زیارت کربلا
اعزام اسیران ایرانی به كربلا برای زیارت حرم امام حسین (ع).
اسیران ایرانی به یاد روزهای دردناک و غمباری که بر کاروان اسیران کوفه و شام گذشت، سختیها و شکنجههای اسارت را با پیشه کردن صبر زینبی و پیروی از سرور آزادگان امام حسین (ع) تحمل کردند؛ چنانکه زیباترین و بهیادماندنیترین خاطراتشان از دوران اسارت، زیارت کربلاست که گواه اتصال روح و قلب رزمندگان به کربلا و عشق به اباعبدالله و فرهنگ عاشورا است.
مراحل زیارت کربلا
عراقیها اسرا را در دو مرحله زمانی به زیارت کربلا بردند که در هریک اهداف خاصی را دنبال میکردند: قبل از قبول قطعنامه و بعد از قبول قطعنامه.
زیارت کربلا، قبل از قبول قطعنامه
عراقیها به تقلید از ایران، که اسیران عراقی را به زیارت شهرهای مذهبی مانند مشهد و قم، و نماز جمعه میبردند، برای تبلیغات بیشتر، رهبران مذهبی اردوگاهها و افراد شاخص مانند حاجآقا ابوترابیفرد، حاجآقا جمشیدی، حاجآقا احدی و... را انتخاب میکردند و در گروههای سه یا چهارنفره و در بعضی اردوگاهها دو یا سه سری گروه دهنفره را به زیارت کربلا بردند. زیارت کربلا در این مرحله شامل حال تعداد معدودی از اسیران صلیب سرخ دیده و قدیمیها شد. زمان زیارت دو سال قبل از پذیرش قطعنامه در نیمه شعبان 1365 بود. علاوهبر تبلیغات، جذب اسیران ناراضی، تضعیف روحیه اسیران، سرکوبی روحیه جهادی و مذهبی اسیران از اهداف این اقدام عراقیها بود.
زیارت کربلا بعد از قبول قطعنامه
ایام پذیرش قطعنامه 598 با ماه محرم مصادف شده بود. در روزهای اول قبول آتشبس، سربازان عراقی خیلی خوشبین بودند و میگفتند ده یا بیست روز دیگر آزاد میشوید. در بعضی از اردوگاههای صلیب سرخ دیده ازجمله اردوگاه موصل(← اردوگاه )، یك ماه اول پس از قبول قطعنامه ازنظر غذا، پوشاک و مسائل دیگر، به اسرا رسیدند و تا حدودی آنها را به حال خود گذاشتند، اما وقتی دیدند خبری از آزادی اسیران نیست، دوباره به شیوههای غیرانسانی رفتار کردند و حتی شدیدتر از دوران جنگ، لباس، پوشاک و وسایل نظافت به حداقل رسید؛ جیره غذایی نصف شد، اما پخش فیلمهای مبتذل و برنامههای تئاتر ضداخلاقی با مقاومت اسیران بعد از مدتی خودبهخود لغو شد[۱] . چند ماه بعد از قبول آتشبس تصمیم گرفتند اسیران ایرانی را به زیارت کربلا ببرند.
اهداف عراقیها
در این كار باز هم بهرهبرداری تبلیغاتی، و البته دلجویی و جلب رضایت اسیران، بسته شدن پروندههای شکنجه و بدرفتاری، و فراموششدن سختیهای اسارت مدنظر بود. اسیران ایرانی كه میدانستند هدف عراقیها از انجام این كارها بیشتر بهرهبرداری تبلیغاتی است، حاضر نشدند به زیارت بروند، اما وقتی عراقیها تأكید کردند که باید همه به زیارت بروند، اسرا شروطی را مطرح کردند كه مورد پذیرش عراقیها واقع شد ازجمله اینكه:
- به مقامات جمهوری اسلامی توهین نشود.
- بچهها مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.
- عکس صدام جلوی اتوبوس نباشد.
- در صورت استفاده تبلیغاتی از این سفر، اسیران ایرانی مقاومت خواهند کرد، حتی اگر به قیمت جان آنها تمام شود.
باوجوداین، تعداد اندكی از اسرا مقاومت كردند و علیرغم تهدید و برخورد شدید عراقیها به زیارت كربلا نرفتند. بیشتر این اسرا از یكی از قاطعهای اردوگاه رمادی 2 و اسرای عملیاتهای خیبر و بدر بودند. استدلال آنها این بود كه وقتی با عزاداری در ماه محرم در اردوگاه به شدیدترین وجه ممكن برخورد میشد، چطور میتوان به حُسن نیّت بعثیها شك نكرد.
نقض پیمان عراقیها
عراقیها بعد از مرحله آخر زیارت، عکس صدام را جلوی اتوبوسها نصب میكنند که با اعتراض اسرا جمع میشود. ضمن آنكه اسرا یکی از عکسها را پاره میكنند که محاکمه و به زندان انفرادی طولانیمدت در اردوگاه رمادی(← اردوگاه ) محکوم میشوند و حتی چهار ماه بعد از آزادی دیگر اسیران آزاد شدند[۱].
اشیای متبرک
اسیران ایرانی از این فرصت استفاده كردند و چیزهایی را با خود به زیارت بردند و پس از تبرک بازگرداندند: مقداری پارچه که از حاشیه پتوها بریده بودند؛ تعدادی وسایل ریز ازجمله پارچه گلدوزیشده؛ تعدادی از قفلها و پارچهها که به ضریح بسته شده بود؛ تسبیحی که یکی از مردم عراق به طرف آنها پرت کرده بودند ازجمله این اشیاء بود.
حوادث
در مسیر زیارت و در دو شهر كربلا و نجف اتفاقاتی رخ داد كه برخی از آنها را از خاطرات آزادگان نقل میكنیم:
«در اتوبوس، یکی از بچهها زیارت عاشورا خواند. نگهبان برای اینکه صدای او را خاموش کند، نوار ترانه روشن کرد و فقط اجازه دادند که در ماشین صلوات فرستاده شود. نزدیک حرم که رسیدیم، از ماشینها پیاده شدیم، از پیادهشدن تا نظام گرفتن، چند نفر که ازنظر عراقیها نظم را رعایت نکرده بودند،جلوی چشم مردم کتک خوردند و افسر اطلاعاتی خط و نشان کشید که اینجا صلوات بیصلوات.» [۲].
«در صحن و سرای حضرت اباعبدالله (ع) هرکس صلوات میفرستاد و بلند دعا میخواند یا کاری میکرد که نظم را به هم میزد، پشتش یک ضربدر میخورد. حسین کرمانی چند صلوات فرستاد و با نهایت زیرکی، خودش را از چشم نگهبانان پنهان کرد. مرا به جای او گرفتند. یک سیلی به گوشم زدند و پشتم را نیز با علامت ضربدر مشخص کردند.» [۲]
«در طول مسیر، مخصوصاً در کربلا، ملت عراق دور اسیران را احاطه کرده بودند؛ افرادی که بعثی بودند، فحش و ناسزا میدادند و آب دهان بهطرف ما پرتاب میکردند، البته دیگر حرکات ناشایست آنها، کوچکترین تأثیری به حال اسیران نداشت؛ چون که همه عاشق زیارت بودند و به زیارت میاندیشیدند.» [۳].
اسرا در مسیر زیارت شعارها و دعاهایی قرائت میكردند كه مهمترینشان زیارت عاشورا، زیارت وارث، زیارت حرم امام حسین و حرم حضرت ابوالفضل، «ابوالفضل علمدار، خمینی را نگه دار»، «اللهم العن قتله الحسین، یا لیتنی کنت معکم و فأفوز معکم»، «صلوات به روح شهدا»، «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا» بود.
نیز نگاه کنید به
كتابشناسی
برای مطالعه بیشتر
امیرسرداری، رضا (1375). شلمچه تا تکریت. تهران: حوزه هنری.
بندهخدا، رضا (1378). گداخته، خاطرات علی زردبانی. تهران: سوره مهر.
عرب عامری، یارمحمد (1386). رمادی 9. تهران: شاهد.
علیدوست، علی (1396). خداحافظ رئیس. خانه چاپ کتاب.
وافی، علیرضا (1389). ابومشاکل. تهران: سوره سبز.
مصاحبه با دو روحانی آزاده علی محمد احدطجری و میرسید.
زهرا یزدینژاد