تبلیغات منافقین برای جذب اسرا در اسارت: تفاوت میان نسخهها
A-hamidian (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی « ===راهاندازی تبلیغات و زمینهسازی برای جذب افراد به سازمان=== پس از برقراری آتشبس میان ایران و عراق، اسرا امیدوار شدند اندکی پس از آتشبس، به وطن بازخواهند گشت. تب بازگشت تا یکی دو ماه پس از آتشبس ادامه داشت، ولی با بهانهگیریهای دولت ب...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[منافقین]] خیلی زیاد باعث رنج و آزار [[اسرا]] بودند. در شناسایی نیروهای نظامی و روحانیون(← [[روحانیت]]) دست داشتند و با انتشار اخبار دروغ در [[اردوگاه]] فشار روحی زیادی به اسرا وارد میکردند.[https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%AE%D9%84%D9%82_(%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86) مجاهدین خلق] به معنای واقعی چهره نفاق و خیانت به مملکت هستند. روزگاری در ایران مشغول کشتار بودند و بعد هم به دشمنترین دشمن ایران در تاریخ پیوستند. [[منافقین]] خیلی زیاد باعث رنج و آزار [[اسرا]] بودند. در شناسایی نیروهای نظامی و روحانیون دست داشتند و با انتشار اخبار دروغ در اردوگاه فشار روحی زیادی به [[اسرا]] وارد میکردند. تلاشهای زیادی میکردند تا از اسرا برای [[منافقین]] یارگیری کنند. اما همانطور که میبینیم از بین چهل هزار اسیر، جمعی بالغ بر پانصد نفر جذب [[منافقین]] شدند. آن هم بیشتر افرادی بودند که سن و سال کمی داشتند یا بر اثر [[شکنجه در اسارت|شکنجه]]<nowiki/>ها اذیت شده بودند. این افراد تصور میکردند که با پیوستن به [[منافقین]] آزاد خواهند شد. البته برخی از این افراد پس از مدتی پشیمان شدند و بین [[اسرا]] بازمیگشتند و حتی به ایران هم بازگشتند.<ref>پرتو، فتح اله(1402). مصاحبه. قابل بازیابی از[https://www.ibna.ir/fa/longint/344859/%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86%D8%AF https://www.ibna.ir/fa/]</ref> | |||
== راهاندازی تبلیغات و زمینهسازی برای جذب افراد به سازمان == | |||
پس از برقراری آتشبس میان ایران و عراق، [[اسرا]] امیدوار شدند اندکی پس از آتشبس، به وطن بازخواهند گشت. تب بازگشت تا یکی دو ماه پس از آتشبس ادامه داشت، ولی با بهانهگیریهای دولت بعثی، این تب آرامآرام فروکش کرد و افق آزادی و بازگشت به ایران غبارآلود شد. به درازا کشیدن مذاکرات نمایندگان دو کشور و بینتیجه بودن این مذاکرات، در کنار اقدامات عوامل بعثی در اردوگاهها ازقبیل کاهش سهمیه لباس، بیکیفیت شدن غذا، قطع مکرر | پس از برقراری آتشبس میان ایران و عراق، [[اسرا]] امیدوار شدند اندکی پس از آتشبس، به وطن بازخواهند گشت. تب بازگشت تا یکی دو ماه پس از آتشبس ادامه داشت، ولی با بهانهگیریهای دولت بعثی، این تب آرامآرام فروکش کرد و افق آزادی و بازگشت به ایران غبارآلود شد. به درازا کشیدن مذاکرات نمایندگان دو کشور و بینتیجه بودن این مذاکرات، در کنار اقدامات عوامل بعثی در اردوگاهها ازقبیل کاهش سهمیه لباس، بیکیفیت شدن غذا، قطع مکرر [[آب]]، محدود شدن دیدار اعضای کمیته بینالمللی [[صلیب سرخ]] و بهوجود آمدن اختلال در روند ارسال و دریافت نامهها، که تنها وسیله ارتباطی آزادگان با خانوادههای خود بودند، شرایط را بیش از پیش سختتر میکرد. | ||
رهبران و برنامهریزان سیاسی و فرهنگی اسرا تلاش کردند تا در آن شرایط دشوار، روحیه اسرا حفظ شود، ولی اقدامات بعثیها و سازمان مجاهدین خلق بهگونهای برنامهریزی شده بود که در آن فضای غبارآلود، آینده را برای آنان تیره و تار جلوه دهند و با فشار سنگینی که از حیث مادی و معنوی وارد میکردند، زمینه را برای شکستن [[مقاومت]] اسرا و پیوستن آنها به سازمان فراهم كنند. علاوهبر رسانههای دولت عراق، که مدام بر طبل تبلیغات مسموم خود علیه ایران میکوبیدند، رسانههای سازمان نیز وارد عمل شدند و خط القای نومیدی و تخریب روحیه را دنبال کردند. صداوسیمای مجاهد که از عراق پخش میشد و روزنامه مجاهد که به اردوگاهها فرستاده میشد اگرچه در یک برنامهریزی کلی خطابشان مردم ایران بود، ولی در تحلیل سازمان، اسرا با توجه به شرایط خاصی که داشتند، میتوانستند بیش از بقیه مخاطبان تأثیر بپذیرند. | رهبران و برنامهریزان سیاسی و فرهنگی [[اسرا]] تلاش کردند تا در آن شرایط دشوار، روحیه اسرا حفظ شود، ولی اقدامات بعثیها و [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%AE%D9%84%D9%82_(%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86) سازمان مجاهدین خلق] بهگونهای برنامهریزی شده بود که در آن فضای غبارآلود، آینده را برای آنان تیره و تار جلوه دهند و با فشار سنگینی که از حیث مادی و معنوی وارد میکردند، زمینه را برای شکستن [[مقاومت]] اسرا و پیوستن آنها به سازمان فراهم كنند. علاوهبر رسانههای دولت عراق، که مدام بر طبل تبلیغات مسموم خود علیه ایران میکوبیدند، رسانههای سازمان نیز وارد عمل شدند و خط القای نومیدی و تخریب روحیه را دنبال کردند. صداوسیمای مجاهد که از عراق پخش میشد و روزنامه مجاهد که به اردوگاهها فرستاده میشد اگرچه در یک برنامهریزی کلی خطابشان مردم ایران بود، ولی در تحلیل سازمان، [[اسرا]] با توجه به شرایط خاصی که داشتند، میتوانستند بیش از بقیه مخاطبان تأثیر بپذیرند. | ||
در کنار هجمه رسانهای بعثیها و سازمان مجاهدین خلق، عناصر وابسته به سازمان نیز در بعضی اردوگاهها با شناسایی افراد کمسواد و ضعیفالنفس و خسته تلاش میکردند خط تخریب و القای ناامیدی را تقویت، و اینگونه افراد را به پیوستن به سازمان ترغیب كنند. | در کنار هجمه رسانهای بعثیها و سازمان مجاهدین خلق، عناصر وابسته به سازمان نیز در بعضی اردوگاهها با شناسایی افراد کمسواد و ضعیفالنفس و خسته تلاش میکردند خط تخریب و القای ناامیدی را تقویت، و اینگونه افراد را به پیوستن به سازمان ترغیب كنند. | ||
در آخر نیز مهدی ابریشمچی بهعنوان نفر دوم سازمان، به همراه تعدادی از همقطاران خود و در معیت افسران اطلاعاتی ارتش صدام، به بعضی از اردوگاهها آمدند و از اسرا دعوت کردند که به آنان بپیوندند. در '''اردوگاههای موصل، الانبار، تکریت و رمادی''' ( ← [[اردوگاه]] ) به محض ظاهر شدن ابریشمچی و همراهان، شعارهای تندی علیه سازمان داده شد و آنان مجبور شدند خود را از انظار عمومی مخفی کنند. ماحصل همه اقدامات بعثیها و سازمان، پیوستن تعداد اندکی از افراد به سازمان مجاهدین خلق بود که آنها هم پس از مدتی، پشیمان میشدند و درخواست بازگشت میکردند. به گفته تعدادی از این افراد، اقدام آنها در پیوستن به سازمان، قبول ایدئولوژی آن نبود، بلکه تنها میخواستند خود را از شرایط طاقتفرسای اسارت در اردوگاهها نجات دهند | در آخر نیز [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%85%E2%80%8C%DA%86%DB%8C مهدی ابریشمچی] بهعنوان نفر دوم سازمان، به همراه تعدادی از همقطاران خود و در معیت افسران اطلاعاتی ارتش صدام، به بعضی از اردوگاهها آمدند و از [[اسرا]] دعوت کردند که به آنان بپیوندند. در '''اردوگاههای موصل، الانبار، تکریت و رمادی''' ( ← [[اردوگاه]] ) به محض ظاهر شدن [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%85%E2%80%8C%DA%86%DB%8C ابریشمچی] و همراهان، شعارهای تندی علیه سازمان داده شد و آنان مجبور شدند خود را از انظار عمومی مخفی کنند. ماحصل همه اقدامات بعثیها و سازمان، پیوستن تعداد اندکی از افراد به [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%85%E2%80%8C%DA%86%DB%8C سازمان مجاهدین خلق] بود که آنها هم پس از مدتی، پشیمان میشدند و درخواست بازگشت میکردند. به گفته تعدادی از این افراد، اقدام آنها در پیوستن به سازمان، قبول ایدئولوژی آن نبود، بلکه تنها میخواستند خود را از شرایط طاقتفرسای [[اسارت و اسیران|اسارت]] در اردوگاهها نجات دهند<ref>خرمی، مسعود (1389). [[ما هشت نفر]]. تهران: [https://www.mfpa.ir/fa/library پیام آزادگان].</ref> <ref>ایروانی، حجت (1372). هوای [[اسارت و اسیران|اسارت]]. ج1، خاطرات [[اسارت و اسیران|اسارت]] آزادگان استان فارس، تهران: [https://hozehonari.ir/ حوزه هنری]</ref> <ref>زاغیان، اصغر (1389). [[دوازدهمین اردوگاه(کتاب)|دوازدهمین اردوگاه]]. تهران: [https://www.mfpa.ir/fa/library پیام آزادگان].</ref> <ref>عبدالهی، سرافراز (1393). خاطرات [[اسارت و اسیران|اسارت]]، [[زخم عشق(کتاب)|زخم عشق]]. تهران: [https://www.mfpa.ir/fa/library پیام آزادگان]</ref> <ref>دهنمکی، مسعود؛ قاسمخان، محمد؛ موسوی، مهدی، هاتفی، ایرج، ملکی، بهرام (1375). [[مقاومت]] در [[اسارت و اسیران|اسارت]]، [[خاکریز پنهان]] (4)، دفتر سوم، گروه تحقیق و نویسندگان دفتر پژوهش و انتشارات</ref>. | ||
== نیز نگاه کنید به == | |||
* [[منافقین]] | |||
* [[اردوگاه]] | |||
* [[جاسوسی]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references />بیژن کیانی شاهوندی | |||
[[رده:تبلیغات منافقین برای جذب اسرا در اسارت]] | |||
[[رده:منافقین]] | |||
[[رده:اسارت و اسیران]] | |||
[[رده:اسرا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۸
منافقین خیلی زیاد باعث رنج و آزار اسرا بودند. در شناسایی نیروهای نظامی و روحانیون(← روحانیت) دست داشتند و با انتشار اخبار دروغ در اردوگاه فشار روحی زیادی به اسرا وارد میکردند.مجاهدین خلق به معنای واقعی چهره نفاق و خیانت به مملکت هستند. روزگاری در ایران مشغول کشتار بودند و بعد هم به دشمنترین دشمن ایران در تاریخ پیوستند. منافقین خیلی زیاد باعث رنج و آزار اسرا بودند. در شناسایی نیروهای نظامی و روحانیون دست داشتند و با انتشار اخبار دروغ در اردوگاه فشار روحی زیادی به اسرا وارد میکردند. تلاشهای زیادی میکردند تا از اسرا برای منافقین یارگیری کنند. اما همانطور که میبینیم از بین چهل هزار اسیر، جمعی بالغ بر پانصد نفر جذب منافقین شدند. آن هم بیشتر افرادی بودند که سن و سال کمی داشتند یا بر اثر شکنجهها اذیت شده بودند. این افراد تصور میکردند که با پیوستن به منافقین آزاد خواهند شد. البته برخی از این افراد پس از مدتی پشیمان شدند و بین اسرا بازمیگشتند و حتی به ایران هم بازگشتند.[۱]
راهاندازی تبلیغات و زمینهسازی برای جذب افراد به سازمان
پس از برقراری آتشبس میان ایران و عراق، اسرا امیدوار شدند اندکی پس از آتشبس، به وطن بازخواهند گشت. تب بازگشت تا یکی دو ماه پس از آتشبس ادامه داشت، ولی با بهانهگیریهای دولت بعثی، این تب آرامآرام فروکش کرد و افق آزادی و بازگشت به ایران غبارآلود شد. به درازا کشیدن مذاکرات نمایندگان دو کشور و بینتیجه بودن این مذاکرات، در کنار اقدامات عوامل بعثی در اردوگاهها ازقبیل کاهش سهمیه لباس، بیکیفیت شدن غذا، قطع مکرر آب، محدود شدن دیدار اعضای کمیته بینالمللی صلیب سرخ و بهوجود آمدن اختلال در روند ارسال و دریافت نامهها، که تنها وسیله ارتباطی آزادگان با خانوادههای خود بودند، شرایط را بیش از پیش سختتر میکرد.
رهبران و برنامهریزان سیاسی و فرهنگی اسرا تلاش کردند تا در آن شرایط دشوار، روحیه اسرا حفظ شود، ولی اقدامات بعثیها و سازمان مجاهدین خلق بهگونهای برنامهریزی شده بود که در آن فضای غبارآلود، آینده را برای آنان تیره و تار جلوه دهند و با فشار سنگینی که از حیث مادی و معنوی وارد میکردند، زمینه را برای شکستن مقاومت اسرا و پیوستن آنها به سازمان فراهم كنند. علاوهبر رسانههای دولت عراق، که مدام بر طبل تبلیغات مسموم خود علیه ایران میکوبیدند، رسانههای سازمان نیز وارد عمل شدند و خط القای نومیدی و تخریب روحیه را دنبال کردند. صداوسیمای مجاهد که از عراق پخش میشد و روزنامه مجاهد که به اردوگاهها فرستاده میشد اگرچه در یک برنامهریزی کلی خطابشان مردم ایران بود، ولی در تحلیل سازمان، اسرا با توجه به شرایط خاصی که داشتند، میتوانستند بیش از بقیه مخاطبان تأثیر بپذیرند.
در کنار هجمه رسانهای بعثیها و سازمان مجاهدین خلق، عناصر وابسته به سازمان نیز در بعضی اردوگاهها با شناسایی افراد کمسواد و ضعیفالنفس و خسته تلاش میکردند خط تخریب و القای ناامیدی را تقویت، و اینگونه افراد را به پیوستن به سازمان ترغیب كنند.
در آخر نیز مهدی ابریشمچی بهعنوان نفر دوم سازمان، به همراه تعدادی از همقطاران خود و در معیت افسران اطلاعاتی ارتش صدام، به بعضی از اردوگاهها آمدند و از اسرا دعوت کردند که به آنان بپیوندند. در اردوگاههای موصل، الانبار، تکریت و رمادی ( ← اردوگاه ) به محض ظاهر شدن ابریشمچی و همراهان، شعارهای تندی علیه سازمان داده شد و آنان مجبور شدند خود را از انظار عمومی مخفی کنند. ماحصل همه اقدامات بعثیها و سازمان، پیوستن تعداد اندکی از افراد به سازمان مجاهدین خلق بود که آنها هم پس از مدتی، پشیمان میشدند و درخواست بازگشت میکردند. به گفته تعدادی از این افراد، اقدام آنها در پیوستن به سازمان، قبول ایدئولوژی آن نبود، بلکه تنها میخواستند خود را از شرایط طاقتفرسای اسارت در اردوگاهها نجات دهند[۲] [۳] [۴] [۵] [۶].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ پرتو، فتح اله(1402). مصاحبه. قابل بازیابی ازhttps://www.ibna.ir/fa/
- ↑ خرمی، مسعود (1389). ما هشت نفر. تهران: پیام آزادگان.
- ↑ ایروانی، حجت (1372). هوای اسارت. ج1، خاطرات اسارت آزادگان استان فارس، تهران: حوزه هنری
- ↑ زاغیان، اصغر (1389). دوازدهمین اردوگاه. تهران: پیام آزادگان.
- ↑ عبدالهی، سرافراز (1393). خاطرات اسارت، زخم عشق. تهران: پیام آزادگان
- ↑ دهنمکی، مسعود؛ قاسمخان، محمد؛ موسوی، مهدی، هاتفی، ایرج، ملکی، بهرام (1375). مقاومت در اسارت، خاکریز پنهان (4)، دفتر سوم، گروه تحقیق و نویسندگان دفتر پژوهش و انتشارات
بیژن کیانی شاهوندی