شهدای اسیر
اسیران ایرانی كه در اردوگاهها به شهادت رسیدند و چگونگی شهادت آنها به شرح زیر است:
مقدمه
شهید کلمهای عربی از ریشه «شَ هَ دَ» بر وزن «فعیل» است كه مصدرش «شهادَه» و به معنی «شاهد» و «حاضر بودن» و «گواهی دادن» است. در فرهنگ فارسی عمید این کلمه به معنای «کشتهشده در راه خدا» و همچنین «نامی از نامهای خداوند» آمده است. در واقع هم اسم است و هم صفت. خداوند در قرآن كریم میفرماید: «ای پیامبر هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگاناند بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. (آل عمران/ 154) شهدای اسیر به افرادی اطلاق میشود در واقع کسانی بودند که به دست دشمن اسیر شده و در طول سالهای اسارت یا بهسبب 1. شکنجه، بیماری، سوءتغذیه و مانند آن یا 2. در حوادث اردوگاهی به شهادت رسیدند.
رزمندگانی كه به اسارت نیروهای بعثی درآمدند در دو نوع اردوگاه نگه داشته میشدند: اردوگاههایی که در سالهای اولیه جنگ بهوجود آمده و صلیب سرخ از آن بازدید و اسامی اسرا را ثبت کرده بود. در این اردوگاهها وضعیت بهداشتی، دارو و درمان، و برخی امکانات نسبت به سایر اردوگاهها در سطح بهتری قرار داشت و در صورت شهادت اسیری، دولت عراق موظف به پاسخگویی بود و نحوه و شهادت آنها را اطلاع میداد. اما تعدادی از اردوگاهها از 1367 به بعد تشکیل شد که به اردوگاههای مفقودین شهره بود و صلیب سرخ از وجود آنها هیچ اطلاعی نداشت؛ اسرایی که در این اردوگاهها آنجا نگهداری میشدند، از كمترین امکانات برخوردار بودند و در نتیجه، اسرایی که در آنها به شهادت میرسیدند، بهصورت مفقود دفن میشدند و دولت عراق پاسخگوی هیچ نهاد بینالمللی نمیشد.
خلیل فاتحی ازجمله شهدای شاخصی است که در اردوگاهی صلیبدیده و در حوادث اردوگاهی زیر شکنجه عراقیها به شهادت رسید. وی بهسبب همراهی در ماجرای آتش گرفتن انبار مواد غذایی و مفقود شدن تعدادی اسلحه و مهمات در اردوگاه موصل 2، مورد شكنجه قرار میگیرد؛ وی را، پس از پذیرش مسئولیت کارها، از اردوگاه خارج میكنند و حدود یک ماه و نیم بعد، از سازمان صلیب سرخ جهانی به خانواده ایشان خبر میدهند که خلیل در 21 اردیبهشت 1362 در خاک عراق به شهادت رسیده و در موصل 2 به خاک سپرده شده است. از دیگر شهدای شاخصی که سالها در عراق اسیر بود، ولی صلیب سرخ از او اطلاعی در دست نداشت، شهید محمد جواد تندگویان بود. او كه بههمراه دو نفر از معاونان خود، مهندس یحیوی و بوشهری، برای بازدید از پالایشگاه آبادان رفته بودند، در دارخوین، در نزدیکی آبادان، به اسارت عراقیها درمیآیند. با وجود تلاشهای دولت جمهوری اسلامی، امكان آگاهی از وضعیت او فراهم نمیشود تا اینكه پس از سالها خبر شهادت او در زیر شكنجه محرز میشود.
شهادت در اعتراضهای اردوگاهی (صلیبسرخندیده)
عوامل منافقین یا جاسوسانی که در اردوگاهها حضور داشتند، در مواقع زیادی باعث بروز درگیری میشدند. پس از اعلام خبر توافق میان ایران و عراق، مبنیبر تبادل اسرا، در تعدادی از اردوگاههای مفقودین، اسرا اقدام به تنبیه جاسوسانی كردند که در طول اسارت، به همکاری با دشمن و آزار و اذیت اسرا پرداخته بودند. ازجمله در اردوگاه 18 بعقوبه این روند شدت بیشتری داشت و چند روز دیگر ادامه یافت تا اینکه در 26 مرداد 1369 درگیری مابین اسرا و خبرچینها آغاز شد. در این روز، عراقیها برای حمایت از خبرچینها وارد محوطه شدند و سعی کردند با تیراندازی هوایی اوضاع را آرام کنند. در جریان این درگیری، یکی از اسرا به نام حسین پیراینده بر اثر اصابت گلوله شلیکشده سربازان عراقی مجروح و بلافاصله نیز به شهادت رسید. آن روز اوضاع تحت کنترل درآمد، اما اسرا سه روز اعتصاب غذا کردند. پیکر حسین پیراینده بعد از یازده سال به ایران برگردانده شد[۱] دراردوگاه بعقوبه و بعد از مدتی (مردادماه 1361) یك درگیری مابین اسرا و عراقیها به وجود آمد. درگیری به تیراندازی منجر شد و دو نفر از اسرا به نامهای محمد رسولی از اهالی تویسرکان و امیر بامیریزاده از اهالی بوشهر به شهادت رسیدند[۲].
شهادت بهسبب بیماری در اردوگاهها (صلیبسرخندیده)
در اکثر اردوگاههایی که اسرای ایرانی نگهداری میشدند، وضعیت بد بهداشتی و عدم دسترسی به دارو و درمان، و کیفیت نامناسب مواد غذایی و بهداشتی، باعث شیوع بیماریهای واگیردار ازجمله اسهال خونی و سل و مانند آن میشد و همین عامل شهادت تعداد زیادی از اسرا، که در فهرست صلیب سرخ جهانی ثبتنام نشده بودند، میشد. علیشا یکی از بچههای شیراز در اردوگاه تکریت 16 بود که به بیماری اسهال خونی مبتلا شد و بهخاطر عدم رسیدگی فوت كرد[۳]. در اردوگاه 18 بعقوبه اسیری به نام جعفر جعفری از شهر زنجان به بیماری سل مبتلا شده بود. وقتی حالش رو به وخامت گذاشت، او را به بیمارستان بغداد بردند، اما در بیمارستان فوت کرد و پیکر او را به اردوگاه هم نیاوردند[۴] .در اردوگاه شماره 9 رمادی در میان مجروحان، اسیری به نام معتمدی از تیپ 55 هوابرد شیراز بود که گلولهای به سرش خورده و وارد جمجمهاش شده بود. درد شدیدی داشت؛ وقتی دکتری به اردوگاه میآمد، پیش او میرفت، اما آنها وقعی نمیگذاشتند تا اینکه در دهم فروردین 1364 در حین تکبیر گفتن برای نماز صبح از حال رفت، دهانش کف کرد و دیگر نفس نکشید. عراقیها چند ساعت بعد آمدند و پیکر او را در قبرستان روبهروی اردوگاه به خاک سپردند.[۵]
براساس اعلام هلال احمر، آمار دقیق تعداد اسرایی که در خاک عراق در اثر بیماری، اعتراض و حوادث اردوگاهی یا شکنجه به شهادت رسیدهاند 564 نفر (387 نفر فاقد شماره اسارت، 119 نفر دارای شماره اسارت، 38 نفر فاقد پرونده در هلال احمر، و 20 نفر نامشخص) است كه پیکر تعدادی از آنها همچون حسین پیراینده، خلیل فاتحی، محمد جواد تندگویان به ایران بازگشته است. البته این نكته را باید در نظر داشت كه تعدادی از اسرا از لحظه اسارت تا انتقال به پشت جبهه، انفرادی یا دستجمعی، به شهادت رسیده و همانجا دفن شدهاند كه بعدها، پس از آنكه تفحص شدند، ذیل آمار شهدای دفاع مقدس و نه اسرا جا گرفتند.
نیز نگاه کنید به
كتابشناسی
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.
- ↑ رحمانیان، عبدالمجید (1393). خستگیناپذیر. تهران: پیام آزادگان
- ↑ نوری زاده ، غلامرضا (1395). مصاحبه . مورخ 20 بهمن 1395.
- ↑ ستاری ،بهمن (1395) . مصاحبه . مورخ 19 بهمن 1395.
- ↑ رحمانیان، عبدالمجید (1390). تنفس ممنوع. تهران: پیام آزادگان.
وحید آقاكرمی