ما هشت نفر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
ما هشت نفر در پانزدهمين دوره كتاب سال دفاع مقدس مورد تقدير قرار گرفته است.
ما هشت نفر در پانزدهمين دوره كتاب سال دفاع مقدس مورد تقدير قرار گرفته است.


 
===  '''کتاب‌شناسی''' ===
'''کتاب‌شناسی'''
<references />سعید خسروپور

نسخهٔ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۱

خاطرات جمعی از اسرای محکوم قضایی اردوگاه موصل 4.

این کتاب 488 صفحه‌ای را، که به قلم مسعود خرّمی‌ است و در 7 فصل تنظیم شده، نخستین‌بار انتشارات پیام آزادگان در 1389 چاپ کرده است. کتاب با مقدمه‌ای در مورد محکومین قضایی و نوع دسته‌بندی آنها شروع می‌شود. منظور از محکومین قضایی، اسرایی هستند که در اردوگاه و در حین اسارت مرتکب اعمالی شده‌اند که ازنظر ارتش عراق جرم محسوب می‌شده است؛ اعمالی مانند برهم‌زدن نظم اردوگاه یا همراه داشتن برخی وسایل غیرقانونی.

    نویسنده در آغاز از دوران کودکی و علاقه‌مندی‌اش به مطالعه و کتاب به‌ویژه دایرة‌المعارف‌ها، نقشه‌ها و اطلس‌های جغرافیایی و همچنین از نحوۀ اسارت و دوران آن در اردوگاه موصل 4 (← موصل 4،اردوگاه)سخن می‌گوید. او در 1361 پس از تلاشی ناموفق برای شرکت در عملیات بیت‌المقدس، در عملیات رمضان شرکت می‌کند و در مرحلۀ دوم آن، در منطقۀ دریاچۀ پرورش ماهی در نزدیکی بصره اسیر می‌شود.     در اردوگاه موصل 4 (← موصل 4،اردوگاه) است که با چند نفر از دوستانش، اطلس قاره‌های جهان را می‌کشد و پس از آن نقشه‌ای بزرگ از مراحل گسترش اسلام در جهان را ترسیم می‌کند که لو رفتن آن در یکی از تفتیش‌های عراقی‌ها در تاریخ 24 دی‌ماه 1367 موجب وارد شدنش به مرحله‌هایی جدید از اسارت می‌شود. او و هفت نفر از دوستانش به نام‌های مرتضی سبحانی، محمدعلی فریدونی، نجف زنگی‌آبادی، داود توجینی، رضا محمدحسینی، محمد رنجبر و سعید الهی را که دارای لوازم برگزاري دهه فجر همچون نوشته‌هاي مرتبط با اين دهه و تصاوير نقاشي‌شدة امام بوده‌اند، به مدت 45 روز به بازداشتگاه موقت اردوگاه می‌فرستند؛ این دوره را با کمک و ازخودگذشتگی‌های دیگر اسرا می‌گذرانند. سپس برای صادر شدن حکم اصلی، آنها را به دادگاه الثّوره بغداد می‌فرستند که در مرحلۀ سوم این رفت‌وبرگشت به تاریخ 8 تیر 1368 متناسب با جرم از مدت 5 تا 15 سال، محکوم به زندان می‌شوند. بنا به توضيح نويسنده، برخورد بعثي‌ها با اسيراني كه قوانين را رعايت نمي‌كردند يا وسايل ممنوعه نگه‌داري مي‌كردند، سلول انفرادي، كسر جيرة غذايي، تنبيه و... بود، اما از 1365 اعزام اسرا به دادگاه انقلاب براي محاكمه و محكوميت اسرا نيز به شيوه‌هاي رايجِ تنبيه افزوده مي‌شود.     سه ماه نخست را در زندان محجر، بخش انفرادی پادگان الرشید، می‌گذرانند. این دوره به‌خاطر کمک‌های فردی به نام سردار علی گرجی‌زاده (← زندان الرشید)، که مسئوليت زندان را برعهده دارد، به ایشان سخت نمی‌گذرد. 23 شهریورماه 1368 با صلیب سرخ دیدار می‌کنند و مشکلات خود را در میان می‌گذرانند. خرّمی‌ می‌گوید: «در حین و گرماگرم توضیحات خود به صلیبی‌ها بودیم که رنجبر می‌خواست موضوعی را به مترجم بگوید و چون اسم او را فراموش کرده بود درحالی‌که سعی می‌کرد با فشار آوردن به ذهنش نام او را به‌خاطر آورد، خطاب کرد، آقای چیز! مترجم همین‌که این را شنید، ناگهان از کوره در رفت و عصبی شد و با ناراحتی و عصبانیت به رنجبر پرخاش کرد و گفت: چیز خودت هستی و چرا می‌گویی چیز؟ مگر من چیز هستم که به من می‌گویی چیز!»[۱].چند روز بعد از رفع این سوء‌تفاهم و دیدار، عراقی‌ها داشتن روزی یک ساعت هوای آزاد و افزایش وقت آزادباش را به برنامه‌های آنها می‌افزایند.

    خرّمی‌ و دوستانش حدود 5 ماه از پاییز و زمستان 1368 را در مأمن مي‌گذرانند؛ زندان مخصوص افسران عراقی که اسرای محکوم قضایی را هم در آنجا نگه می‌دارند. جمع هشت نفری‌شان در این زندان به 21 نفر افزایش می‌یابد. رفتار عراقی‌ها در این مدت، با آنها به مراتب بهتر از مکان‌های قبل است؛ زیرا آنها را نه به‌عنوان اسیر بلکه زندانی تلقّی می‌کنند. بعضی از اسرا در این دوره، به کمک یکی از زندانی‌های اهل بصره، به‌طور پنهانی، رادیویی تهیه می‌کنند و به‌وسیلۀ آن از اوضاع جنگ ایران و عراق آگاهی می‌یابند. خرّمی در این مدت کار خبرنویسی رادیو را برعهده دارد. این رادیو با زیرکی اسرا به زندان مشروع برده می‌شود.

    دوران اسارت در زندان مشروع از بهمن‌ماه 1368 تا شهریورماه 1369 ادامه می‌یابد. به‌خاطر وجود دو روحانی ایرانی به نام‌های محمدحسن جمشیدی و علی‌اصغر صالح‌آبادی، نظم خاصی در اردوگاه و در بین اسرا حاکم می‌شود. در این زندان اسرا به‌وسیلۀ رادیو از حملۀ عراق به کویت و همچنین از نامۀ صدام حسین به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، مبنی‌بر موافقت عراق آگاه می‌شوند. پس از این، جوّ حاکم بر اردوگاه به‌خاطر اعلام خبر تبادل اسرا تغییر می‌کند.

    دوران اسارت در اردوگاه رمادی 9 از شهریورماه 1369 شروع و تا آبان‌ماه همان سال ادامه می‌یابد. گروه 22 نفرۀ انتقالی از زندان مشروع در این اردوگاه به 31 نفر افزایش می‌یابند. در طول این دوره اسیران موفق به هدایت برخی از افراد گروه 240 نفرۀ منافقین مي‌شوند که در اردوگاه هستند. خرّمی‌ در اینجا نیز کار خبرنویسی رادیو را برعهده دارد، او می‌گوید: «دفعۀ اول که در عمرم رادیوی سفره را می‌دیدم، باورم نمی‌شد که این من باشم که پس از سال‌ها که اسم این رادیو را شنیده بودم، اینک آن را در دستان خودم گرفته باشم و اخبار آن را گوش می‌دهم و خلاصه‌نویسی می‌کنم. حسّی خوب، همراه با شوق زیادی به من داده بود و مایۀ مباهات بود که در میان این همه اسیر، این افتخار نصیب من شده است که امانتدار زحمات گذشتگان برای اطلاع‌رسانی به اسرا باشم.»[۱].

در پایان سخن از سفر دکتر ولایتی وزیر امور خارجۀ ایران به بغداد و مذاکرات با صدام حسین و طارق عزیز و توافق مقامات دو کشور برای مبادلۀ 239 اسیر محکوم قضایی است.در نهایت، خرّمی پس از 8 سال و 4 ماه و 5 روز اسارت، در روز چهارشنبه 30/8/1369 وارد خاک ایران می‌شود و پس از گذراندن دورۀ قرنطینه و دیدار با مقامات رسمی کشور به شهر خود اعزام می‌شود.

    جوایز

ما هشت نفر در پانزدهمين دوره كتاب سال دفاع مقدس مورد تقدير قرار گرفته است.

کتاب‌شناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ خرّمی‌پور، مسعود (1389). ما هشت نفر، خاطرات جمعی از اُسرای محکوم قضایی اُردوگاه موصل چهار. تهران؛ قم: پیام آزادگان.

سعید خسروپور