کیمیا
كیمیا درباره رضا است كه در آغاز جنگ تحمیلی همسرش را به بیمارستان میرساند و خود به اسارت دشمن درمیآید.
همسر رضا در حین جراحی میمیرد و شكوه، جراح، فرزند رضا را نجات میدهد. پس از گذشت نه سال، رضا از اسارت آزاد میشود. حال او در جستوجوی تنها بازمانده خود، فرزندش، است. كیمیا نزد شكوه در مشهد زندگی میكند. مشكل اینجا است كه شكوه بهطور كامل به كیمیا وابسته است[۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ شورای علمی دانشنامه آزادگان.(1399).دانشنامه آزادگان: اسیران ایرانی آزاد شده در جنگ عراق علیه ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ پیام آزادگان،