شرایط مترجمان در اسارت

از ویکی آزادگان

از همان آغاز اسارت، برقراری ارتباط میان اسرا و عراقی‌ها یکی از مشکلات اساسی آنان محسوب می‌شد. در ابتدا، عراقی‌ها از مترجمان خودشان که بیشتر آنها عراقی و تعدادی هم از اعضای گروهک منافقین بودند، برای ترجمه استفاده می‌کردند، اما پس از انتقال اسرا به پشت خط عراق و ورود به استخبارات برای بازجویی، زندان‌ها و بعد از آن اردوگاه‌ها، نیاز به مترجمانی بود که به‌صورت دائمی در مکان‌های مذکور حاضر باشند و گفته‌های عراقی‌ها را برای اسیران ترجمه کنند. اکثر مترجم‌های ایرانی در اردوگاه‌ها و زندان‌های عراق، از میان اسرای عرب‌زبان استان خوزستان، اسرای کُرد عراقی یا منافقین بودند که صحبت‌های عراقی‌ها را به زبان فارسی ترجمه می‌کردند.

شرایط زندگی مترجم‌ها نسبت به دیگر اسرا

مترجم‌ها ازیک‌طرف با اسرا در ارتباط بودند و ازطرف‌دیگر با عراقی‌ها و نمایندگان صلیب سرخ: «در هر بازدید انجام‌شده از اردوگاه‌ها، نمایندگان صلیب سرخ برای تهیه گزارش از وضعیت اسرا و اردوگاه اقدام به ملاقات و گفت‌وگو با اسرا می‌کردند. بعضی اوقات، این ملاقات‌ها در حضور سربازان عراقی و گاهی نیز به‌تنهایی و بدون حضور آنان انجام می‌شد. این گفت‌وگوها به دو شکل صورت می‌گرفت:

1. نمایندگان اسرا از ارشد اردوگاه، قاطع و آسایشگاه‌ها انتخاب می‌شدند.

2. گفت‌وگو با اسرا: نمایندگان صلیب سرخ به داخل آسایشگاه‌ها می‌آمدند و مستقیماً با اسرا صحبت می‌کردند. تعدادی از افراد نیز وظیفه ترجمه را به‌عهده داشتند. عراقی‌ها انتظار داشتند که مترجمان هرآنچه را که بین اسرا و نمایندگان صلیب سرخ ردّوبدل می‌شود، به اطلاع آنها برسانند و ازسوی‌دیگر هنگام ترجمه، از گفته‌های اسرا آنچه را که به ضرر عراقی‌هاست، ترجمه نکرده یا آن گفته را خود به دلخواه عراقی‌ها تغییر دهند. اکثر مترجمان برخلاف نظر عراقی‌ها عمل می‌کردند؛ بنابراین پس از اینکه نمایندگان صلیب سرخ اردوگاه را ترک می‌کردند، مترجمان مورد بازجویی و ضرب‌وشتم قرار می‌گرفتند و راهی زندان شده و گاهی جراحات و آسیب‌های شدیدی را متحمل می‌شدند؛ به‌علاوه مجبور بودند تا نزدیک شدن زمان بازدید بعدی نمایندگان صلیب سرخ، شرایط سخت زندان را تحمل کنند.

    علاوه‌براین، در هر بازدید، نمایندگان کمیته بین‌المللی صلیب سرخ با تعدادی از اسرا ملاقات خصوصی داشتند؛ بدین‌صورت که در اتاق اختصاص داده‌شده به این ملاقات‌ها، یک نفر از گروه صلیب سرخ با یک اسیر صحبت و گفت‌وگو می‌کرد. اگر اسیر مایل بود، یک نفر نیز به‌عنوان مترجم در این گفت‌وگو حاضر می‌شد.» [۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. خاجی، علی (1391). شرح قفص، اردوگاه‌های اسیران. تهران: پیام آزادگان.

مریم سادات ذکریایی