کیمیا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی « '''''مقدمه''''' '''''كیمیا''''' درباره رضا است كه در آغاز جنگ تحمیلی همسرش را به بیمارستان می‌رساند و خود به اسارت دشمن در‌می‌آید. همسر رضا در حین جراحی می‌میرد و شكوه، جراح، فرزند رضا را نجات می‌دهد. پس از گذشت نه سال، رضا از اسارت آزاد می‌شود....» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Kimia Poster.jpg|بندانگشتی|فیلم سینمایی کیمیا]]
'''''كیمیا''''' درباره رضا است كه در آغاز [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]] همسرش را به [[بیمارستان]] می‌رساند و خود به [[اسارت و اسیران|اسارت]] دشمن در‌می‌آید. همسر رضا در حین جراحی می‌میرد و شكوه، جراح، فرزند رضا را نجات می‌دهد. پس از گذشت نه سال، رضا از [[اسارت و اسیران|اسارت]] آزاد می‌شود. حال او در جست‌و‌جوی تنها بازمانده خود، فرزندش، است. كیمیا نزد شكوه در مشهد زندگی می‌كند. مشكل اینجا است كه شكوه به‌طور كامل به كیمیا وابسته است<ref>شورای علمی دانش[[نامه]] آزادگان.(1399).دانشنامه آزادگان: اسیران ایرانی آزاد شده در جنگ عراق علیه ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ پیام آزادگان،</ref>.


'''''مقدمه'''''
== نیز نگاه کنید به ==


'''''كیمیا''''' درباره رضا است كه در آغاز جنگ تحمیلی همسرش را به [[بیمارستان]] می‌رساند و خود به اسارت دشمن در‌می‌آید. همسر رضا در حین جراحی می‌میرد و شكوه، جراح، فرزند رضا را نجات می‌دهد. پس از گذشت نه سال، رضا از اسارت آزاد می‌شود. حال او در جست‌و‌جوی تنها بازمانده خود، فرزندش، است. كیمیا نزد شكوه در مشهد زندگی می‌كند. مشكل اینجا است كه شكوه به‌طور كامل به كیمیا وابسته است.
* [[اسارت در سینما، تئاتر و تلویزیون|اسارت در سينما، تئاتر و تلويزيون]]
* [[اسارت در سینما]]


نیز نگاه کنید به [[اسارت در سینما]]
* [[بوی پیراهن یوسف]]


=== کتابشناسی ===
* [[مردی شبیه باران]]
 
* [[بیداری رویاها]]
* [[نفوذی]]
 
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:کیمیا]]
[[رده:اسارت در سینما]]
[[رده:اسارت در سینما، تئاتر و تلویزیون]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۸

فیلم سینمایی کیمیا

كیمیا درباره رضا است كه در آغاز جنگ تحمیلی همسرش را به بیمارستان می‌رساند و خود به اسارت دشمن در‌می‌آید. همسر رضا در حین جراحی می‌میرد و شكوه، جراح، فرزند رضا را نجات می‌دهد. پس از گذشت نه سال، رضا از اسارت آزاد می‌شود. حال او در جست‌و‌جوی تنها بازمانده خود، فرزندش، است. كیمیا نزد شكوه در مشهد زندگی می‌كند. مشكل اینجا است كه شكوه به‌طور كامل به كیمیا وابسته است[۱].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. شورای علمی دانشنامه آزادگان.(1399).دانشنامه آزادگان: اسیران ایرانی آزاد شده در جنگ عراق علیه ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ پیام آزادگان،