تنبیه و شکنجه های روحی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←قطع آب) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== '''[[تنبیه قطع آب|قطع آب]]''' == | == '''[[تنبیه قطع آب|قطع آب]]''' == | ||
عراقیها برای تحت فشار قرار دادن [[اسرا]]، اقدام به قطع [[آب]] اردوگاهها میکردند که تا مدتها از جریان [[آب]] خبری نبود و به وضعیت بهداشتی اسفناکی منجر میشد و [[آب]] شرب را ازطریق تانکر و بهصورت سهمیهبندی بین اسرا تقسیم میکردند. | عراقیها برای تحت فشار قرار دادن [[اسرا]]، اقدام به قطع [[آب]] اردوگاهها میکردند که تا مدتها از جریان [[آب]] خبری نبود و به [[امکانات بهداشتی|وضعیت بهداشتی]] اسفناکی منجر میشد و [[آب]] شرب را ازطریق تانکر و بهصورت سهمیهبندی بین [[اسرا]] تقسیم میکردند. | ||
== '''[[تشنه و گرسنه نگه داشتن اسرا|تشنه و گرسنه نگه داشتن]]''' == | == '''[[تشنه و گرسنه نگه داشتن اسرا|تشنه و گرسنه نگه داشتن]]''' == | ||
برخلاف مقررات بینالمللی (مواد 26 تا 27 و مواد 129 الی 131 کنوانسیون سوم ژنو)، اسیران جنگی ایرانی در طول دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] خود طعم تشنگی و گرسنگی مفرط را چشیدهاند. ابتدای [[اسارت و اسیران|اسارت]] تا مدت زیادی هیچگاه عطش از میان نمیرفت. عراقیها گاهی با بهانههایی آب موجود در آسایشگاه را با ریختن مواد شوینده و خارج کردن مواد غذایی و بستن درها، تا چند روز [[اسرا]] را در وضعیت دشواری قرار میدادند. <blockquote>«سرباز عراقی در قمقمه را باز کرد و به سرگرد بعثی داد، مقدار کمی [[آب]] ریخت روی سرم، طوریکه سردی [[آب]] را حس کردم. نگاهم به دستش بود که [[آب]] قمقمه را در مقابل زبان عطشزدهام به زمین ریخت.» <ref>حسینیپور، سید ناصر (1395). [[پایی که جا ماند]]. چاپ 58، تهران: سوره مهر،ص.80 و367.</ref> </blockquote> | برخلاف مقررات بینالمللی (مواد 26 تا 27 و مواد 129 الی 131 کنوانسیون سوم ژنو)، [[اسیران جنگ|اسیران جنگی ایرانی]] در طول دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] خود طعم تشنگی و گرسنگی مفرط را چشیدهاند. ابتدای [[اسارت و اسیران|اسارت]] تا مدت زیادی هیچگاه عطش از میان نمیرفت. عراقیها گاهی با بهانههایی [[آب]] موجود در آسایشگاه را با ریختن مواد شوینده و خارج کردن مواد غذایی و بستن درها، تا چند روز [[اسرا]] را در وضعیت دشواری قرار میدادند. <blockquote>«سرباز عراقی در قمقمه را باز کرد و به سرگرد بعثی داد، مقدار کمی [[آب]] ریخت روی سرم، طوریکه سردی [[آب]] را حس کردم. نگاهم به دستش بود که [[آب]] قمقمه را در مقابل زبان عطشزدهام به زمین ریخت.» <ref>حسینیپور، سید ناصر (1395). [[پایی که جا ماند]]. چاپ 58، تهران: سوره مهر،ص.80 و367.</ref> </blockquote> | ||
== '''[[آینده مبهم و تهدید به قتل اسرا|آینده مبهم و تهدید به قتل]]''' == | == '''[[آینده مبهم و تهدید به قتل اسرا|آینده مبهم و تهدید به قتل]]''' == | ||
تهدیدهای پیدرپی برای کلیه [[اسرا]] در ابتدای [[اسارت و اسیران|اسارت]] و همچنین تهدید به قتل و [[شکنجه در اسارت|شکنجه]] [[اسرای مفقود|مفقودین]] و انداختن در [[زندان انفرادی]]، آینده کاملاً مبهمی را برای اسرای ایرانی درست کرده بود که فشار روحی شدیدی بر روح و روان آزادگان برجا میگذاشت. | تهدیدهای پیدرپی برای کلیه [[اسرا]] در ابتدای [[اسارت و اسیران|اسارت]] و همچنین تهدید به قتل و [[شکنجه در اسارت|شکنجه]] [[اسرای مفقود|مفقودین]] و انداختن در [[زندان انفرادی]]، آینده کاملاً مبهمی را برای [[اسرا|اسرای ایرانی]] درست کرده بود که فشار روحی شدیدی بر روح و روان آزادگان برجا میگذاشت. | ||
== '''[[شکنجه افراد شاخص و قابل احترام بین اسرا]]''' == | == '''[[شکنجه افراد شاخص و قابل احترام بین اسرا]]''' == | ||
افراد شاخص و مورد احترام مانند روحانیان، فرماندهان، افسران و خلبانان یا پیرمردانی را که در میان [[اسرا]] از احترام برخوردار بودند، گاهی جلوی چشمان بقیه شکنجه میکردند و حتی گاهی آنها را از هرگونه ارتباط تحریم میکردند و اگر کسی ارتباط میگرفت، او را بهشدت اذیت میکردند<ref name=":1" /> . | افراد شاخص و مورد احترام مانند روحانیان، فرماندهان، افسران و خلبانان یا پیرمردانی را که در میان [[اسرا]] از احترام برخوردار بودند، گاهی جلوی چشمان بقیه [[شکنجه]] میکردند و حتی گاهی آنها را از هرگونه ارتباط تحریم میکردند و اگر کسی ارتباط میگرفت، او را بهشدت اذیت میکردند<ref name=":1" /> . | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۴۳
اقدامات سربازان و مأمورین عراقی به صورت ضربات روحی و روانی، باعث درد و رنج فراوان اسرای ایرانی میشد. این اقدامات بدون هیچگونه محدودیتی با ابزاری و هر اقدامی که براساس سلیقه شخصی سربازان بعثی برای اذیت اسرا مطلوب بود اعمال میشد. انواع تنبیه و شکنجه های روحی اسرا به شرح زیر است:
ممانعت از انجام فرایض دینی
در اردوگاهها، کلیه فعالیتهای دینی ممنوع بود، حتی فرایض دینی و علیرغم عدم تصریح به ممنوعیت آن، هر اسیری که مقید به انجام فرایض دینی بود و عراقیها او را مشاهده میکردند (چون قاطبه آزادگان مقید به امور شرعی و دینی بودند ولی در مرأی و منظر عراقیها نبودند)، به بهانههای دیگر تنبیه میشدند. البته عراقیها برای نماز خواندن مشكلی ایجاد نمیكردند؛ بیشتر با عبادتهایی كه دستهجمعی بود مخالفت میكردند.
پخش ترانههای مستهجن از بلندگوها در اردوگاه
بلندگوهای بزرگی در اردوگاهها و نیز بلندگوهای کوچکی در داخل آسایشگاه تعبیه شده بود که صبح تا شب و گاهی تا نصف شب ترانههای عربی و فارسی با صدای دلخراش پخش میکردند که بسیار منزجرکننده بود[۱].
اجبار اسرا به دادن شعار علیه مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران
از ابتدا تا آخر اسارت، عراقیها با بهانههای که داشتند، از اسرا درخواست داشتند که به رهبران انقلاب اهانت بشود، كه با وجودِ تنبیهات و شکنجههای سخت، کمتر موفق میشدند و اسرا بهشدت در مقابل خواسته آنها مقاومت میکردند.
«او زیر ضربات سنگین شکنجه و کابل، که تا سرحد شکستن استخوانهای دستها و فک او رسید، به عراقیها گفت: من هرگز به امام خمینی توهین نمیکنم، حتی اگر من را بکشید و اگر امام را ببینم، از پاهایش تا عمامهاش را میبوسم و جلوی پاهایش حاضرم جان بدهم.»[۲]
اجبار اسرا به کتک زدن یکدیگر
مأموران بعثی اسرا را وادار میکردند همدیگر را کتک بزنند و اگر کسی استنکاف میورزید، بهشدت تنبیه میشد.
قطع آب
عراقیها برای تحت فشار قرار دادن اسرا، اقدام به قطع آب اردوگاهها میکردند که تا مدتها از جریان آب خبری نبود و به وضعیت بهداشتی اسفناکی منجر میشد و آب شرب را ازطریق تانکر و بهصورت سهمیهبندی بین اسرا تقسیم میکردند.
تشنه و گرسنه نگه داشتن
برخلاف مقررات بینالمللی (مواد 26 تا 27 و مواد 129 الی 131 کنوانسیون سوم ژنو)، اسیران جنگی ایرانی در طول دوران اسارت خود طعم تشنگی و گرسنگی مفرط را چشیدهاند. ابتدای اسارت تا مدت زیادی هیچگاه عطش از میان نمیرفت. عراقیها گاهی با بهانههایی آب موجود در آسایشگاه را با ریختن مواد شوینده و خارج کردن مواد غذایی و بستن درها، تا چند روز اسرا را در وضعیت دشواری قرار میدادند.
«سرباز عراقی در قمقمه را باز کرد و به سرگرد بعثی داد، مقدار کمی آب ریخت روی سرم، طوریکه سردی آب را حس کردم. نگاهم به دستش بود که آب قمقمه را در مقابل زبان عطشزدهام به زمین ریخت.» [۳]
آینده مبهم و تهدید به قتل
تهدیدهای پیدرپی برای کلیه اسرا در ابتدای اسارت و همچنین تهدید به قتل و شکنجه مفقودین و انداختن در زندان انفرادی، آینده کاملاً مبهمی را برای اسرای ایرانی درست کرده بود که فشار روحی شدیدی بر روح و روان آزادگان برجا میگذاشت.
شکنجه افراد شاخص و قابل احترام بین اسرا
افراد شاخص و مورد احترام مانند روحانیان، فرماندهان، افسران و خلبانان یا پیرمردانی را که در میان اسرا از احترام برخوردار بودند، گاهی جلوی چشمان بقیه شکنجه میکردند و حتی گاهی آنها را از هرگونه ارتباط تحریم میکردند و اگر کسی ارتباط میگرفت، او را بهشدت اذیت میکردند[۱] .
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ داعی. علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسولیت بینالملل. تهران: پیام آزادگان،ص.90-92.
- ↑ عبدالهی، سرافراز (1393). زخم عشق. تهران: پیام آزادگان،ص.134.
- ↑ حسینیپور، سید ناصر (1395). پایی که جا ماند. چاپ 58، تهران: سوره مهر،ص.80 و367.
مراد شفیعی