناهیدی
[6]. در اواخر پاییز 1360، فرمانده عراقی، سرهنگ محمد، اسرا را گرد هم آورد و اعلام کرد: «طبق قانون ژنو باید برای ما کارِ بلوكزنی کنید و در ازای آن حقوق بگیرید. از آسایشگاه 9 شروع کردند تا نوبت آسایشگاه 4 شد. اسرای این آسایشگاه به این نتیجه رسیدند که بلوکزدن برای عراقیها جایز نیست و چهبسا از این بلوکها برای سنگرسازی استفاده شود. بنابراین زیر بار بلوکزنی نرفتند. عراقیها درها را بستند و فقط ده دقیقه در روز برای دستشویی درها را باز میکردند. این اعتصاب چهار ماه طول کشید و سرانجام با درایت و مدیریت حاجآقا ابوترابی پایان یافت.[۸]
[7]. حسین فتحی در اردوگاه عنبر با تبانی جمشید نریمانی، که ارشد بود، به بیگاری رفت و دو رادیو از عراقیها برداشت که یکی از این دو رادیو را محمدعلی ملتجایی زیر بغلش جاسازی کرد، بهگونهای که پارچهای روی عصایش انداخته بود و آورد به این اردوگاه که در نهایت در اختیار خلیل فاتح قرار گرفت.[۹]
[8]. در این مدت بچهها به داخل یکی از این انبارها نفوذ کردند و وسایلی ازجمله رادیو از آنجا برداشتند. اما خطای دو نفر از بچهها اوضاع را بههم ریخت؛ یکی به نام محمد نیازی اهل سرپلذهاب و دیگری تهرانی به اسم قدرت هزاوه بود، قدرت نظامی بود و محمد نیازی از بچههای سپاه بود. این دو باهم به انبار رفته بودند؛ معلوم نشد به چه دلیل. وقتی این دو داخل انبار بودند، انبار آتش گرفت. [۱۰]
در این درگیری چند قبضه سلاح، فشنگ، نارنجک، تعدادی رادیو و وسایل دیگر مفقود شد. شهید یعقوب فاتحآغبلاغ (معروف به خلیل اصلان فاتح) برای خلاصی اسرا از شکنجه مسئولیت آتشسوزی و نیز مفقودشدن برخی از وسایل گمشده مانند سلاح را بهعهده گرفت و براثر شکنجه شدید بعثیها به شهادت رسید.
[9]. این درگیری منجر به شهادت دو نفر و مجروحشدن دهپانزده نفر از اسرا شد. یکی از آنها شهید محمد سوری از نیروهای ژاندارمری و اهل تویسرکان همدان بود و دیگری شهید امیر بامیریزاده از اهالی آغاجاری. همچنین حدود دهپانزده روز پساز این حادثه، تعداد پانصد نفر از اسرای ساكن در این محل را به اردوگاه موصل 3 انتقال دادند.
[10]. این افراد محمدرضا عبدی و زاگرس (مجید) میرانی، پساز 27 روز تحمل مشکلات و مشقتهای بسیار، توانستند خود را به ایران برسانند.
[11]. هنگام برگشت از عتبات و تفتیش پسازآن در آسایشگاهها کشف شد.[۱۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ اسکافی، محمدجواد (1393). ص 62
- ↑ شورای علمی دانشنامه آزادگان (1399). ص 345
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص، اردوگاههای اسیران. تهران: پیام آزادگان، ص 158
- ↑ علیدوست، علی (1385)؛ طائفهنوروز، سعید (1384)؛ تاجیک، عطاالله (1404). مصاحبه،
- ↑ شورای علمی دانشنامه آزادگان، آهنگران،محرمعلی؛ بناپور،حمید؛ بیات، علی؛تاجیک، عطاءالله؛ روزبهانی، احمد؛ عابدی، عبدالله؛ علیدوست، علی
- ↑ شورای علمی دانشنامه آزادگان (1399). ص351-352
- ↑ اسکافی، محمدجواد (1393). ص 43-46
- ↑ آرشیو مؤسسه پیام آزادگان،
- ↑ کاشتکار، کاظم (1401). مصاحبه،
- ↑ علیدوست، علی ( 1389). ابر فیاض. تهران: پیام آزادگان. ص 125
- ↑ جمشیدی، حسن (1402). مصاحبه،
فرزانه قلعهقوند