اردوگاه
محل نگهداری اكثریت اسیران ایرانی در عراق.
مقدمه
اردوگاه در لغت به معنای محل تشکیل اردو، محل نگهداری آوارگان و اسرای جنگی است. در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اسرای ایرانی پس از اسارت به دست سربازان عراقی، ابتدا برای قرنطینه و بازجویی به زندان و سپس به اردوگاه منتقل میشدند. اردوگاههای محل نگهداری اسرا عمدتاً در سه منطقه قرار داشت:
استان نینوا در شمال عراق
در استان نینوا در شمال عراق به مرکزیت موصل و در فاصله 15 کیلومتری این شهر، چهار اردوگاه وجود داشت. در ابتدا چهار اردوگاه این منطقه، بهترتیبِ راهاندازی شمارهگذاری شده بودند، اما در سالهای بعد عراقیها شمارههای این اردوگاهها را تغییر دادند و بههمینسبب استفاده از عباراتی همچون اردوگاه موصل 1 قدیم یا جدید در خاطرات اسرا مشاهده میشود.برهمیناساس ملاک عنوان اردوگاههایی که در دانشنامه ذکر شده است با توجه به آخرین نامگذاری آنها و تأیید صلیب سرخ میباشد. آبوهوای موصل در تابستان گرم و خشک و در زمستان همراه با سرمای شدید و بدون بارش برف بود. اردوگاههای موصل قلعهمانند بود و هر اردوگاه چهار برج در گوشههایش داشت. آسایشگاهها و اتاقها در کنار و مابین برجها قرار گرفته بودند و حیاط هم در وسط اردوگاه بود. ساختمان اردوگاه دو طبقه بود و ارتفاعش به ده متر میرسید. اسرا در طبقه اول نگهداری میشدند و طبقه دوم در اختیار عراقیها بود. شکل اردوگاههای موصل تفاوتی نداشتند و تنها مساحتشان با هم فرق داشت. این اردوگاهها معمولاً دارای: بهداری یا درمانگاه، فروشگاه (حانوت)، خیاطخانه، کتابخانه، سلمانی (حلاقه)، داروخانه، آشپزخانه و سلول انفرادی بود. ذكر این نكته ضروری است كه مراد از فروشگاه، درمانگاه، كتابخانه و مانند آن معنای مصطلح امروزی، یعنی محلی تمیز، شیك و با امكانات زیاد نیست. معمولاً این مكانها بسیار محقّر و با كمترین امكانات بودند.
اردوگاه موصل 1
اردوگاه موصل 1 معروف به موصل بزرگه اواخر 1360 با ورود اسرای جدید تأسیس شد. «26 و 23 خرداد 1361 پانصد اسیر اردوگاه عنبر(اردوگاه 8) را به اینجا انتقال دادند. 16 تیر همان سال، 74 غیرنظامی را، که تا آن زمان اسارتشان مشخص نبود، از مکان نامعلومی به این اردوگاه آوردند. 10 مرداد هم حدود 450 اسیر عملیات رمضان و در روزهای بعد، بقیه اسرا تا 1200 نفر وارد این اردوگاه شدند. 25 آبان نمایندگان صلیب سرخ از این اردوگاه بازدید كردند. اواسط اسفند 1362، تعداد 600 اسیر را به اردوگاه دیگری بردند و اسرای باقیمانده را در آسایشگاههای سمت راست جای دادند.»[۱]سپس اسرای موصل 2 (← اردوگاه موصل 2 )را به اینجا آوردند و آن اردوگاه خالی را به اسرای خیبر اختصاص دادند. نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ دوم تا چهارم خرداد 1363 از این اردوگاه بازدید کردند. در سالهای بعد هم این انتقالها در قالب تعداد کمتری ادامه داشت. (← اردوگاه موصل 1)
اردوگاه موصل 2
با ورود تعدادی اسیر غیرنظامی ساکن جنوب و شمال غرب ایران، ازجمله زنان و کودکان، که اواخر 1359 به اسارت عراقیها درآمده بودند، این اردوگاه راهاندازی شد. برخی از آنها اعضای یک خانواده بودند و در آسایشگاه خانوادهها اسکان داده شدند. ابتدا 6 آسایشگاه داشت و بهمرور زمان 8 آسایشگاه دیگر به آن اضافه شد. اسیرهای خیاط در اتاقی جداگانه میخوابیدند. بعضی از اسرا همیشه در خوابگاه بیماران بودند. پس از واقعه فرار دو نفر از اسرا، عراقیها اسرای این اردوگاه را به دیگر اردوگاهها منتقل کردند و اسفند 1362 اسرای عملیات خیبر را به اینجا آوردند. بههمینعلت به اردوگاه خیبریها مشهور شد. هفت هشت ماه بعد، نمایندگان صلیب سرخ از این اردوگاه بازدید کردند و از اسرا ثبتنام بهعمل آوردند. (← اردوگاه موصل 2)
اردوگاه موصل 3
موصل 3(← اردوگاه موصل 3 )کوچکترین اردوگاه این منطقه بود. عراقیها چندبار تعدادی از اسرا را به این اردوگاه آوردند و پس از چند ماه، همگی را به اردوگاههای دیگر منتقل کردند. اولین گروه از اسرا زمستان 1361 و پس از درگیری موصل 2 (← اردوگاه موصل 2)به اینجا آورده شدند و بعد به اردوگاههای دیگر فرستاده شدند. سال 1362 حدود 150 اسیر را از موصل 4 (← اردوگاه موصل 4)آوردند و سه ماه بعد مجدداً به همان اردوگاه بردند که مرحوم حاجآقا ابوترابیفرد(← ابوترابی فرد ،سید علی اکبر )هم جزو این افراد بود. «اوایل اردیبهشت 1363 حدود 200 اسیر به اینجا آورده شدند و پس از دو سه ماه 500 اسیر دیگر از موصل 4(← اردوگاه موصل 4) آمدند.»[۱]
اولین بازدید نمایندگان صلیب سرخ از این اردوگاه در تاریخ آذر یا دی 1362 بود. «پس از به اسارت گرفتن حدود 20 هزار اسیر ایرانی در تابستان 1367، اسرای این اردوگاه، به دیگر اردوگاههای موصل منتقل شدند و حدود 900 اسیر جدید را به اینجا آوردند.» [۱]گروه جدید اسرا تا مرداد 1369 در این مکان مستقر بودند. (← اردوگاه موصل 3)
اردوگاه موصل 4
«اردوگاه موصل 4، شانزدهم شهریور 1361 با انتقال حدود 700 اسیر اردوگاه موصل 1 راهاندازی شد.» چندین روز بعد، حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابیفرد(← ابوترابی فرد ،سید علی اکبر ) به این اردوگاه وارد شد. و هنوز یک ماه نشده، نمایندگان صلیب سرخ، از اردوگاه بازدید کردند. «22 بهمن همان سال حدود 500 اسیر اردوگاه موصل 1 جدید که در عملیاتهای رمضان و محرم به اسارت درآمده بودند، به اینجا منتقل شدند. اوایل اسفند 1362 نیز حدود 150 اسیر این اردوگاه به منطقه رمادی فرستاده شدند و در پی آن 600 اسیر اردوگاه موصل 2 جدید، که در والفجر مقدماتی اسیر شده بودند، به این اردوگاه انتقال یافتند. آخرین جابهجایی این اردوگاه 16 اردیبهشت 1363 انجام شد که طی آن، حدود 500 اسیر به موصل 3 (← اردوگاه موصل 3)منتقل شدند.»[۱] (← اردوگاه موصل 4).
استان الانبار
اردوگاههایی در استان الانبار قرار داشت، به مرکزیت شهر رمادی و در پادگان 14 رمضان ارتش عراق که یکی از بزرگترین پادگانهای خاورمیانه بود. این پادگان حدود 5/1 کیلومتری شرق شهر رمادی بود و در شمال جادهای که به مرز اردن میرسید. این منطقه دو فصل گرم و سرد و آبوهوای خشک و کویری داشت. اردوگاههای رمادی سه یا چهار ساختمان شبیه هم بود. هر ساختمان، که به آن قاطع میگفتند، در دو طبقه ساخته شدند. حیاط هر آسایشگاه در قسمت جنوب قرار داشت. در هر طبقه 4 آسایشگاه و دو اتاق کوچک بود. اتاقهای کوچک هر طبقه برای خیاطخانه، سلمانی، کتابخانه، انبار وسایل یا مواد غذایی و فروشگاه، خوابگاه عوامل اجرایی اردوگاه مانند ارشد اردوگاه و زندان انفرادی استفاده میشد.
اردوگاه شماره 6 (رمادی 1)
«هنوز یک ماه از حمله عراق به ایران نگذشته بود که 700 ایرانی اسیر و در قاطع 1 اردوگاه رمادی 1 جای داده شدند.» اولین بازدید کمیته بینالمللی صلیب سرخ از این اردوگاه، سیام مهر 1359 انجام گرفت. «زمستان 1359 که اسرای این اردوگاه به 1300 نفر رسید، افراد را بین قاطعها تقسیم کردند.» پس از حدود دو سال بین قاطعها سیمخاردار کشیدند و دیگر تردد امکانپذیر نبود. تعدادی از اسرای این اردوگاه در روزهای آغاز اسارت، به مکان نامعلومی منتقل شدند و تاکنون خبری از آنها بهدست نیامده است. تعدادی غیرنظامی ازجمله 17 زن و افراد سالخورده هم در این اردوگاه حضور داشتند که در طول سه سال اول جنگ، آزاد شدند.عراقیها تعدادی اسیر نوجوان را به اینجا منتقل کردند، در آسایشگاههای 17 و 18 اسکان دادند. «تیرماه 1367 همه اسرای قدیمی را به اردوگاههای دیگر رمادی بردند و 2400 اسیر جدید، که اکثرشان سربازان و درجهداران نیروی زمینی ارتش و ژاندارمری بودند، به این اردوگاه آوردند. اواسط پاییز همان سال، حدود 100 اسیر قدیمی رمادی 3 و تکریت 5 را به این اردوگاه انتقال دادند.»[۱] ششم تیر 1368 نیز تعدادی از اسرا را به اردوگاه تکریت 17 بردند. پس از آن تا زمان تبادل، دیگر نقلوانتقالی به آن صورت انجام نشد. (← رمادی 1، اردوگاه)
اردوگاه شماره 7 (رمادی 2، بینالقفصین)
اردوگاه رمادی 2، بهار 1363 راهاندازی شد و اولین گروه اسرای آن، نوجوانان کمسنوسال بودند. این اردوگاه بین اردوگاه 6 و الانبار (عنبر) واقع شده و بههمینعلت به آن بینالقفصین گفته میشد. برخی از اسرای عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس و والفجر مقدماتی از اردوگاه 6 به اینجا منتقل شدند. «فروردین 1363 حدود 300 اسیر از اردوگاههای موصل 1 و عنبر را به اینجا آوردند و در قاطع 1 جای دادند. یکی دو ماه بعد، حدود 400 اسیر نوجوان عملیات خیبر را از اردوگاه موصل به قاطع 2 این اردوگاه انتقال دادند. نمایندگان صلیب سرخ، 21 اسفند 1364 از این اردوگاه بازدید کردند. اردیبهشت 1365 همه اسرای اردوگاه 9 رمادی را به رمادی 2 و عنبر (كمپ 7 و 8) منتقل كردند و بیشتر آنها را به این اردوگاه آوردند، در قاطع 2 و 4 جای دادند که اسرای کمسنوسال در آن ساکن بودند. در 1376 حدود 200 اسیر قاطع 2 را به اردوگاههای 6 و 13 منتقل کردند. در همان سال، اسرای قدیمی اردوگاه 6 را در میان اردوگاههای منطقه پخش کردند و حدود 500 اسیر اردوگاه 6 را به قاطع 4 این اردوگاه انتقال دادند. اواخر پاییز هم 200 اسیر جدید را از اردوگاه 6 آورده و در قاطع 2 جای دادند.»[۱] پس از آن تا زمان تبادل در 1369 تغییرات زیادی در ترکیب اسرای این اردوگاه پیش نیامد. (← رمادی 2، اردوگاه)
اردوگاه شماره 8 (عنبر یا الانبار)
این اردوگاه جزو اولین اردوگاههای راهاندازیشده بود. یکم شهریور 1360 اولین اسرا به اردوگاه عنبر آمدند و مهر همان سال هم نمایندگان صلیب سرخ از آن بازدید كردند. از 1360 به بعد، بیشتر افسران و خلبانان را به این اردوگاه انتقال دادند تا اینکه اسفند 1362 همه افسران را به منطقه تکریت بردند. 8 اسیر درمانگاه، که دچار قطع نخاع شده بودند، به همراه چهار زن امدادگر که سال 1361 به اینجا منتقل شده بودند، همگی 19 بهمن 1362 آزاد شدند و باقی اسرا تا 1369 در این اردوگاه باقی ماندند. (← الانبار، اردوگاه)
اردوگاه شماره 9 (رمادی 3)
این اردوگاه روزهای آخر اسفند 1363 راهاندازی شد. ابتدا حدود 290 اسیر عملیات بدر به اینجا منتقل و در قاطع 1 ساکن شدند. سال 1364 اسرای عملیات قادر، ظفر(ها) و قدس(ها) را به قاطع 2 آوردند و جای دادند. اولین بازدید نمایندگان صلیب سرخ از این اردوگاه 24 تا 26 اردیبهشت 1364 انجام گرفت. روزهای سوم و چهارم اردیبهشت 1365، اردوگاه تخلیه شد و همه اسرایش را به اردوگاههای دیگر منتقل کردند. پس از چند روز، اسرای جدیدی را به این اردوگاه آوردند که در نتیجه اشغال مهران به دستِ عراق و عملیات کربلای 1 و 2 توسط ایران به اسارت درآمده بودند. انتقال اسرای جدید تا اواسط زمستان 1365 ادامه داشت. دوم آبان 1365 نمایندگان صلیب سرخ، مجدداً از اسرای این اردوگاه ثبتنام بهعمل آوردند. تیر 1367 تعدادی از اسرای اردوگاه را به اردوگاه 17 تکریت فرستادند و بقیه اسرا سال 1369 آزاد شدند. «بعد از تخلیه کامل اسرای این اردوگاه، عراقیها 230 اسیر را، که از تحویل دادنشان به ایران خودداری کرده بود، به اینجا منتقل کردند.» [۱] بعد از گذشت دو ماه و پیگیریها و مذاکرات ایران، 30 مهر 1369، اسرای مذکور را به ایران تحویل دادند. (← رمادی 3، اردوگاه)
اردوگاه شماره 10 (رمادی)
این اردوگاه در روزهای ابتدایی 1365 با 200 اسیر عملیات والفجر 8 و والفجر 9 در رمادی راهاندازی شد. انتقال اسرای جدید تا اوایل زمستان 1366 ادامه داشت. اردوگاه شماره 10 بسیار شبیه اردوگاه 7 بود. تقریباً همه اسرایی که به این اردوگاه آورده شدند، تا پایان اسارت باقی ماندند. تعدادی از افسران نیروی زمینی ارتش هم در این اردوگاه حضور داشتند و همراه دیگر افسران به تکریت 5 منتقل نشدند. نمایندگان صلیب سرخ اولینبار، مهر 1365 به این اردوگاه وارد شدند و در طول سه روز، از اسرا ثبتنام بهعمل آوردند. (← رمادی 10، اردوگاه)
اردوگاه شماره 13 (رمادی)
اردوگاه 13 اوایل تیر 1367 و آخرین اردوگاه اسرا بود که بعد از پذیرش قطعنامه در منطقه رمادی راهاندازی شد. اسرای حمله عراق به مناطق جزایر مجنون یا غرب کرخه را در این اردوگاه اسکان دادند. عموم اسرا از سپاه و بسیج و نیروهای ارتش بودند. نمایندگان صلیب سرخ اواخر تابستان 1367 از اسرای اردوگاه ثبتنام بهعمل آوردند. پاییز 1367 تعدادی از اسرای اردوگاه 7 را به اینجا منتقل کردند و در تیر 1368 نیز تعدادی از اسرای این اردوگاه را به اردوگاه 17 تکریت بردند. تا اوایل زمستان 1367 ارشد قاطعها و آسایشگاهها را عراقیها تعیین میكردند، اما به دنبال اعتراض اسرا، انتخاب ارشدها با نظر اسرا انجام میگرفت. (← رمادی 13، اردوگاه)
استان صلاحالدین به مرکزیت شهر تکریت
استان صلاحالدین به مرکزیت شهر تکریت، در شمال بغداد واقع شده بود. ده اردوگاه اطراف شهر تکریت وجود داشت. دو اردوگاه مختص اسرای ثبتنامشده و صلیب سرخ تا واپسین روزهای تبادل اسرای ایرانی از وجود 8 اردوگاه دیگر بیخبر بود. اردوگاههای این منطقه، ساختمانهای مشابهی نداشت و از چند اتاق تا سولههای بزرگ تشکیل شده بود. بههمینعلت ظرفیت پذیرش اسرای آنها بین 300 تا 5000 نفر متفاوت بود. این منطقه آبوهوای گرم و کویری داشت. حرارت هوا در تابستان بین چهل تا پنجاه درجه سانتیگراد و در زمستان نیز دمای هوا از صفر تا پنج درجه بود. اردوگاههای صلیب سرخدیده اطراف تکریت عمدتاً دارای: خیاطخانه، آشپزخانه، فروشگاه، سلمانی و درمانگاه بود.
اردوگاه شماره 5 (تکریت 5)
این اردوگاه در یک پادگان نظامی و در 20 کیلومتری شمال شهر تکریت واقع شده و دارای دو قسمت بود:
A . محل اسکان افسران و خلبانان: اولین گروه افسران، فروردین 1363 به این اردوگاه منتقل شدند. تا قبل از آن افسران ثبتنامشده همراه دیگر اسرا در اردوگاهای منطقه رمادی (الانبار) نگهداری میشدند. اسفند 1362 اکثر این اسرا به استخبارات و پس از چند روز به اردوگاه تکریت 5 فرستاده شدند. سیزدهم و چهاردهم مهر 1365 نمایندگان صلیب سرخ از این اردوگاه بازدید کردند.
B. اردوگاه تنبیهی برای اسرای ثبتنامشده اردوگاههای موصل و رمادی: بهار 1366 اولین گروه اسرا، به این قسمت منتقل شدند. افرادی را که ازنظر عراقیها نظم اردوگاه را به هم میزدند یا نقش رهبری و هدایت اسرا را بهعهده داشتند یا در اقداماتی مثل فرار یا زدوخورد دست داشتند، به این اردوگاه میآوردند که شامل نیروهای بسیجی، سپاه، ارتش و روحانیون بود. «13 اردیبهشت 1366 تعداد 151 اسیر را به این مکان آوردند که اکثرشان از اسرای اردوگاههای موصل بودند.» (همان: 231) بعد از سه ماه، کمیته بینالمللی صلیب سرخ برای بازدید به این اردوگاه آمدند. (← تكریت، اردوگاه 5)
اردوگاه شماره 11 (تکریت 11)- ثبتنامنشده
اردوگاه 11 اوایل اسفند 1365 راهاندازی شد و اولین اسرای آن، متعلق به عملیات کربلای 4 بودند؛ سپس اسرای عملیاتهای دیگر ازجمله کربلای 5 و 6 و تعدادی غیرنظامی هم به آنها اضافه شدند که همگی ثبتنامنشده بودند. اردوگاه از دو قسمت تشکیل شده بود:
1- ساختمان اصلی: عراقیها پس از رحلت امام خمینی(ره)، تعدادی از اسرا را به اردوگاه 18 انتقال دادند. تعدادی از افسران نیروی زمینی ارتش هم در این اردوگاه حضور داشتند.
2- ملحق (قلعه): ملحق در جنوب غربی اردوگاه بود و اکثر مواقع بهعنوان تبعیدگاه استفاده میشد. اسرای این قاطع متغیر بودند و تعدادی را به اردوگاههای دیگر، که مشخص نیست کدام اردوگاهها بوده، انتقال دادند. اسرای این اردوگاه از پنجم تا هفتم شهریور 1369 بهعنوان اولین اسرای مفقود به ایران بازگشتند. (← تكریت، اردوگاه 11)
اردوگاه شماره 12 (تکریت 12)- ثبتنامنشده
این اردوگاه با اسرای عملیاتهای عراق طی عقبنشینی فاو، شلمچه، جزایر مجنون، زبیدات، شرهانی و عملیات کربلای 7 ایران راهاندازی شد. از سه قسمت تشکیل شده بود:
1. قاطع یک و قاطع دو کاملاً شبیه هم بودند. در یکی از قاطعها، اسرای ارتشی و در دیگری اسرای سپاه و بسیج را نگهداری میکردند.
2. ملحق: عمده اسرای این قسمت نیروهای ارتش و در منطقه زبیدات به اسارت درآمده بودند.
در تیر 1367 تعداد اسرای این اردوگاه به 4000 نفر رسید و اسرای آسایشگاهها با مشکل کمبود جا مواجه بودند که طی آن تعدادی از اسرا را به ملحق منتقل کردند. «19 دی 1367، 200 اسیر را به اردوگاه 16 انتقال دادند. 26 شهریور و 24 مهر 1368 نیز در هر مرحله 200 اسیر را به اردوگاه 18 بردند» [۱] و بدینترتیب از تراکم آسایشگاهها کاسته شد. حدود 70 نفر از اسرا، که کارهای عمومی اردوگاه ازجمله نظافت را انجام میدادند، در ساختمانی به نام حمایه اسکان داشتند. (← تكریت، اردوگاه 12)
اردوگاه شماره 14 (تکریت 14)- ثبتنامنشده
این اردوگاه در کنار اردوگاههای 15 و 16 قرار داشت و با نیروهای ارتش، که اواخر بهار 1367 و عمدتاً در منطقه سومار به اسارت درآمدند، راهاندازی شد. در 1369 با موافقت فرمانده اردوگاه، با پولی که اسرا جمعآوری كرده بود، یک تنور داخل اردوگاه ساخته شد. آرد را هم اسرا میخریدند و روزانه یک نان لواش به هر اسیر داده میشد. تعدادی از اسرای این اردوگاه به اردوگاه 18 یا 20 منتقل شدند و از اردوگاههای دیگر، اسرایی را به اینجا آوردند. (← تكریت، اردوگاه 14)
اردوگاه شماره 15 (تکریت 15)- ثبتنامنشده
این اردوگاه با اسرایی تأسیس شد که شهریور 1367 و بعد از پذیرش قطعنامه به اسارت درآمدند و ترکیبی از نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای غیرنظامی اردوگاه بودند. از دو قسمت کاملاً شبیه هم تشکیل شده بود. تا 6 ماه بعد از راهاندازی، هنوز حمام در اردوگاه وجود نداشت و با همت خود اسرا ساخته شد. تعدادی از افراد گروهک مجاهدین خلق برای تبلیغات به این اردوگاه آمدند که با زدوخورد و درگیری مواجه شدند و مدتی بعد، آنها را از اردوگاه به مکان دیگری انتقال دادند. (← تكریت، اردوگاه 15)
اردوگاه شماره 16 (تکریت 16)- ثبتنامنشده
این اردوگاه اوایل آبان 1367 و با نیروهای ارتش، که در مناطق شرهانی و اطراف رودخانه دویرج به اسارت درآمده بودند، تأسیس شد. دو قسمت اصلی و ملحق داشت. بعدها تعدادی از اسرای اردوگاه 12 به این اردوگاه منتقل شدند. قسمت اصلی اردوگاه از پنج سوله بزرگ تشکیل شده بود. ملحق به اسم چهاردیواری بین اسرا مشهور و از قبل ساخته شده بود. «27خرداد 1368 تعدادی اسیر اردوگاه 12، و 19 دی هم حدود 200 اسیر از همان اردوگاه به اینجا آوردند.»[۱] پنجم مرداد 1368 قسمت ملحق تخلیه شد و اسرای آن را دو گروه کردند. تعدادی را به قسمت اصلی و بقیه را به اردوگاههای 18 و 20 فرستاده و این مکان را به بیماران مبتلا به گال اختصاص دادند. (← تكریت، اردوگاه 16)
اردوگاه شماره 17 (تکریت 17)- ثبتنامشده
اردوگاه 17 روزهای ابتدایی تیر 1368 تأسیس شد و «در مدت ده روز 1200 اسیر ثبتنامشده را از اردوگاههای رمادی، موصل و اردوگاه 5 به اینجا منتقل کردند.»[۱] (← تكریت، اردوگاه 17)
اردوگاه شماره 19 (تکریت 19)- ثبتنامنشده
این اردوگاه اواخر تابستان 1367 با اسارت افسران نیروی زمینی ارتش راهاندازی شد. در 1368 اسرا با موافقت عراقیها یک نانوایی در قسمت جنوبی آشپزخانه ساختند. (← تكریت، اردوگاه 19)
اردوگاه شماره 20 (تکریت 20)- ثبتنامنشده
این اردوگاه در پی انتقال اسرا از اردوگاههای دیگر تکریت تأسیس شد و شامل دو قسمت مجزای A و B بود. اولین گروه اسرا از اردوگاههای 11 و 12 به قسمت A منتقل شدند. یکی از آسایشگاههای این قسمت، به بیماران مبتلا به گال اختصاص داشت. بههمینعلت بین اسرا به آسایشگاه گالیها مشهور بود. قسمت B دی 1368 توسط اسرای قسمت A ساخته شد. بیشتر اسرای آن از اردوگاه 16 آمده بودند. (← تكریت، اردوگاه 20)
د: استان دیالی به مرکزیت شهر بعقوبه در قسمت شرقی عراق و هممرز با ایران بود.
اردوگاه شماره 18 (بعقوبه)- ثبتنامنشده
این اردوگاه در شهر بعقوبه در پادگان نظامی العباس قرار داشت و با انتقال اسرا از اردوگاه 17 (نهروان) تأسیس شد. 15 مهر 1367 تعدادی اسیر از اردوگاه 11 و 12 و 16 تکریت را به اینجا منتقل کردند. پنجم مرداد 1368، ملحق اردوگاه 16 را تخلیه و تعدادی را به قسمت اصلی این اردوگاه و بقیه را به اردوگاه دیگری فرستادند. 26 شهریور و 24 مهر 1368 نیز در دو نوبت اسرایی را از اردوگاه 12 تکریت به این مکان انتقال دادند. اردوگاه از سه قسمت اصلی، ملحق و قلعه تشکیل شده بود. اردوگاه 18 پرجمعیتترین اردوگاه اسرا بود. (← بعقوبه، اردوگاه 18)
ه : استان بغداد به مرکزیت شهر بغداد. اردوگاه 17 (نهروان) در نزدیکی این شهر قرار داشت و بهعلت واقع شدن بین دو رود دجله و فرات، به نهروان معروف بود.
اردوگاه شماره 17 (نهروان)- ثبتنامنشده
این اردوگاه تابستان 1367 در نزدیكی بغداد راهاندازی شد و شامل دو قسمت بود: A و B. اسرا ابتدا در قسمت A نگهداری شده و بعد از چند ماه بهعلت ازدیاد جمعیت این قسمت، تعدادی را به قسمت B فرستادند. پس از حدود 11 ماه از ورود اسرا به این اردوگاه، همگی را به اردوگاه 18 منتقل کردند. بدینترتیب این اردوگاه تعطیل و اردوگاه 17 جدید با تركیبی از اسرای ثبتنامشده در منطقه تكریت تشكیل میشود.
مدیریت اردوگاهها
1. مسئولین عراقی: بهطور معمول همه اردوگاههای اسرا توسط یک افسر عراقی بهعنوان فرمانده اردوگاه اداره میشد که درجه سروانی تا سرهنگی داشت. هر فرمانده، دارای حداقل دو معاون بود که در اداره اردوگاه به او کمک میکردند. یک افسر از استخبارات (سازمان اطلاعات) عراق هم در اردوگاه حضور داشت. اکثر این افسران به زبان فارسی مسلط بودند. درجهداران که در مرحله بعدی قرار داشتند در تماس نزدیک با اسرا بودند. در حقیقت، آنها اردوگاه را اداره و سیاستهای ارتش عراق را در مورد اسرای ایرانی اجرا میکردند.
معمولاً سربازانی برای خدمت در اردوگاه اسرا انتخاب میشدند که در جنگ، پدر، برادر، اقوام یا دوستان خود را از دست داده بودند. بعضی از آنها هم یک یا چند نفر از اقوامشان در ایران اسیر بودند. ازطرفدیگر هم بعثیها در تبلیغات خود ادعا میکردند که ایرانیها اسرای عراقی را شکنجه میکنند. بههمینعلت سربازان عراقی درصدد تلافی برمیآمدند و هر نوع شکنجهای را به اسرای ایرانی روا میداشتند. بیشتر این سربازان از بین اهل سنت انتخاب میشدند و از ساکنان شهرهای سنینشین بودند و گاهی نیز سربازان شیعه به اردوگاهها فرستاده میشدند.
2. نمایندگان اسرای ایرانی: یک نفر از بین اسرای ایرانی بهعنوان ارشد اردوگاه انتخاب میشد تا ضمن رسیدگی به امور داخلی آنان، برای احقاق حقوق اسرا با سربازان عراقی وارد مذاکره شود و با آنها تعامل داشته باشد. این فرد دارای یک معاون بود. اردوگاههایی که از چند قسمت (بند یا قاطع) تشکیل میشدند، مثل اردوگاههای رمادی، هر قاطع هم دارای یک ارشد (همراه یا معاون) بود. در غیر اینصورت، بعد از ارشد اردوگاه، هر آسایشگاه برای خودش یک ارشد داشت. در برخی اردوگاهها، عراقیها افرادی را بهعنوان ارشد اردوگاه و آسایشگاهها انتخاب میکردند که پایبندی و تعهد آنچنانی نسبت به دیگر اسرا نداشتند و برای فرار از شکنجه، بیشتر از عراقیها حرفشنوی داشتند تا به این وسیله اوضاع را کنترل کنند. اگر در مواردی هم با اصرار اسرا، ارشد با نظر آنها انتخاب میشد، با اذیتوآزار ازطرف عراقیها همراه بود و همواره دنبال بهانهای میگشتند تا فرد مزبور را برکنار کنند.
3. خبرچینها: تعداد معدودی از افراد در اردوگاه حضور داشتند که به دوستان اسیرشان پایبند نبودند و متعهد و مذهبی هم نبودند، اما توان تقابل مستقیم با دیگر اسرا را نداشتند و ترجیح میدادند پنهانی برای عراقیها خبرچینی کنند. وظایف این خبرچینها به شرح ذیل بود: شناسایی فرماندهان نظامی، جمعآوری خبر از فعالیتهای روزانه اسرا و کلاسهایی که بهصورت پنهانی برگزار میکردند، شناسایی و معرفی کسانی که رهبری اردوگاه و دیگر اسرا را بهعهده داشتند.
کتابشناسی
برای مطالعه بیشتر
اشرافی، مرتضی (1393). «جنگ، اسرای حقوق بشردوستانه، عهدنامه ژنو، صلح، علوم سیاسی». تهران: پژوهشکده باقرالعلوم (ع).
داعی، علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسئولیت بینالمللی دولت عراق. تهران: پیام آزادگان.
ذكریایی، مریمسادات (1390). خاطرات آزادگان در لحظه تحویل سال. مازندران: کمیته تدوین و انتشارات کنگره سرداران و ده هزار شهید استان مازندران.
ذكریایی، مریمسادات (1395). میشود از اینجا هم فرار کرد؟. خاطرات علی احدینژاد، چ دوم، تهران: امینان.
شریفی، اسماعیل (1378). تحول در اسارت. کمیسیون اداره اسرای جنگی، تهران: مؤسسه فرهنگی نشر رامین.
عزیزی، مجتبی (1389). «نگاهی به وضعیت اسیران ایرانی در عراق.» تهران: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، مقاله.
عسگری، شاداب (1393). اسارت شقاوت مهرورزی، حدیث عزت و اقتدار. تهران: آتشبار وابسته به سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران.
محمدی ینگجه، عبداله (1394). تهاجم نرم و جنگ روانی در اسارت. اردبیل: خط هشت.
مریمسادات ذكریایی