اسارت در سینما، تئاتر و تلویزیون
بازتاب اسارت و آزادگی در آثار سینمایی، نمایشی و تلویزیونی.
ارتش عراق در 31 شهریور 1359 با بهرهمندی كامل از تجهیزات نظامی و با آمادگی عملیاتی مناسب، به ایران حمله كرد. پس از هشت سال جنگ مداوم، قطعنامه 598 در 27 تیرماه 1367 توسط امام خمینی(ره) پذیرفته شد و در 29 مرداد 1367، طرفین آتشبس را پذیرفتند. با شروع جنگ، «سینمای ایران با خلق فیلمهایی كه حاكی از مقاومت مردم مسلمان ایران در مقابل تهاجم وحشیانه دشمن بود، وارد عرصه سینمای جنگ شد و برای اولینبار در تاریخ سینمای ایران، یك ژانر تازه به نام سینمای جنگ پدید آمد.»[۱]
در سالهای آغازین جنگ، آثار هنری زیادی به جنگ و مسائل پیرامون آن پرداختند و این جریان شتاب و رشد چشمگیری به خود گرفت. اما «این حركت روبهرشد، تنها یك دهه پس از جنگ، دچار افول و ركود شد. افت سریع تولید فیلمهای ژانر سینمایی دفاع مقدس، نسبت به دیگر ژانرهای سینمایی در جای خود بسیار قابلتوجه است؛ برای مثال، تولید سیوپنج درصدی (35%) فیلمهای دفاع مقدس در 1377 به دوونیم درصد (5/2%) در 1381 رسید.»[۱]
سینما، تئاتر و تلویزیون رسانههایی بودند كه ظرفیت و بضاعت خوبی برای انعكاس چندوچون جنگ از مقاومت گرفته تا شهادت و بازتاب زشتیها و زیباییهای این پدیده ناخواسته داشتند. بههمینعلت، هنرمندان عرصه تئاتر و تلویزیون و سینما، چه در زمان جنگ و چه پس از آن، در آثارشان به مسائل آشكار و پنهان این پدیده پرداختند. یكی از موضوعات مهم در این بین، اسیران و مسئله اسارت است كه آثار تصویری و نمایشی درخوری با این موضوع تولید شده و این امر همچنان ادامه دارد.
اسارت در سینما
تا به امروز (بهمن 1395) بیش از 40 فیلم سینمایی تولید شده است كه به موضوع اسارت پرداختهاند. شروع جدی و پرداخت به این موضوع، در 1362 با ساخت فیلم بازداشتگاه به كارگردانی كوپال مشكوت شروع شد. این فیلم، كه بازیگرانی همچون جمشید هاشمپور، محمد مطیع، حسین شهاب، ناهید ظفر، بهروز جلیلی، ایرج سرباز، مجید علیزاده، رسول حیدری، امیر معاونزاده و نعمت حقیقی در آن بازی میكنند، داستانی با محوریت اسرا دارد و خلاصه داستان آن به این شرح است:
«اسیران ایرانی در بازداشتگاههای رژیم بعث عراق، تحت فشار و شكنجههای نیروهای بعثی همانند فولاد آبدیده شده و دلاورانه مقاومت میكنند. عدهای از اسرا تصمیم به فرار میگیرند و موفق نیز میشوند. اسرای فراری وقتی به ایران میرسند، بیدرنگ عازم جبهه میشوند تا به جنگ بیامانشان علیه دشمن بعثی ادامه دهند.»[۲]
دیگر فیلمهای سینمایی كه به موضوع اسارت پرداختهاند به شرح ذیل هستند:
اتاق یك (رحیم رحیمیپور، 1363)، اتوبوس شب (كیومرث پوراحمد، 1385)، اخراجیها 2 (مسعود دهنمكی، 1387)، باز باران (محسن محسنینسب، 1372)، بازگشت قهرمان (شاپور قریب، 1369)، بوی پیراهن یوسف (ابراهیم حاتمیكیا، 1375)، بیداری رؤیاها (محمدعلی باشهآهنگر، 1388)، پاتك (علیاصغر شادروان، 1375)، پرنده آهنین (علی شاهحاتمی، 1370)، پرواز از اردوگاه (حسن كاربخش، 1374)، پوتین (عبدالله باكیده، 1371)، خط آتش (سید علی و سید فرید سجادحسینی، 1374)، خرس (خسرو معصومی، 1390)، دستهای خالی (ابوالقاسم طالبی، 1385)، دوئل (احمدرضا درویش، 1382)، دیدار (محمدرضا هنرمند، 1373)، رهایی (رسول صدرعاملی، 1362)، زیر سایه كنار (جواد ارشاد، 1365)، ساعت 25 (مسعود آبپرور، 1385)، شكوه بازگشت (سیروس مقدم، 1371)، عیسی میآید (علی ژكان، 1380)، فرار بزرگ (ناصر محمدی، 1376)، فرار مرگبار (تورج منصوری، 1375)، قاصدك (قاسم جعفری، 1375)، كمین (حمید خیرالدین، 1374)، كیمیا (احمدرضا درویش، 1374)، گارد ویژه (پرویز صبری، 1375)، گیلانه (رخشان بنیاعتماد، محسن عبدالوهاب، 1383)، لانه عقابها (كوپال مشكوت، 1378)، مردی شبیه باران (سعید سهیلی، 1376)، مسافر غریب (یوسف جمادی، 1370)، معصوم (داود توحیدپرست، 1376)، منطقه ممنوع (رضا جعفری، 1374)، نفوذی (احمد كاوری، 1387)، یك قدم تا مرگ (بهروز فرجی، 1378)
از این بین پنج فیلم بوی پیراهن یوسف ، كیمیا، مردی شبیه باران، بیداری رؤیاها و نفوذی از نظر پرداخت و جذب مخاطب ازجمله موفقترینها هستند.
كیمیا درباره رضا است كه در آغاز جنگ تحمیلی همسرش را به بیمارستان میرساند و خود به اسارت دشمن درمیآید. همسر رضا در حین جراحی میمیرد و شكوه، جراح، فرزند رضا را نجات میدهد. پس از گذشت نه سال، رضا از اسارت آزاد میشود. حال او در جستوجوی تنها بازمانده خود، فرزندش، است. كیمیا نزد شكوه در مشهد زندگی میكند. مشكل اینجا است كه شكوه بهطور كامل به كیمیا وابسته است.
مردی شبیه باران درباره فرماندهی به نام منصور است كه به اسارت دشمن درمیآید. قتلی در میان اسرا اتفاق میافتد. اسرا به منصور مظنون هستند، اما او توان دفاع از خویش را ندارد. یكی از اسرا تصمیم به قتل او میگیرد و همسرش، كه به اسارت درآمده است، یك تنه به دفاع از او برمیخیزد.
بیداری رؤیاها درباره رخشانه است كه در سالهای جوانی ازدواج كرده و صاحب پسری شده است. پس از مدتی خبر شهادت همسرش به او میرسد. او بهناچار در اثر فشار خانواده به عقد شوهرش درمیآید. پس از سالها شوهرش از اسارت بازمیگردد.
نفوذی درباره فریدون كیانفر است كه همراه عدهای دیگر از اسیران جنگی به ایران بازمیگردد. دو نفر از نیروهای اطلاعاتی او را بهعلت اینكه مشهور به جاسوسی، پیوستن به منافقین و نقش داشتن در شهادت عدهای از اسیران ایرانی بوده بازداشت میكنند.
جدای از فیلمهای سینمایی، فیلمهای كوتاه زیادی با موضوع اسارت ساخته شده است كه برخی از شاخصترین آنها تولدی دیگر (هوشنگ پاكروان)، حلبچه رعد دوردست (بزرگمهر رفیعا)، رباعی كوچه (حمید قاسمزادگان)، روایت رزم (فرامرز ناصری) نام دارند. نكتهای كه دراینبین حائز اهمیت است اینكه از زمان تبادل انبوه اسیران ایران و عراق در 26 مرداد 1369، ساخت آثار سینمایی مرتبط با اسرا شتاب بیشتری گرفت؛ نیمی از آثار سینمایی از ابتدا تا به امروز در سالهای 1369 تا 1379 تولید شد و بهتدریج كاهش چشمگیری پیدا كرد تا جایی كه حتی در برخی از سالهای دهه 1380 (1381، 1384، 1385، 1389) هیچ فیلمی در این زمینه تولید نشد.
اسارت در تئاتر
ذات درام كنش و عمل است و ازطرفی جنگ با كشمكش و درگیری عجین است و ظرفیت بالایی برای درام شدن دارد. اما خود كارزار جنگ، تنها عمل جنگی، باعث درام نمیشود. ظرفیت دیگری هم در جنگ وجود دارد و آن حالت جنگی است كه شاید جنگ به شكل مستقیم و بهصورت توپ و تانك و خمپاره حضور نداشته باشد، اما باعث شكلگیری درام شود.
«نوشتن نمایشنامههای عمل جنگی تنها پردازش ممكن انگیزه جنگ در تئاتر نیست. طرح سؤال از زاویه پدیده نظامی، بدون شك مقابله با نقطهنظر دیگری را ایجاب میكند كه جنگ را محدود به میدان جنگ نمیدارد، بلكه با آن مثل سمپتوم یا بیماری پیكر اجتماع و حتی پیكر انسان برخورد میكند. اندیشیدن به جنگ همچون عمل نیست؛ یعنی مانند كشمكش یا نبردی كه گروههای متشكل را به دور یك مخاصمه متمركز میكند، بلكه مثل حالت است.حالت جنگی بهعنوان موضوع نمایشنامهنویسی، بیان فصیحی از انگیزههای اجتماعی و حیاتی، سیاسی و فردی را ایجاب میكند؛ چیزی كه ضرورتاً متضمن چشمپوشی از حماسه و بازگشت به مقولههای مهم فرم دراماتیك، و بهخصوص عمل ارگانیك و پرسناژی كه بهعنوان ذات شخصی و روانشناختی منظور شده، نیست.»[۳] .
پدیده جنگ برای درامنویسان از اهمیت بالایی برخوردار است؛ تا جایی كه از اولین درامها تا نمایشنامههای مدرن و معاصر هم به این موضوع پرداختهاند. از نمایشنامه ایرانیان كه اشیل در 472 قبل از میلاد نوشته و آنتیگونه سوفوكل، زنان تروآ و ایفیژنی اوریپید و لسیسترا آریستوفان تا مكبث، هملت، اتلّلو، هنری پنجم و ریچارد سومِ شكسپیر و ننه دلاور و فرزندان او، مادر، دایره گچی قفقازی، تفنگهای خانم كارار، محاكمه ژاندارك در روآن، اپرای دوپولی، محاكمه لوكولوس و آدم آدم استِ برشت و پیكنیك در میدان جنگ و گوئرنیكا آرابال و بیرون پشت درِ بورشرت، قضیه رابرت اوپنهایمرِ كیپهارت، صفحه اولِ رابرت نیكولز و صلح كبیرِ ادوارد باند.تئاتر عرصه تجربه و خلاقیت است. «هریك از چهرههای تجربی، امكانات تئاتر را بهعنوان یك هنر، گسترش دادهاند و برای هریك از آنها تجربه معنایی متفاوت داشته است.»[۴] .
دراینبین، پدیده جنگ و به تبع آن اسارت هم امكانات خوبی را در اختیار اصحاب تئاتر قرار داده است. در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، نمایشنامههای متعددی تولید و نمایشهای چشمگیری در حوزه جنگ به روی صحنه رفت. در اردوگاهها و بازداشتگاههای اسرا، خود اسرا با حداقل امكانات و به شكل خلاقانهای نمایشهایی را به مناسبتهایی تمرین و در شرایط سخت اجرا میكردند كه نمایش نماز در اسارتِ احمد یوسفی به بخشی از زندگی اسرا در اسارت میپردازد. نمایشنامههای معتنابهی در این زمینه به چاپ رسیدهاند كه بهخاطر مانایی، منابع ارزشمندی در این حوزه محسوب میشوند. متون نمایشی كه با موضوع اسارت تا به امروز چاپ شدهاند، به شرح ذیلاند: خدای عشق (محمد احمدی، 1373)، صبح صادق (محمدرضا برمایون، 1375)، فرودگاه (مرتضی داریوندنژاد، 1375)، از بینامیهای عشق (محمدرضا آریانفر، 1376)، آینه، وقت آفتاب (سعید تشكری، 1377)، ماهِ لبریخته (محمدرضا آریانفر، 1377)، دغدغههای پرچین چهار زبل و رمزورازهای دورودراز نیمهشب (مهرداد رایانی مخصوص، 1379)، مجلس گل (سید مهدی شجاعی، 1379)، مهمان سرزمین خواب (چیستا یثربی، 1379)، برگریزان (سیروس همتی، 1383)، زنگ خاطرات نرگس (سید حسین فداییحسین، 1383)، حلقه مفقوده (سید حسین فداییحسین، 1384)، چهارمین نامه (جمشید خانیان، 1384)، فصل صبوری (محمد خراطزاده، 1384)، معلمی به نام صفر (سید حسین فداییحسین، 1384)، بلوطهای تلخ (شهرام كرمی، 1387)، اتوبان سكوت (شهرام كرمی، 1388)، خط سرخ (حمیدرضا نعیمی، 1388)، تخت برزخ (سید مجتبی حسینی كفشدار، 1393).
همه این نمایشنامهها بهوسیله كارگردانهای مختلف از سراسر كشور روی صحنه رفته و اكثراً در جشنوارههای تئاتر دفاع مقدس حضور داشتهاند. جدای از این اجراها، نمایشهایی با موضوع اسارت بهوسیله كارگردانانی اجرا شدهاند كه از آن میان میتوان به نمایشهای ذیل اشاره كرد: نماز در اسارت (احمد یوسفی)، از خرما تا زیتون (ایرج افشاریاصل)، چرخ هشتم (علیرضا حنیفی)، ناگهان پنجره سرد (افسانه هنرور)، ماهی سرخ سیب گل (محمدحسین طهماسبی)، لاله كوهستان (پرویز عرب)، آرزو (حسین رستمیان)، زیتون (بهمن حسینمحمد)، فانوس دهكده (سید محمد سیدیفر)، حدیث وصال (قدیرعلی تركزهرایی)، وداع در غربت (روحالله صفایی)، هاد (علیرضا پوربزرگ)، صفیه (مجید عزیزی)، همیشه ماندگار (حسن باستانی)، مردی دیگر (محمدمهدی حاتمی)، توفان روح (حسین پارسایی)، اسم من رحیمه (علی دلپیشه)، مقتل (نیر غایبزاده)، تولد یك ستاره (جواد ایزددوست)، چراغها را خاموش نكنید (هومن برقنورد)، خاكستری (الهام فتاحی)، كاكوتی (مهدی مرعشی)، نقطه، تهخط (مالك سراج)، به موازات (امین آبان)، آرزویم آرزوست (محمدرضا عطاییفر).
از این بین، نمایشنامههای مهمان سرزمین خواب، چهارمین نامه و اسم من رحیمه به جهت نگاه نو و جذابیتهای متنی، اجراهای مختلفی در سراسر كشور داشته و در جشنوارههای مختلف تئاتر جوایزی را به خود اختصاص دادهاند:
مهمان سرزمین خواب درباره یونس، عكاس جنگ، است كه خانواده او گمان میكنند اسیر شده است. او در اثر انفجار، حافظه خود را از دست داده است. پس از جستوجوهای فراوان، او را در بیمارستانی پیدا میكنند و همسرش سارا، كه بازیگر تئاتر است، با بازآفرینی خاطرات و موضوعهای عكسهایش، یونس خاطراتش را به یاد میآورد.
چهارمین نامه درباره قاسم است كه به جنگ رفته و نامهای كه خورشید، نامزد او، برایش نوشته، خوانده میشود. او شهید شده است، اما مادرش بر این باور است كه او زنده است. جنگ تمام میشود و با بازگشت اسرا، مادر بر این اعتقاد است كه او اسیر بوده و همراه اسرا به خانه بازخواهد گشت. در نهایت خورشید هم به این باور میرسد كه قاسم اسیر است. اسم من رحیمه درباره رحیم و حبیب، دوست دوران كودكی اوست. آن دو در جریان جنگ، برای انفجار پلی مأموریت میگیرند. رحیم پس از منفجر كردن پل، اسیر و حبیب زخمی میشود. رحیم در اسارت دشمن است و همه گمان میكنند كه حبیب پل را منفجر كرده و او را قهرمان میدانند.
اسارت در تلویزیون
جدای از اكثر فیلمهای سینمایی و كوتاهی كه در تلویزیون به نمایش درآمدهاند، فیلمهای اربعین، جایی برای زندگی، آتش در خرمن، همه فرزندان من، لانه عقابها، گل و تگرگ و بچههای شهر خرم (انیمیشن) نیز از رسانه ملی پخش شدهاند. در ضمن سریالهایی هم به این موضوع پرداختهاند كه شاخصترین آنها سریالهای دولت مخفی، بازگشت پرستوها، نبردی دیگر و قفسی برای پرواز است.علاوهبر فیلم و سریالهای مزبور، چند فیلم به شكل مستند و مصاحبهمحور تولید شده است ازجمله اسرای ایرانی در عراق، اسرای جنگ، اسرای عراقی (دو عنوان) و سه برنامهای كه با عنوان اسرای ایرانی در عراق در 1365 در بغداد تولید شد، حائز اهمیت هستند[۵].
نیز نگاه کنید به
كتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ تیموری، عباس (1385). نگاهی اجمالی به دفاع مقدس. تهران: سخنگستر.
- ↑ امید، جمال (1371)، فرهنگ فیلمهای سینمای ایران، ج 3. تهران: تصویر.
- ↑ لسكو، داوید (1383). هنر نمایشنویسی جنگ. ترجمه نادعلی همدانی، تهران: قطره.
- ↑ اِوَنز، جیمز روز (1376). تئاتر تجربی، ترجمه مصطفی اسلامیه، تهران: سروش.
- ↑ آرشیو مركزی صدا و سیما.
ایرج افشاریاصل