اطلاع یافتن از رحلت امام خمینی
اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق، از چند طریق میتوانستند از دنیای اطراف باخبر شوند.
1. روزنامه
عراقیها تعدادی روزنامه به نامهای الثوره، ارگان حزب حاکم بعث عراق، الجمهوریه، ارگان دولت عراق، القادسیه، ارگان وزارت دفاع عراق، و بغداد آبزروز که به زبان انگلیسی چاپ میشد، با یک روز تأخیر در اختیار اسرا قرار میدادند. از چند روز قبل روزنامههای عراق خبر بیماری امام را چاپ کرده و باعث اضطراب و نگرانی در بین اسرا شده بودند. البته اخبار روزنامههای عراق، بیشتر مربوط به تحلیل اوضاع ایران و پیشبینی شرایط کشور بعد از فوت رهبر ایران بود. خبر بیماری امام تأثیر عمیقی بر روحیه اسرا داشت که البته این امر به نفع عراقیها بود؛ زیرا باعث تضعیف روحیه اسرا شده و عملاً آنها را از هرگونه فعالیت مانند برگزاری کلاسها و برنامههای مذهبی بازمیداشت. در روز 14 خرداد روزنامههای عراقی، خبر فوت امام را چاپ و در اردوگاههای اسرای ایرانی پخش کردند.
2. تلویزیون
تلویزیون در همه اردوگاهها وجود نداشت؛ البته عراقیها بسیار تمایل داشتند تا به هر شکل تلویزیون را وارد اردوگاهها بکنند (مثلاً به بهانه بازیهای جام جهانی فوتبال)، علّت آن هم پخش برنامههایی با مقصود تبلیغات برای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و جذب نیرو از بین اسرا بود (برنامه سیمای آزادی). علت دیگر عراقیها برای ورود تلویزیون به اردوگاهها، مشغول کردن اسرا به برنامههای آن بهمنظور جلوگیری از تشکیل کلاسهای آموزشی و برنامههای فرهنگی بین اسرا بود. درهرصورت، در برخی از اردوگاهها تلویزیون وارد شده بود و وسیلهای برای مطلع شدن زندانیان از حوادث بیرون شده بود.
قبل از رحلت امام و در زمان بیماری، تلویزیون اردوگاه، ایشان را در حالتی که روی تخت بیمارستان بودند نشان داد و باعث دلسردی اسرا شده بود. عراقیها بهعلتی که یاد شد، از این امر سود میبردند. گوشهگیر شدن اسرا در هر اردوگاهی به نفع کشور نگهدارنده است؛ بنابراین عراق پس از اینکه خبر رحلت امام را از تلویزیون پخش کرد، قسمتهایی از وصیتنامه ایشان را مرتب از شبکههای تلویزیونی تکرار میکرد تا غم و اندوه در بین اسرا بیشتر شود.
3. افسران عراقی
که البته بهندرت و موارد خاص اسرا را از اخبار مطلع میکردند. در هیچ اردوگاهی نیروهای کشور نگهدارنده اخبار و اطلاعات دنیای بیرون را ازطریقی غیر از مطبوعات و رسانهها در اختیار اسرا قرار نمیدادند؛ در واقع، افسران و نگهبانان، حق برقراری ارتباطهای نزدیک با زندانی و رساندن اخبار به آنها را نداشتند. اما در مورد خبر رحلت امام، این موضوع بهقدری مهم بود که از قاعده یادشده پیروی نمیکرد.
نگهبانان عراقی در روز رحلت امام، این خبر را به گوش اسرای ایرانی رساندند. در مواردی نیز فرماندهان اردوگاهها این اخبار را شخصاً به ارشدهای اردوگاه رساندند، البته چون عراقیها سابقاً با انتشار خبر فوت امام اسرا را شکنجه روحی داده بودند، این خبر خیلی جدی گرفته نشد تا اینکه ازسوی منابع مطمئن منتشر شد.
4. رادیو
رادیو در اردوگاهها تحت اختیار عراقیها بود و هر زمان که مایل بودند برای اسرا روشن میكردند؛ البته این رادیو استفاده تبلیغاتی نیز داشت و معمولاً همزمان با پخش برنامههای تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، برای جذب نیرو از بین اسرای ایرانی روشن میشد یا برای پخش موسیقی که البته بهمنظور آزار اسرای مذهبی، که اکثریت اردوگاه را تشکیل میدادند، انجام میشد.در زمان بیماری و رحلت امام خمینی در بسیاری از اردوگاهها رادیو مرتباً اخبار مربوط را از شبکههای خبری عراق مانند شبکه صوت جماهیر پخش میکرد که البته خیلی مورد قبول اسرای ایرانی قرار نمیگرفت. اما رادیو به شیوه دیگری نیز در اختیار اسرا بود و آن هم ربودن رادیوهای کوچک و شخصی از نگهبانان اردوگاه بود.
در برخی اردوگاهها، اسرا این رادیوهای کوچک دوموج را از عراقیها میربودند و در آسایشگاهها دور از چشم جاسوسها (←جاسوسی )مخفی میکردند و گروهی بهعنوان مسئول رادیو وظیفه دریافت اخبار و پخش آن را در بین اسرا برعهده داشتند. از اخبار مهمی که بهوسیله این مسئولان بین اسرا انتشار یافت، پذیرش قطعنامه و رحلت امام خمینی بود[۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ شورای علمی دانشنامه آزادگان.(1399).دانشنامه آزادگان: اسیران ایرانی آزاد شده در جنگ عراق علیه ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ پیام آزادگان،
سعید نجار